جنگ بعدی اسرائیل

  1. فارن افرز، دو ماهنامه معتبر و تخصصی سیاست خارجی در آمریکا، در این تحلیل به چالش‌ها و جنگ‌های احتمالی پیش روی اسرائیل پرداخته‌است.
  2. فارن افرز؛ وضعیت پیش‌رو اسرائیل را اینطور ترسیم کرد: « با گذشت بیش از 9 ماه از جنگ با حماس در نوار غزه، اسرائیل اکنون بیش از هر زمان دیگری به جنگ دوم و حتی بزرگتر با حزب الله در مرز شمالی خود نزدیک شده است. »
  3. اضافه کرد: « اگرچه رسانه‌های بین‌المللی احتمال نسبتا کمی برای آن قائل هستند، اما یک جنگ تمام عیار بین اسرائیل و حزب‌الله عواقبی خواهد داشت که درگیری کنونی غزه در مقابل آن بسیار کوچک‌ خواهد بود.»
  4. این رسانه تخصصی روابط بین‌الملل، لبنان را رقیب بسیار سرسختی برای اسرائیل دانسته و اضافه کرد: « آخرین جنگ اسرائیل با حزب‌الله، در تابستان 2006، بی‌نتیجه بود و قدرت نظامی این گروه را تا حد زیادی دست‌نخورده باقی ماند. حالا حزب الله نیز بسیار بهتر از آن زمان مسلح است.  فرماندهی جبهه داخلی اسرائیل تخمین می زند که اگر اکنون یک درگیری تمام عیار آغاز شود، حزب الله هر روز از جنگ حدود 3000 راکت و موشک پرتاب خواهد کرد و تهدیدی برای غلبه بر دفاع موشکی اسرائیل خواهد بود. »
  5. در حال حاضر، هر دو طرف هنوز دلایلی برای خویشتن داری دارند. در واقع، به نظر می رسد که همه بازیگران درگیر در مناقشه کنونی – اسرائیل، حزب الله، ایران، دولت لبنان و ایالات متحده- دلایل محکمی برای تلاش برای اجتناب از یک جنگ منطقه ای دارند.  اما تحلیلگر فارن افرز بر این باور است که اگر اسرائیل نتواند بازدارندگی مشخصی در مقابل حزب الله داشته باشد، نتایجی ویرانگری در انتظارش خواهد بود.
  6. فارن افرز در ادامه به توضیحی مختصر درباره طرح “حلقه آتش” که در سال2020 توسط شهید سلیمانی ارائه شده بود، می‌پردازد و اضافه می‌کند: « قاسم سلیمانی با حمایت و تسلیح یک سری از شبه نظامیان عمدتاً شیعه، در کشورهایی مانند عراق، لبنان، سوریه و یمن کرده و همزمان با نوار غزه تحت کنترل حماس روابط خود را تشدید کرد.» و از این طریق دژ محکم و متحد در مقابل اسرائیل می‌سازد.
  7. تحلیلگر این گزارش بر این باور است که برخلاف حمله 7 اکتبر که توانست اسرائیل را شوکه و غافلگیر کند، اسرائیل مدت‌هاست در حال آماده سازی فضای نظامی خود برای مقابله به حزب الله است و حتی پیش بینی می‌کرد که اگر بنا باشد حماس واکنش مشخصی نشان دهد، آن واکنش از جانب حزب‌الله و یا دیگر گروه‌های مقاومت باشد.
  8. و در ادامه مدعی می‌شود که بخاطر این آمادگی اسرائیل در مقابل مواجهه با حزب‌الله، حتی در روز 7 اکتبر هم بخش زیادی از نیروهایش را در مرز لبنان مستقر نگه داشت. و همین امر باعث تردید حزب‌الله و از دست دادن فرصت حمله به اسرائیل ناآماده شد.
  9. فارن افرز با استناد به مصاحبه یکی از فرماندهان لشکر ارتش اسرائیل که گفته بود: “اگر آنها به اندازه کافی سریع عمل می کردند، ما فقط می توانستیم در حیفا آنها را متوقف کنیم”. ادعا می‌کند که بااین آمادگی و طراحی اسرائیل برای مواجهه با حزب الله، اسرائیل توانست در 7 اکتبر حزب الله و ایران را غافلگیر کند و دقیقا همان بلایی که خودش دچار شده بود را بر سر دشمنش بیاورد.
  10. نویسنده این گزارش تنانیاهو را مهم ترین عامل بازدانده برای حمله به حزب الله دانسته و اشاره کرده است که، باتوجه به حمایت های 10 اکتبر بایدن، بسیاری فرماندهان اسرائیل بنا داشتند تا پیش از حمله به حماس، ناقوس جنگ را علیه حزب الله به صدا درآورند.
  11. استدلال نتانیاهو این بود که ارتش نمیتواند همزان در دو جبهه قدرتمند درگیر باشد. در نتیجه استراتژی ترور فرماندهان در دستور کار قرار گرفت.
  12. اما در خصوص استراتژی حزب الله تصریح کرد: «شیمون شاپیرا، تحلیلگر اسرائیلی حزب الله، معتقد است که نصرالله امیدوار است از یک جنگ تمام عیار با اسرائیل اجتناب کند. یک طرف ممکن است تصمیم بگیرد که یک ضربه پیشگیرانه به طرف دیگر وارد کند، زیرا می ترسد که حریفش در حال برنامه ریزی حمله غافلگیرانه مشابهی باشد.»
  13. ادامه داد: «وضعیت ناپایدار در مرزهای شمالی، دولت اسرائیل را در تنگنا قرار داده است. اگرچه نتانیاهو و گالانت حزب‌الله و دولت لبنان را تهدید کرده‌اند که در صورت آغاز یک جنگ همه‌جانبه حزب‌الله به نابودی مطلق می‌پردازند، اما به نظر نمی‌رسد که اکنون هیچ یک مشتاق چنین سناریویی باشند. »
  14. در حال حاضر، هر دو طرف علیرغم تشدید حملات، همچنان به دنبال بازگرداندن بازدارندگی هستند. نصرالله علناً از یک معادله استراتژیک صحبت کرده است که در آن گروهش اهدافی را در پاسخ به اقدامات اسرائیل انتخاب می کند.  تا به حال، ایران مایل بود مستقیماً فقط به حزب الله و جامعه شیعی لبنان کمک کند.  حزب الله نیز به نوبه خود، با زرادخانه عظیم خود، می تواند اسرائیلی ها را برای هفته های متوالی به پناهگاه های بمب بفرستد.
  15. در بررسی دیگر اختمالا اضافه کرد: «اگر درگیری مسلحانه کامل رخ دهد، ممکن است کوتاه نباشد. این احتمال وجود دارد که حزب‌الله، با تشویق ایران، دست به یک جنگ فرسایشی بزند، به این امید که این به تدریج منجر به فروپاشی اسرائیل شود.»
  16. فارن افرز در نتیجه گیری این تحلیل با فرض شکل گیری این جنگ، آن را مرگبار خواند و ادامه داد: « اگر وضعیت جنگی شود، هر دو کشور چیزی را تجربه خواهند کرد که قبلاً هرگز با آن مواجه نشده‌اند: یک جنگ تمام عیار که شامل صدمات بی‌سابقه‌ای به جمعیت غیرنظامی و زیرساخت‌های ملی می‌شود.  جنگ کنونی در غزه نشان داده است که طولانی شدن این نوع درگیری چقدر آسان است.  و با قضاوت از جنگ های گذشته بین اسرائیل و لبنان، بعید است که به پایان رضایت بخشی برسد.»

فارن افرز؛ افزایش فشار برای مبارزه با حزب الله در لبنان  و چرا این خطرناک است؟

با گذشت بیش از 9 ماه از جنگ با حماس در نوار غزه، اسرائیل اکنون بیش از هر زمان دیگری به جنگ دوم و حتی بزرگتر با حزب الله در مرز شمالی خود نزدیک شده است.  در ماه ژوئن، نیروهای دفاعی اسرائیل اعلام کردند که طرح های حمله ای تمام عیار در جنوب لبنان تایید شده است.  و در اواسط ژوئیه، حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله گفت که این گروه شیعه مورد حمایت ایران آماده است تا حملات موشکی خود را به طیف وسیع‌تری از شهرهای اسرائیل گسترش دهد.

اگرچه رسانه‌های بین‌المللی احتمال نسبتا کمی برای آن قائل هستند، اما یک جنگ تمام عیار بین اسرائیل و حزب‌الله عواقبی خواهد داشت که درگیری کنونی غزه در مقابل آن بسیار کوچک‌ خواهد بود.  حمله هوایی و زمینی بزرگ اسرائیل به حزب‌الله، احتمالاً باعث آشفتگی در سراسر منطقه می‌شود و می‌تواند با ورود ایالات متحده به مرحله مهمی از فصل انتخابات ریاست‌جمهوری، بی‌ثبات‌کننده باشد.  همچنین روشن نیست که چنین جنگی می تواند به سرعت پایان یابد یا اینکه مسیر روشنی برای پیروزی قاطع وجود دارد یا خیر.

پیامدهای آن برای خود اسرائیل می تواند شدید باشد.  اگرچه سامانه‌های پدافند هوایی اسرائیل تاکنون در برابر حملات موشکی غزه، لبنان، ایران و یمن بسیار موفق بوده‌اند، جنگ کامل با حزب‌الله یک بازی کاملاً متفاوت خواهد بود.  بر اساس برآوردهای اطلاعاتی اسرائیل، ذخایر تسلیحاتی حزب‌الله بیش از هفت برابر حماس است و شامل سلاح‌های مرگبارتر است.  همراه با صدها پهپاد تهاجمی، شامل حدود 130000 تا 150000 راکت و موشک، از جمله صدها موشک بالستیک است که می تواند به اهدافی در تل آویو و حتی دورتر از جنوب – در واقع، در هر نقطه از کشور برسد.

علاوه بر این، همانطور که جنگ های قبلی نشان می دهد، لبنان یک میدان جنگ خائنانه است.  آخرین جنگ اسرائیل با حزب‌الله، در تابستان 2006، بی‌نتیجه بود و با وجود کشته شدن چند صد تن از جنگجویان این گروه، قدرت نظامی این گروه را تا حد زیادی دست‌نخورده باقی گذاشت.  حزب الله نیز بسیار بهتر از آن زمان مسلح است.  فرماندهی جبهه داخلی اسرائیل تخمین می زند که اگر اکنون یک درگیری تمام عیار آغاز شود، حزب الله هر روز از جنگ حدود 3000 راکت و موشک پرتاب خواهد کرد و تهدیدی برای غلبه بر دفاع موشکی اسرائیل خواهد بود.  اسرائیل باید روی دفاع از زیرساخت‌های حیاتی و پایگاه‌های نظامی تمرکز کند، به مردم غیرنظامی بگوید که در پناهگاه‌های بمب بمانند و به بهترین‌ها امیدوار باشند.  این چالشی است که بسیار فراتر از هر چیزی است که رهبران اسرائیل قبلاً با آن روبرو بوده اند.

در حال حاضر، هر دو طرف هنوز دلیلی برای خویشتن داری دارند.  در واقع، به نظر می رسد که همه بازیگران درگیر در مناقشه کنونی – اسرائیل، حزب الله، ایران، دولت لبنان و ایالات متحده- دلایل محکمی برای تلاش برای اجتناب از یک جنگ منطقه ای دارند.  اما حتی اگر دولت بایدن بتواند به توافقی بین اسرائیل و حزب‌الله دست یابد که شامل عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله از مناطق اطراف مرز می‌شود، رهبران اسرائیل ممکن است پاسخی به مخاطبان داخلی که طرفدار یک‌بار برخورد با حزب‌الله هستند، سخت نباشد.  اگر اسرائیل بدون پایان بازی یا استراتژی مشخص برای محدود کردن جنگ تسلیم این وسوسه شود، نتایج می تواند ویرانگر باشد.

آن بزرگ است

برخلاف جنگ غیرمنتظره در غزه، اسرائیل مدت‌هاست که برای جنگ با حزب‌الله آماده می‌شود.  اگرچه رهبری نظامی اسرائیل در حمله 7 اکتبر حماس کاملا غافلگیر شد، اما برای چندین سال پیش بینی می کرد که حماس ممکن است تلاش کند با حزب الله و دیگر گروه های نیابتی منطقه ای ایران در یک حمله هماهنگ چندجانبه علیه اسرائیل متحد شود.  در سال‌های قبل از ترور قاسم سلیمانی در سال 2020 توسط نیروهای آمریکایی، قاسم سلیمانی که رهبری نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و نظارت بر نیروهای نیابتی ایران در سراسر خاورمیانه را بر عهده داشت، به طور فعال استراتژی جدیدی به نام «حلقه آتش» را ترویج کرد: با حمایت و تسلیح یک سری از شبه نظامیان عمدتاً شیعه، جمهوری اسلامی در کشورهایی مانند عراق، لبنان، سوریه و یمن نفوذ خواهد کرد.  وی همزمان با نوار غزه تحت کنترل حماس روابط خود را تشدید کرد.

این شبه‌نظامیان که تعدادی از آنها در مرزهای اسرائیل قرار داشتند، بازدارندگی ایران را در برابر ارتش قدرتمندتر اسرائیل فراهم کردند و به تهران سکوی پرتاب آماده برای حملات دادند.  در اوایل سال 2023، صلاح العاروری، یکی از رهبران ارشد حماس که در آن زمان در لبنان مستقر بود و به تحکیم روابط حماس با حزب الله کمک کرد، علناً از نیاز به “متحد شدن همه جبهه ها” علیه اسرائیل صحبت می کرد.  برای بسیاری از مقامات اسرائیلی، حزب الله به عنوان مسلح ترین و آموزش دیده ترین نیروهای نیابتی ایران، بزرگترین تهدید را تشکیل می داد.  در 7 اکتبر، در حالی که حمله وحشیانه حماس در امتداد اطراف غزه در حال گسترش بود، رهبران اسرائیل به سرعت برای حمله بزرگتر حزب الله در شمال آماده شدند.

بنابراین، در ساعات صبح و بعدازظهر 7 اکتبر، حتی زمانی که رهبری ارتش اسرائیل دیوانه‌وار تلاش می‌کرد تا جوامع جنوب اسرائیل و پایگاه‌های نظامی اطراف غزه را نجات دهد، در صورت تصمیم حزب‌الله برای پیوستن به آن، تعداد زیادی از نیروها را در مرز لبنان مستقر کرد.  اگرچه این کار دوم در آن زمان کم گزارش شده بود، اما بسیار موفق‌تر از کار اول بود.  در جنوب، جایی که نزدیک به 1200 اسرائیلی توسط حماس کشته و 255 اسرائیلی ربوده می‌شدند، ارتش اسرائیل ساعت‌ها یا حتی روزها طول کشید تا کنترل خود را دوباره به دست آورد.  در مقابل، در شمال، سه لشکر اسرائیلی، از جمله ده‌ها هزار سرباز، به سرعت مستقر شدند و حزب‌الله تردید کرد و فرصت حمله به اسرائیل ناآماده را از دست داد.  یکی از فرماندهان لشکر ارتش اسرائیل به من گفت: “اگر آنها به اندازه کافی سریع عمل می کردند، ما فقط در حیفا(سومین شهر بزرگ اسرائیل، در حدود 26 مایلی جنوب مرز لبنان)  می توانستیم آنها را متوقف کنیم”

در واقع، فرماندهی شمال ارتش سال‌ها برای این چالش آماده شده بود.  با این حال، در 7 اکتبر، نیروهای اسرائیلی در مرز می دانستند که همه چیز به نصرالله، دبیرکل حزب الله بستگی دارد.  اگر حزب‌الله قاطع‌تر عمل می‌کرد، اوضاع احتمالاً تفاوت چندانی با اطراف غزه نداشت، اما نصرالله صبر کرد.  حزب‌الله تا روز بعد پاسخی نداد و تنها با پرتاب تعداد محدودی راکت، پهپاد و موشک‌های ضدتانک به سمت پایگاه‌های ارتش اسرائیل و جوامع مرزی اسرائیل.  در آن زمان، ارتش اسرائیل استقرار عظیمی را در مرز انجام داده بود و شروع به پاسخ دادن به آتش کرده بود، اگرچه هیچ یک از طرفین تلاش نکردند از مرز عبور کنند.

در واقع، حزب الله و حامی آن ایران در 7 اکتبر غافلگیر شده بودند، درست مانند اسرائیل.  همانطور که اطلاعات اسرائیل و منابع حماس بعدا تایید کردند، یحیی سنوار، رهبر حماس در نوار غزه، شرکای خود در تهران و بیروت را از قبل از قصد خود مطلع نکرد.  در نگاهی به گذشته، اسرائیلی‌ها ارزیابی می‌کنند که اگر او به ایران و حزب‌الله اعتماد می‌کرد، می‌توانستند برخی از این پیام‌ها را رهگیری کرده و برای توقف حمله آماده شوند.  با این حال، در آن زمان این موضوع مشخص نبود و مقامات اسرائیلی از بدترین اتفاق می ترسیدند.

در آن روز، ارتش تصمیم سرنوشت‌ساز دیگری گرفت که توسط دولت اسرائیل تأیید شد: به همه ساکنان اسرائیلی که در سه مایلی مرز شمالی زندگی می‌کردند دستور تخلیه داده شد.  در نتیجه، حدود 60000 اسرائیلی در داخل کشور خود پناهنده شدند، که عمدتاً در هتل‌های سراسر کشور، از جمله در تل‌آویو که توسط دولت تأمین می‌شود، اقامت کردند.  در زمان صدور دستور، فرض بر این بود که موقتی باشد.  هیچ کس حدس نمی زد که این افراد هنوز بیش از 9 ماه بعد آواره خواهند شد.  اما به محض اینکه این روستاها و شهرها در شمال اسرائیل خالی شدند، حزب الله آنها را به میدان تیر تبدیل کرد و بسیاری از آنها را عملا غیر قابل سکونت کرد.

شکایت رایج در میان اسرائیلی ها این است که تخلیه شمال به حزب الله یک منطقه امنیتی سه مایلی در داخل اسرائیل داده است، بنابراین وضعیت موجود در مرزها را که کم و بیش از زمان جنگ 2006 حفظ شده بود، به هم می زند.  این واقعیت که دوبرابر تعداد شهروندان لبنانی نیز به اجبار از خانه‌های خود و از منطقه‌ای حتی دورتر از مرز رانده شده‌اند، برای اسرائیلی‌های آواره آرامش چندانی ندارد.  اما مسلماً حتی مهمتر از آن بلافاصله پس از 7 اکتبر، نتیجه یک بحث شدید در داخل دولت اسرائیل در مورد اینکه آیا حمله گسترده به خود حزب الله انجام شود یا خیر بود.

آن را انجام نده

اگر برخی از رهبران نظامی اسرائیل راه خود را داشتند، ممکن بود اسرائیل حتی قبل از شروع تهاجم ارتش اسرائیل به غزه، جنگی را علیه حزب الله آغاز  کند.  در 10 اکتبر، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، سخنرانی مهمی ارائه کرد که در آن وعده کمک آمریکا به اسرائیل علیه حزب الله و ایران، از جمله ارسال دو ناو هواپیمابر به منطقه را داد.  او همچنین با یک کلمه به رهبری ایران هشدار داد: «نکن».  تهران توجه داشت.

در کریا، مقر ارتش اسرائیل در تل آویو، برخی از افسران هنگام تماشای سخنرانی رئیس جمهور گریه می کردند.  این اولین خبر خوب از زمان شروع وحشت 7 اکتبر بود.  با این وجود، یک روز بعد، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل و برخی از ژنرال‌ها تلاش کردند بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر را تحت فشار قرار دهند تا عملیات بزرگی علیه حزب‌الله را تأیید کند که ظاهراً شامل ترور رهبران ارشد حزب‌الله می‌شود.

اما نتانیاهو می‌دانست که حمله بزرگ به حزب‌الله به احتمال زیاد به تهاجم زمینی به جنوب لبنان ختم می‌شود، و او تردید داشت که آیا ارتش وظیفه انجام جنگ‌های بد در جبهه‌های مختلف درست چند روز پس از کشتار حماس را دارد یا خیر.

عصر همان روز، نتانیاهو تصمیم گرفت بنی گانتز و گادی آیزنکوت، دو رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل را که رهبران حزب وحدت ملی میانه‌رو بودند، به کابینه جنگی تازه تأسیس دعوت کند، اقدامی که به دولت اجازه می‌دهد برخی از آنها را محدود کند.  ایده‌های جنگ‌طلبانه‌تر توسط گالانت یا رهبران دیگر شرکای ائتلاف جناح راست او ارائه شده است.  (با پیشینه نظامی خود، گانتز و آیزنکوت نگران بودند که جنگ فوری در لبنان پس از شکست غزه برای ارتش اسرائیل بسیار سنگین باشد.

با شروع جنگ در غزه، وضعیت در امتداد مرز شمالی ناآرام باقی مانده است.  اگرچه هر دو طرف تا حدی خویشتن داری کرده اند، اما اسرائیل در موارد متعددی تصمیم به تشدید تنش گرفته است.  در اوایل ژانویه، نیروهای اسرائیلی اروری، رهبر حماس را در حالی که او در ضاحیه، محله شیعیان در جنوب بیروت اقامت داشت، ترور کردند – که از آستانه قابل توجهی عبور کرد، زیرا حملات اسرائیل تا شمال بیروت در سال های اخیر نادر بوده است.  اخیراً اسرائیل سه تن از فرماندهان ارشد حزب الله را نیز ترور کرده است.  در طول جنگ، نیروی هوایی اسرائیل به طور مکرر به کاروان‌های اسلحه حمله کرده و گاهی عوامل حزب‌الله را در دره بقاع، نزدیک مرز لبنان با سوریه کشته است.  تا اواسط ژوئیه، حزب الله کشته شدن بیش از 370 جنگجوی خود را در حملات اسرائیل از زمان آغاز جنگ در غزه تایید کرده بود.  ده ها مرد مسلح فلسطینی و غیرنظامی لبنانی نیز کشته شده اند.

حزب الله نیز به نوبه خود به تدریج برد و کمیت حملات موشکی خود را افزایش داده و در سمت اسرائیل حدود 30 سرباز و غیرنظامی کشته شده اند.  شهرها و روستاها در دو طرف مرز مسطح شده اند.  مقامات اسرائیلی می گویند که بیش از 1000 خانه و ساختمان در نتیجه حملات حزب الله به شدت آسیب دیده است.  ارزیابی های مشابهی در مورد خسارات طرف لبنانی وجود دارد.  اما بزرگترین تأثیر بر اسرائیل تا کنون ممکن است آواره طولانی مدت ده ها هزار اسرائیلی باشد.

هنگامی که دولت اسرائیل به ساکنان شهرهای نزدیک مرز شمالی گفت که تخلیه شوند، عمدتاً در پاسخ به ترس اولیه آن جوامع بود که ممکن است با سرنوشتی مشابه با همتایان خود در نزدیکی غزه روبرو شوند: حمله غافلگیرانه حزب الله به شهرها و روستاها که منجر به این شد.  خشونت وحشتناک  با این حال، در چند ماه گذشته، نگرانی‌های بیشتری در مورد استفاده روزافزون حزب‌الله از راکت‌های ضدتانک وجود دارد که برد آن‌ها تا 6.5 مایل است و بسیار دقیق و رهگیری آنها دشوار است.  آنها از زمان شروع خشونت ها در شمال باعث خسارات و بسیاری از تلفات شده اند

رضوان و رود

در مرکز بن‌بست بین اسرائیل و حزب‌الله، اشغال و تسلیح مناطقی در جنوب رودخانه لیتانی، که از جنوب لبنان می‌گذرد، توسط گروه شیعی و نه چندان دور از مرز اسرائیل است.  بر اساس توافق آتش بس در سال 2006، حزب الله قرار بود در شمال لیتانی، با زمین بین رودخانه و مرز اسرائیل – فاصله از حدود هفت مایل در شرق تا 20 مایل در غرب – تحت کنترل سازمان ملل باقی بماند.  ;  تنها ارتش لبنان اجازه حضور نظامی در آنجا را دارد.  اما این اقدامات هرگز اجرا نشد و از همان ابتدا نیروهای حزب الله کنترل عملاً بر مرز با اسرائیل برقرار کردند.

بنابراین، مهمترین خواسته اسرائیل این است که واحدهای حزب الله، و به ویژه نیروهای نخبه رضوان این گروه (نیروهای عملیات ویژه که برای انجام حملات و حملات فرامرزی در اسرائیل طراحی شده اند) باید در شمال رودخانه لیتانی باقی بمانند.  برعکس، حزب الله گفته است که آتش بس آینده را تنها در صورتی می پذیرد که بازگشت به وضعیت قبل از 7 اکتبر را فراهم کند – به عبارت دیگر، به مبارزان حزب الله اجازه دهد تا به جنوب لیتانی بازگردند.  در چنین سناریویی، این گروه احتمالاً به دنبال بازسازی 20 پایگاه نظامی خود در امتداد مرز دو سال پیش است که اسرائیلی‌ها مدت کوتاهی پس از شروع جنگ در غزه بمباران و نابود کردند.

از اواخر سال 2023، آموس هوخشتاین، فرستاده ویژه پرزیدنت بایدن در منطقه، تلاش می‌کند میانجی‌گر آتش‌بس بین اسرائیل و حزب‌الله باشد.  اما حزب الله تصریح کرده است که تا زمانی که جنگ اسرائیل در غزه ادامه داشته باشد، به جنگ ادامه خواهد داد.  در اوایل ژوئیه، واشنگتن فشار جدیدی را برای معامله گروگان بین اسرائیل و حماس آغاز کرد که شامل آتش بس در غزه در حالی که بخش اول مبادله زندانیان اجرا می شود.  اگر این طرح موفق شود – در حال حاضر شانس کمی به نظر می رسد – کاخ سفید بلافاصله برای پیشبرد مذاکرات اسرائیل و لبنان تلاش خواهد کرد.  تا آنجایی که جبهه شمالی پیش می‌رود، رهبری ارتش اسرائیل آتش‌بس در غزه را «لحظه‌ای» می‌داند که فرصتی برای پایان دادن به خصومت‌ها در شمال فراهم می‌کند.

اما مفروضات آمریکا و اسرائیل در مورد تنش زدایی با حزب الله ممکن است خیلی خوش بینانه باشد.  اساف اوریون، رئیس سابق استراتژی ارتش اسرائیل و یکی از همکاران موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، به من گفت: «تصور یک توافق پایدار طولانی مدت دشوار است.  او می‌گوید با توجه به آنچه که او «اعتماد بیش از حد حزب‌الله» می‌خواند، دورنمای کمی می‌بیند که یک توافق از طریق مذاکره بتواند «به نگرانی‌های اسرائیل در مورد نزدیکی حزب‌الله به مرزها و تهدید موشکی پاسخ دهد».

حتی اگر حزب‌الله با خواسته اصلی اسرائیل موافقت کرد و از مرزها عقب‌نشینی کرد، تاریخ نشان می‌دهد که بعید است که جنگجویان حزب‌الله برای همیشه دور بمانند – یا اینکه هر بازیگر خارجی بتواند چنین عقب‌نشینی را اجرا کند.  پس از شکست اطلاعاتی اسرائیل در امتداد اطراف غزه، چگونه به جوامع شمالی اسرائیل اطمینان داده می‌شود که ارتش اسرائیل سیگنال‌های مشابهی را در مرز لبنان از دست نخواهد داد؟  هم اکنون مشخص است که ارتش اسرائیل باید به طور دائم نیروهای قابل توجهی را در شمال و اطراف غزه مستقر کند.  با این حال، حتی پس از آن، تصمیم گیری در مورد ایمن بودن وضعیت به عهده ساکنان این مناطق خواهد بود.  اگر متقاعد نشوند، بسیاری از آنها برنمی‌گردند

شیمون شاپیرا، تحلیلگر اسرائیلی حزب الله، معتقد است که نصرالله امیدوار است از یک جنگ تمام عیار با اسرائیل اجتناب کند.  با این حال، او تشدید بیشتر را – حتی اگر ناخواسته – کاملاً ممکن می داند.  یک طرف ممکن است تصمیم بگیرد که یک ضربه پیشگیرانه به طرف دیگر وارد کند، زیرا می ترسد که حریفش در حال برنامه ریزی حمله غافلگیرانه مشابهی باشد.  به عنوان مثال، اگر حزب‌الله نیروهای خود را در جنوب در حالت آماده‌باش بالا نگه دارد، اطلاعات نظامی اسرائیل به اشتباه تصور می‌کند که این گروه برای یک عملیات فوری آماده می‌شود و با نیروی عظیم پاسخ می‌دهد.

این تقویم همچنین ممکن است به افزایش حمایت از اسرائیل برای مقابله با حزب الله کمک کند.  با شروع سال تحصیلی از اول سپتامبر، بسیاری از خانواده های شمال صبر و تحمل خود را از دست می دهند.  روسای شهرداری های محلی در شمال بیم دارند که بدون اقدام دولت بسیاری از خانواده ها برای همیشه منطقه را ترک کنند.  دولت نتانیاهو به دلیل بی توجهی به جوامع در خط مقدم جنگ به شهرت رسیده است – و اگرچه یک دفتر ویژه برای رسیدگی به نیازهای ساکنان جنوب تأسیس شده است، هیچ اقدام مشابهی در شمال انجام نشده است.  در هفته‌های اخیر، رهبران اپوزیسیون از شکست دولت در رسیدگی به امنیت در اطراف مرز شمالی استفاده کرده‌اند و نتانیاهو ممکن است به این نتیجه برسد که زمان رو به اتمام است.

لعنت خدا بر تو اگر آن کار را انجام دهی

وضعیت ناپایدار در مرزهای شمالی، دولت اسرائیل را در تنگنا قرار داده است.  اگرچه نتانیاهو و گالانت حزب‌الله و دولت لبنان را تهدید کرده‌اند که در صورت آغاز یک جنگ همه‌جانبه حزب‌الله به نابودی مطلق می‌پردازند، اما به نظر نمی‌رسد که اکنون هیچ یک مشتاق چنین سناریویی باشند.

شایان ذکر است که حزب الله خود در پی اولین حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982، در جنگی که اکنون به عنوان جنگ اول لبنان شناخته می شود، تأسیس شد.  تا سال 2000، حزب‌الله توانست اسرائیلی‌ها را از منطقه امنیتی خودخوانده‌شان در جنوب لبنان بیرون راند و ارتش اسرائیل را مجبور به عقب‌نشینی کامل به دلیل نگرانی‌های عمومی اسرائیل در مورد تلفات نظامی کرد.  سپس، جنگی که در ژوئیه 2006 آغاز شد، پس از 34 روز با تساوی اسفناکی به پایان رسید که هر دو طرف را ناراضی اما در عین حال نگران از رویارویی مستقیم گسترده دیگری کرد.  بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی گمان می کنند که حزب الله خود را به خوبی برای دور بعدی آماده کرده است.

اگر اسرائیل وارد یک جنگ تمام عیار شود، منطقی است که فرض کنیم ارتش اسرائیل عمدتاً یک درگیری بن بست را ترجیح می دهد، که در آن اساساً بر برتری هوایی و قابلیت های دقیق حمله خود متکی است.  ژنرال‌های اسرائیلی احتمالاً یک تهاجم زمینی نیز انجام می‌دهند، اما تردید وجود دارد که نیروهای اسرائیلی در شمال لیتانی ادامه دهند.  چنین اقدامی خطر گسترش بیش از حد نیروهای آنها را به همراه خواهد داشت، به خصوص اگر جنگ در غزه در این مدت ادامه یابد.  و هر تصمیمی برای حمله باید نیروی انسانی نسبتاً محدود موجود اسرائیل پس از 9 ماه جنگ در غزه را در نظر بگیرد.  در ماه ژوئیه، کنست لایحه ای را برای تمدید خدمت اجباری سربازی به سه سال کامل در تلاش برای جبران کمبود نیرو تصویب کرد.

مقامات اسرائیلی همچنین اشاره کرده اند که ارتش با کمبود شدید بمب و گلوله های دقیق در غزه مواجه است که می تواند محدودیت های قابل توجهی را برای حمله همزمان به لبنان ایجاد کند.  در مورد نیروی زمینی، علیرغم موفقیت نسبی نظامی که در غزه به دست آمده، چالش در لبنان متفاوت خواهد بود.  اگرچه جنوب لبنان احتمالاً خالی از غیرنظامیان خواهد بود، حزب‌الله بسیار پیچیده‌تر از حماس است.  ارتش اسرائیل احتمالاً می‌تواند در نبرد جنوب لبنان پیروز شود، اما ممکن است هزینه زیادی برای نیروهایش داشته باشد.  اسرائیل همچنین باید خطرات کل جبهه داخلی خود، از جمله شهرهایی مانند تل آویو و حیفا را که احتمالاً در معرض حملات موشکی مستمر قرار دارند، از جمله موشک های هدایت شونده پیچیده تری که حزب الله در سال های اخیر از ایران دریافت کرده است، در نظر بگیرد.

اسرائیل خود را جای اوکراین یافت، اما به زودی با او به عنوان یک روسیه دیگر رفتار میشود

برخی از سیاستمداران و ژنرال‌های اسرائیلی معتقدند که راه میانه‌ای وجود دارد: با افزایش فشار نظامی چند روزه بر حزب‌الله، حزب‌الله از ترس یک جنگ همه‌جانبه و ویرانی که بر لبنان وارد می‌کند، مخالفت کرده و عقب‌نشینی می‌کند.  از مرز  این یک مورد خطرناک واهی است.  در واقع، هنگامی که این نوع تشدید در جریان بود، برای اسرائیل بسیار دشوار خواهد بود که به حزب الله دیکته کند که جنگ باید چه زمانی متوقف شود.  به عنوان مثال، اگر نتانیاهو تصمیم بگیرد به اهدافی در بیروت حمله کند، نصرالله ممکن است تصمیم بگیرد که با ضربه زدن به تل آویو پاسخی مشابه بدهد.  و اگر بخشی از چنین حمله ای از طریق دفاع ضد موشکی اسرائیل انجام شود، فشار زیادی برای یک جنگ بزرگتر وجود خواهد داشت که به ناچار جمعیت غیرنظامی هر دو طرف را تهدید می کند.

در حال حاضر، هر دو طرف علیرغم تشدید حملات، همچنان به دنبال بازگرداندن بازدارندگی هستند.  نصرالله علناً از یک معادله استراتژیک صحبت کرده است که در آن گروهش اهدافی را در پاسخ به اقدامات اسرائیل انتخاب می کند.  هر دو طرف کاملاً از ویرانی هایی که در یک جنگ تمام عیار ایجاد می شود آگاه هستند.  حملات هوایی اسرائیل می تواند در عرض چند روز تمام زیرساخت های غیرنظامی دولتی در لبنان را تخریب کند.  بعید است که کشورهای حاشیه خلیج فارس پس از چنین ویرانگری داوطلبانه این صورت حساب را بپردازند – و تا به حال، ایران مایل بود مستقیماً فقط به حزب الله و جامعه شیعی لبنان کمک کند.  حزب الله نیز به نوبه خود، با زرادخانه عظیم خود، می تواند اسرائیلی ها را برای هفته های متوالی به پناهگاه های بمب بفرستد.

اگر درگیری مسلحانه کامل رخ دهد، ممکن است کوتاه نباشد.  این احتمال وجود دارد که حزب‌الله، با تشویق ایران، دست به یک جنگ فرسایشی بزند، به این امید که این به تدریج منجر به فروپاشی اسرائیل شود، آن‌طور که رهبران تندرو تهران آن را تصور کرده‌اند.  پس از جنگ در اوکراین از راه دور، بسیاری از اسرائیلی‌ها نگران بودند که با سناریوی مشابهی روبرو شوند: جنگی بی‌پایان، که برای از بین بردن اراده و توانایی‌های کشور طراحی شده است تا زمانی که در برابر فشارهای خارجی تسلیم شود.  آنچه آنها با توجه به تهاجم وحشیانه حماس و حمله به جوامع اسرائیلی در 7 اکتبر پیش بینی نمی کردند، این بود که اسرائیل واقعاً خود را به جای اوکراین بیابد، اما همانطور که به دنبال دفاع از خود بود، در عوض، توسط بسیاری از کشورهای غربی و …  رسانه های بین المللی، به عنوان یک روسیه دیگر معرفی شد. البته دولت روسیه از دیدن طولانی شدن جنگ در غزه خوشحال است، زیرا توجه غرب و منابع ایالات متحده را از کارزار خونین خود در اوکراین منحرف می کند.

هیچ راه خروجی وجود ندارد

در طول جنگ اسراییل و حماس، من تصمیم گرفته ام که هر دو یا سه هفته یک بار از مرز شمالی اسرائیل بازدید کنم تا رویدادهای این جبهه دوم جنگ را دنبال کنم، که هنوز می تواند به جبهه اصلی تبدیل شود.  تجربه ناامید کننده ای بوده است.  زمانی که زیباترین منطقه اسرائیل بود، اکنون درگیر درگیری نظامی با شدت متوسط ​​است.  بسیاری از خانه‌ها در روستاهای مرزی کاملاً ویران شده‌اند، عمدتاً توسط موشک‌های ضدتانک کورنت ساخت روسیه – که از طریق ایران به حزب‌الله ارسال شده است – که آسیب بیشتری نسبت به موشک‌های کاتیوشا که حزب‌الله در گذشته به آنها تکیه می‌کرد، وارد می‌کند.

در یکی از بازدیدهای اخیرم، به مزارع شبعا رفتم، منطقه مورد مناقشه در قسمت شرقی مرز شمالی که اسرائیلی ها آن را کوه دوو می نامند.  یکی از فرماندهان تیپ ارتش اسرائیل به من گفت که وقتی سربازان برخی از پاسگاه‌ها اکنون به مرخصی می‌روند، باید پیاده بروند، زیرا ورود خودروهای بزرگ به منطقه‌ای که دائماً در معرض موشک‌های ضد تانک حزب‌الله است بسیار خطرناک است.  در امتداد جاده به یک پاسگاه، می‌توانستم بقایای یک کامیون غیرنظامی را ببینم که در ماه آوریل مورد اصابت موشک قرار گرفت.  راننده آن که یک شهروند عرب اسرائیلی بود کشته شده بود.

در اواسط تیرماه به دیدن یکی از دوستانم رفتم، افسر ذخیره ارتش که از مهرماه مشغول انجام وظیفه بود.  او در یک کیبوتس در غرب جلیل، حدود یک مایل دورتر از مرز، زندگی می کند و در همان نزدیکی خدمت می کند.  خانواده او اکنون پس از 9 ماه تبعید اجباری در فکر بازگشت به خانه خود هستند.  بچه ها دلتنگ خانه هستند.  (اگرچه این به خود خانواده ها بستگی دارد که تصمیم بگیرند که آیا برگردند یا نه، اما تعداد کمی این کار را انجام داده اند.) و با این حال او هنوز راهی به این زودی ها نمی بیند.  او به من گفت: «ما نسبتاً خوب دفاع کرده‌ایم، اما این دستاوردهای تاکتیکی به یک پیروزی استراتژیک همگرا نمی‌شوند.  بیشتر کارهایی که ما انجام می دهیم تنها واکنشی به تغییرات در طول مرز است.»

با این حال، اگر وضعیت جنگی شود، هر دو کشور  چیزی را تجربه خواهند کرد که قبلاً هرگز با آن مواجه نشده‌اند: یک جنگ تمام عیار که شامل صدمات بی‌سابقه‌ای به جمعیت غیرنظامی و زیرساخت‌های ملی می‌شود.  جنگ کنونی در غزه نشان داده است که طولانی شدن این نوع درگیری چقدر آسان است.  و با قضاوت از جنگ های گذشته بین اسرائیل و لبنان، بعید است که به پایان رضایت بخشی برسد.

 

https://www.foreignaffairs.com/israel/israels-next-war-hezbollah-lebanon?utm_medium=social&utm_source=instagram_posts&utm_campaign=ig_soc&fbclid=PAZXh0bgNhZW0CMTEAAaZ0IrpM-yeu_NAlCfmARnSB9mCk2Y4zIjm-SBO1jnCleCLZW2VGkRDV10o_aem_qFgl0tVIYfekuLJRyhfECw

 

منبع: فارن افرز

ترجمه و تلخیص: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید