جنگ طولانی برای رژیم اسرائیل بقدری مضر است که شاید اغراق نباشد اگر گفته شود، برخی تبعات جدی که اکنون کمتر حس میشود، پس از پایان جنگ، آینده این رژیم را در معرض خطر قرار داده است.
جنگ غزه دهمین ماه متوالی خود را پشت سر میگذارد و اگر به یاد آوریم که جنگ کوتاه و برقآسا با نتیجه موفقیت حتمی، چقدر برای اسرائیل مهم بوده، متعجب خواهیم شد که چطور ممکن است رژیم صهیونیستی بر خلاف دکترین نظامی خود، یک جنگ را تا آستانه یک سالگی ادامه دهد. طولانی شدن جنگ، اثراتی بر پیکره رژیم دارد که شاید در نگاه اول به چشم نیاید. اولین اثر منفی، بُعد اقتصادی، امنیتی و اجتماعی است. این، اولین جنگ در عمر کمتر از 80 ساله رژیم است که اندک اندک به یک ساله شدن نزدیک میشود. دیوید بن گورین اولین نخست وزیر این رژیم دکترینی بنا نهاد که در آن بر کوتاه بودن جنگهای این رژیم تأکید میکند. او معتقد بود ارتش اسرائیل باید قدرت خود را بر «نیروی احتیاط» [ذخیره] بگذارد و بنابراین موضوع، هر جنگ طولانی و مستمری، به خودی خود، چالشی برای اسرائیل است و قطعا به اقتصاد آن صدمه میزند و روحیه جنگاوری نیروهای ارتش را کاهش میدهد. روشن است که به همین دلیل، هم اقتصاد اسرائیل اکنون تحت فشار است هم ارتش از بابت نیروی رزمی. در اقتصاد، رشد کاهش پیدا کرده و رکود افزایش. عمیر یارون رئیس بانک مرکزی اسرائیل دوشنبه در این خصوص گفت، رشد دودرصد در سال جاری (میلادی) به یک و نیم درصد کاهش خواهد یافت و سال آینده از 5 به 4.2. او گفت که کسری بودجه از 7.2 به 7.6 درصد میرسد و ضرر جنگ به مراتب بیش از چیزی است که در ابتدا تصور میشده است… «راه زیادی باید رفت تا به شرایط پیش از هفتم اکتبر بازگردیم». او تأکید کرده که کسری بودجه در ماه سپتامبر (شهریور) به اوج خود میرسد (چون هم هزینه وزارت دفاع افزایش یافته هم هزینه جاری دولت).
از حیث نظامی امنیتی و نیروی رزمی نیز اسرائیل تحت فشار است. این کمبود سبب شده تا سران، تصمیم بگیرند، یهودیهای حریدی را که قبل از خدمت نظام معاف کرده بودند، دوباره به خدمت فرابخوانند. ارتش اسرائیل سهشنبه اعلام کرد که پیام فراخوان را از هفته آتی برای یهودیان حریدی جهت پیوستن به ارتش ارسال خواهد کرد. پیشتر این موضوع سبب نوعی چالش اجتماعی فراگیر، و اختلاف شدید در اسرائیل شد. یهودیان حریدی که در رسانهها آنان را یهودیان افراطی توصیف میکنند روز گذشته در اعتراض به این تصمیم اتوبانی را در مرکز فلسطین اشغالی مسدود کردند و پلیس با آنان درگیر شد.بعد از چالش احضار حریدیها، حتی اجرایی شدن تصمیم نیز محل تردید است. طبق تصمیم قبلی دادگاه مرکزی اسرائیل، این دسته از یهودیان به جای خدمت نظامی، در مدارس دینی یهودی تحصیل میکنند و اکنون سران حریدی میگویند این کار کم اهمیتتر از امور دیگر برای آینده اسرائیل نیست. اما خب ارتش اسرائیل با کمبود نیرو روبهروست. از طرفی دیگر، به خدمت گرفتن این یهودیان در ارتش، حتما مشکلی از اسرائیل حل نخواهد کرد چون نیروی رزمی، انگیزه میخواهد و این دسته از یهودیان اصلا مخالف حضور خود هستند. علاوه بر این، نیروهایی که در میدان حضور دارند، چندان روحیه مناسبی ندارند. همین دیروز خبر خودکشی یکی از نیروهای اسرائیل منتشر شد که از میدان جنگ بازگشته بود. اودی بن داوِد خبرنگار نظامی رادیو «داروم» گزارش کرد که دادستانی نظامی گفته، (از زمان آغاز جنگ) تاکنون بیش از 70 نظامی (سرباز) از میدان جنگ بیرون کشده شده و بازداشت شدهاند. اودی میگوید اینها به سلولهای انفرادی نظامی منتقل میشوند و مثل دیگر زندانیان درمان لازم [روانی] را دریافت میکنند و در نهایت خودکشی میکنند.
دومین اثر منفی خاموش، کاهش انگیزه ساکنان “کشور مصنوعی و موقت اسرائیل” برای ادامه زندگی در آنجاست. وقتی امنیت در همه ابعاد کاهش یابد، همه کسانی که با چند چمدان به فلسطین مهاجرت کردهاند، بسادگی بازخواهند گشت. هماکنون طبق نظرسنجی «بنیاد دموکراسی اسرائیل»، 70 درصد اسرائیلیها در خصوص وضعیت امنیتی و دموکراسی در اسرائیل خوشبین نیستند (فقط 30 درصد ابراز خوش بینی کردهاند). به گفته تمار هرمن تهیه کننده این نظرسنجی، این درصد، در طول سالهایی که این نوع نظرسنجی انجام شده، بی سابقه است. اختلاف وقتی قابل لمس میشود که بدانیم درصد خوشبینی به امنیت و آینده اسرائیل در نوامبر گذشته (یک ماه پس از شروع جنگ)، حدود 65 درصد بوده است. آن زمان نظرسنجیشوندگان گمانشان این بوده که اسرائیل پیروزِ سریع و مطلق جنگ خواهد بود. لذا روشن است که این انگاره در اذهان عمومی اسرائیلیها فرو ریخته و اکنون تصور واقعیتری از رژیم شکست پذیر اسرائیل دارند.مهاجرتِ نگرانکننده! طبق نظرسنجی مرکز آگام به ریاست نمرود نیر در دانشگاه عبری که اردیبهشت گذشته انجام شده، 10 درصد اسرائیلیها گفتهاند در حال انجام کارهای مهاجرت از اسرائیل هستند. 15 درصد هم گفتهاند خواهان مهاجرتند ولی هنوز توان انجام آن را ندارند. در مقابل باید کاهش تقریبا مطلق مهاجرت یهودیان به اسرائیل را هم در نظر گرفت. طولانی شدن جنگ، یا نمایانتر شدن شکست در نتیجه آن، میتواند همه این امور را تقویت کند. سومین اثر منفی خاموش، نابسامان شدن اقتصاد و معیشت و امنیت در کرانه باختری است. برخی در اسرائیل هشدار دادهاند که فروپاشی اقتصادی در کرانه باختری (که سیاستهای کنونی کابینه راستگرای بنیامین نتانیاهو آن را تشدید کرده) به مثابه بمبی ساعتی برای اسرائیل است.
لذا برخی اسرائیلیها از آمریکا کمک خواستهاند تا فشار بر کابینه اسرائیل در این خصوص را افزایش دهد. آنها هشدار دادهاند اگر بانکهای اسرائیل، معاملات با بانکهای کرانه باختری را ازسرنگیرند، ممکن است از شهریور آتی، بانکهای کرانه باختری ورشکسته شوند چون معاف کردن این بانکها از سیاستهای کنونی میتواند بار دیگر واردات کالاهای اساسی به کرانه باختری را احیا کند. از طرفی دیگر بتسئلیل سموتریچ وزیر دارایی اسرائیل میلیونها دلار درآمد گمرکی و مالیاتی فلسطینیهای کرانه باختری را که به نیابت از تشکیلات خودگردان اخذ میکند به پس نمیدهد و هشدارهای اروپا و آمریکا درباره مخاطرات این سیاست مالی علیه کرانه باختری و اثر (خاموش) آن بر امنیت اسرائیل، تاکنون بی نتیجه بوده. این کار خلاف نقض توافق اسلو هم هست. تشکیلات خودگردان با این پول، حقوق کارمندان بخشهای عمومی را پرداخت میکند. لذا در چنین شرایطی تشکیلات خودگردان وام میگیرد و مجموع بدهیاش تاکنون به 11 میلیارد دلار رسیده. «گروه بحران» در این خصوص هشدار داده اگر بانکهای کرانه باختری معاف نشوند، همان بحرانی شکل خواهد گرفت که لبنان در سالهای 2019 تا 2021 دچار آن شد و سرانه تولید ناخالص ملی آن 40 درصد کاهش یافت. اگر چنین اتفاقی در کرانه باختری رخ دهد، بازیگران بینالمللی هم نخواهند توانست «طوفان» را مدیریت کنند. به همه اینها اضافه کنید که به دلیل شرایط امنیتی، اسرائیل دیگر به بسیاری از کارگران روزمزد و فصلی فلسطینی ساکن کرانه باختری اجازه ورود به فلسطین اشغالی را نمیدهد وهمین امر سبب افزایش بیکاری در کرانه باختری میشود. لذا در صورتی که اوضاع به همین منوال پیش برود، فروپاشی وضعیت معیشتی و اقتصادی کرانه باختری میتواند برای اسرائیل گران تمام شود.
بحرانی که اسرائیل از هفتم اکتبر دچارش شده، پیامدهای بیشتری دارد که اکنون کمتر حس میشود. برخی از این پیامدها، غیرقابل جبران است. در چنین شرایطی برخی اسرائیلیها مشکل حزب الله را مشکلی بزرگتر از مشکل حماس میدانند. افزایش تنفر از اسرائیل در سطح افکار عمومی دنیا، حمایت دولتهای غربی بخصوص آمریکا از این رژیم را در آینده سختتر نیز خواهد کرد. گذر زمان مشکلات لاینحل اسرائیل را بیشتر آشکار خواهد کرد.