مسعود پزشکیان منتخب ملت و رئیسجمهور ایران است. وظیفه همه، کمک به او و دولتش برای اداره بهتر کشور و بازیابی اعتماد عمومی است اما علیرغم باور به لزوم پشتیبانی از دولت چهاردهم و رئیسجمهور منتخب، ذکر چند نکته برای شکافتن و واکاوی نگاه سنگین اصلاحطلبان و حامیان امروز دولت چهاردهم، به رئیسجمهور شهید و دولت سیزدهم ضروری است.
اصلاحطلبان سهسال تمام و با نگاهی منفی، سید ابراهیم رئیسی را نه رئیسجمهور بلکه رئیس دولت حداقلی میدانستند. آنان معتقد بودند منتخب ملت در انتخابات ۱۴۰۰ که مشارکت ۴۸/۸۸ درصد در آن بهثبت رسید و سید ابراهیم رئیسی توانست ۱۸ میلیون و ۲۱ هزار و ۹۴۵ رای و ۶۲ درصد آرای ماخوذه را کسب کند، رئیس جمهور نه، بلکه رئیس دولتی حداقلی است و نمیتواند قاطبه جامعه ایران و مطالبات آن را نمایندگی کند، زیرا ۵۱ درصد از واجدان شرایط در انتخابات شرکت نکرده و رئیسی تنها ۳۰ درصد آرا را نسب به کل واجدین شرایط شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ بهدست آورد و به همین دلیل، سهسال تمام این شهید را با تعابیر دولت حداقلی، دولت اقلیت، رئیسجمهور بدون پشتوانه و چنین عباراتی مورد هجمههای سنگین قرار دادند. اما ناگهان خود را نیز مواجه با چنین واقعیتی دیدند!
مسعود پزشکیان در مشارکت ۴۹/۸ درصدی، با ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ رای و با کسب ۵۳/۷ درصد از آرای ماخوذه و ۲۶/۷ درصد از کل واجدین شرایط شرکت در انتخابات، به عنوان نهمین رئیسجمهور ایران برگزیده شد و اگر نتایج را مورد بررسی قرار دهیم، او آماری پایینتر از شهید رئیسی را بهدست آورده؛ هم بهلحاظ تعداد رای کسبشده، هم درصد کسبشده نسبت به رایدهندگان و هم درصدی پایینتر از کل واجدین شرایط برای شرکت در انتخابات! اما حالا هیچ صدایی از سوی اصلاحطلبان بلند نمیشود و دیگر تعابیر رئیسجمهور اقلیت و دولت حداقلی هم محلی از اعراب ندارد!
قطعاً اخلاق و منافع ملی حکم میکند که خط بطلانی بهروی چنین رویکردهای سطحی و نازلی نسبت به روسای جمهور و منتخبان ملت کشید اما نمیتوان چشم بر روی قضاوتهای ناعادلانه و هجمههای پردامنهای بست که هدفش تخریب رئیسجمهور شهید و دولت سیزدهم بود. رئیسی طی سهسال در مواجهه با این تخریبها و تحقیرها، سکوت کرد چون هدفش ارتقای وضعیت بحرانی کشور و خدمت به مردم بود و اگرچه قابلانکار نیست که دولت سیزدهم هم عاری نقصان نبود و مرتکب خطاهای قابلتوجهی شد اما حالا که رئیسی در میان ما نیست و اصلاحطلبان دولت را بهدست گرفتهاند، باید این رویکرد غلط آنان در گذشته را یادآورد شد؛ آنانی که منافع ملی را نادیده گرفته و بهجای نگاهی انتقادی و جلوس در مقام رقیبی باپرنسیب و دارای اصول، به بیان تفاسیری روی آوردند که طی زمانی نهچندان دور به خود آنان نیز نسبت داده می شود.
ما به هیچعنوان قائل به تقلیل رای مسعود پزشکیان و متصف کردن او به چنین صفات نازلی نیستیم و پزشکیان را نه رئیس دولت بلکه رئیسجمهور ایران و همه مردم میدانیم و آرزوی ما موفقیت اوست چون کامیابی دولت بهمعنای موفقیت و ارتقای جایگاه کشور و نظام سیاسی است. اما باید بیاموزیم که قدرتگرفتن رقبای سیاسی، دلیل موجهی برای حملات بیمبنا و تراشیدن دلایل واهی برای هجمه و تحقیر نیست.
یوسف مشفق