آرای سهمیلیونی قالیباف را باید در میانه دو نگاه غالب در انتخابات تعریف کرد که عموما هوشمندانه رای میدهند. این طیف در دام تندرویها چه در جناحاصلاحطلب، چه اصولگرا نیفتادند و خوانشی میان این دو نگاه دارند.
رای سهمیلیونی محمدباقر قالیباف اگرچه چندان مطلوب نبود اما در تعیین صحنه رقابت و دور دومی شدن انتخابات نقش تعیینکنندهای داشت. حضور قالیباف و کنار نکشیدن او منجر شد رای خاصش در میان دیگر نامزدها پخش نشود و مسعود پزشکیان و سعید جلیلی با فاصله یکمیلیونی به مرحله دوم بروند.
نامزدهای انتخاباتی نتوانستند آنطور که باید قشر خاکستری جامعه را با خود همراه کنند. پزشکیان با رای ایدئولوژیک و با اتکا به بدنه قومیتی خود توانست 10 میلیون رای بیاورد. جلیلی نیز تنها توانست رای بدنه ایدئولوژیک خود را تثبیت کند. در این میان قالیباف هم موفقیت چندانی در جذب رای بدنهای که در دوگانههای ایدئولوژیک تعریف نمیشدند، نداشت. او هم تنها توانست آرای بخش خاصی از جامعه را با خود همراه کند.
آرای سهمیلیونی قالیباف را باید در میانه دو نگاه غالب در انتخابات تعریف کرد که عموما هوشمندانه رای میدهند. این طیف در دام تندرویها چه در جناحاصلاحطلب، چه اصولگرا نیفتادند و خوانشی میان این دو نگاه دارند.
بخش زیادی از این سهمیلیون رای را افرادی تشکیل میدهند که در بدنه انقلابی تعریف میشوند اما عموما و در نگاه به مسائل داخلی و سیاستخارجی موضعی میانه دارند که نه در نگاه لیبرالی اصلاحطلبانه میگنجد و نه در خوانشهای تندروانهای از این موضوعات توسط طیفی که در جناح اصولگرایی قرار دارد، جای میگیرد.
این طیف مشخصا برخی از افرادی را که در جناح اصولگرایی مواضعی تند و رادیکال در مورد سیاستگذاری در نظام حکمرانی دارند، نقد میکند و اغلب آنها را از دایره انتخاب در رقابتهای انتخاباتی حذف کرده است. جلوگیری از تقویت شکافهای اجتماعی مساله اصلی برخی از بدنهای است که رای سهمیلیونی قالیباف را تشکیل میدهند.
درمورد سرنوشت سهمیلیون رای قالیباف میتوان سه فرض را مطرح کرد: ۱- از آنجا که بخشی از این بدنه منتقد جدی برخی کنشها و نظرات تیمی هستند که در خط مقدم دفاع از سعید جلیلی قرار دارد، ممکن است علیرغم پیام حمایت قالیباف از جلیلی حاضر به رای دادن به او نشوند؛ شکافی که درون اصولگرایی در انتخابات اسفند تقویت شد و تا آخرین دقایق انتخابات تیرماه ادامه پیدا کرد، ممکن است در بخشی از این بدنه منجر به نزدیک شدن رای آنها بهسمت مسعود پزشکیان شود.
۲- بخشی از این سهمیلیون نیز ممکن است در دوگانه دو نامزد انتخاباتی دور دوم بهخاطر کنش ضعیف کمپینها، رای ندادن یا رای سفید دادن را ترجیح بدهند که در این حالت احتمالا میزان آرای باطله در انتخابات 15 تیرماه افزایشی خواهد شد.
۳- بخشی از این طیف هم ممکن است به سمت رای دادن سلبی سوق پیدا کنند و با این گزاره که اگر پزشکیان رای بیاورد تکرار دولت روحانی خواهد بود، ترجیح دهند به جلیلی رای دهند تا از تکرار دولت روحانی و ضرباتی که در دهه 90 به فضای سیاسی و اقتصادی کشور وارد شد، جلوگیری کنند.
کمپینها و نامزدهای انتخاباتی مهمترین مولفههایی هستند که میتوانند به تصمیم این سهمیلیون رای جهت دهند. در این صحنه رقابت برخلاف آنچه تصور میشود دوگانهسازی مثل آنچه از کمپین پزشکیان دیده میشود و رقیب را «طالبان» تعریف میکند و در سمت مقابل نیز ساختن دوگانه «رای حلال و حرام» و «جناح کفر» میتواند به ضد خودش تبدیل شود.
گر کمپین نامزدها بهدنبال جذب رای سهمیلیونی قالیباف هستند، رادیکال کردن فضا در دوگانه حق و باطلسازیها یا تندرو خواندن رقبا میتواند نتیجه عکس بدهد. مسیری را که کمپینهای انتخاباتی دو نامزد تا الان طی کردهاند نمیتوان در جذب این سهمیلیون چندان موفق دانست. آنچه در این فضا میتواند برای هر دو نامزد کار کند، جذب رای سلبی آنهاست.
جلوگیری از دولت سوم روحانی یا جلوگیری از تشدید شکافهای اجتماعی میتواند دوگانههایی باشد که بخشی از این رای را به سمت دیگری سوق دهد. جدای از این دوگانه آسیب دیگری متوجه جذب رای این جریان میشود، اگر هیچ کدام از نامزدها نتوانند در عرصه رقابت رای این بخش را جذب کنند، سهمیلیون رای یا به سبد آرای باطله اضافه خواهند کرد یا به سمت عدممشارکت حرکت خواهند کرد؛ امری که بهنظر میرسد نامزدها باید در وهله اول آن را اصل قرار دهند و از تبدیل این آرا به باطله یا حذف جلوگیری کنند.