عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: صحبتهایی که برخی کاندیدهها، چه برنده و چه بازنده، در مناظرات مطرح میکنند به شدت در دورههای بعدی انتخابات تاثیرگذار بوده است. اندیشه نامزدی که شکست میخورد از جامعه بیرون نمیرود و حذف نمیشود. این اندیشه، از نوع ایدئولوژی نیست که بتوانیم بگوییم که شکست خورده است بلکه اندیشه این نامزد وارد جامعه میشود. اینجاست که مشخص میشود چرا همه افراد وارد میدان میشوند.
شور و شوق سیاسی در جامعه در حال افزایش است و طبق نظرسنجیهای معتبر، میزان مشارکت مردم پس از چند دور انتخابات، تا همین جا از ۵۰ درصد واجدان شرایط عبور کرده است. اولین مناظره تلوزیونی هم میان نامزدهای ریاست جمهوری برگزار شده و رقابت در روزهای پیش رو افزایش خواهد یافت. برای بررسی انتخابات با ابراهیم فیاض، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفتوگویی انجام دادهایم که بخش اول آن در قالب یک گفتار پیش روی شماست.
انتخابات در ایران وضعیت کشور را به قبل و بعد از خودش تقسیم میکند
انتخابات در کشورهایی که رای دادن اجباری است یا به صورت تک حزبی است یا یک کاندیدا وجود دارد که مردم فقط باید به او رای بدهند مثل وضعیتی کشورهایی با حزبهای کمونیستی و فاشیستی (مثلاً چین و غیره) تحولی ایجاد نمیکند ولی در کشورهایی که انتخابات جدی است و نتیجه از ابتدا مشخص نیست، میتوان وضعیت کشورها را به قبل و بعد از انتخابات تقسیم کرد. یعنی انتخابات در این کشورها حتماً تحول ایجاد میکند چون یک دنیا اندیشه، استراتژی و حرف در آن مطرح میشود که رقیب هم هستند و بحث میکنند.
انتخابات در ایران به این شکل است و برخی مواقع حتی به شکل مناسک درمیآید. در هند و کشورهایی دیگر ممکن است فرد در انتخابات به شکل مناسکی رای بیاورد. جالب است که انتخابات در ایران در مساجد و مدارس برگزار میشود. در بقیه کشورها نمیدانم آیا در مدارس هم انتخابات برگزار میشود یا خیر. معمولاً در شهرداریها انتخابات برگزار میشود اما بعید میدانم در کلیسا انتخابات برگزار شود. ولی در ایران از ابتدا مساجد یکی از جاهایی بود که انتخابات در آن برگزار میشود و این نشان از آمیختگی مذهب، سیاست، آموزش و پرورش است و از این منظر جالب است. همان کسانی که در مدارس و مساجد هستند، سر صندوقها حاضر هستند و در کنار کسانی که مسئولیتهایی دارند و از سوی شورای نگهبان و کاندیداها فعالیت میکنند، این متولیان مدارس و مساجد هستند که انتخابات را برگزار میکنند.
مشارکت در ایران هم اصولاً از ساعت ۴ بعدازظهر به بعد است. یعنی رای را تا ساعت ۴ نمیتوان فهمید ولی از آن زمان به بعد به راحتی میتوان میزان مشارکت را فهمید. برخی مواقع تا ۱۲ شب به بعد نیز انتخابات طول کشیده است و برخی مواقع درب حوزهها را می بندند و مردم پشت درها میمانند.
نتیجه انتخابات در ایران روی فرآیندهای جهانی تاثیرگذار است
از همان ابتدای فرآیند انتخابات، در گروههای خانوادگی و اجتماعی در شبکههای مجازی هم بحث انتخابات شروع میشود. خیلیها از خارج از کشور سعی میکنند در روند انتخابات دخالت کنند. یعنی در انتخابات کشوری همچون ایران، غیر از اینکه در خارج از کشور هم انتخابات برگزار میشود، اندیشههایی که در مسائل ریاست جمهوری وجود دارد به شدت تحت تاثیر مسائل خارج از کشور است. انتخابات در کشوری همچون ایران انتخاباتی درون کشوری نیست، بلکه یک انتخابات جهانی است که در فرآیند جهانی تاثیرگذار است. مخصوصاً به دلیل قدرتمندتر شدن و اثرگذارتر شدن ایران در مسائل اقتصادی و سیاسی منطقه و جهان، روی انتخابات ایران هم همانند انتخابات امریکا تمرکز میشود. حتی روی انتخابات ایران بیشتر از انتخابات اروپا تمرکز هست چون نتیجه انتخابات روی فرآیندهای جهانی تاثیرگذار است.
بر همین اساس در جهان درباره انتخابات در ایران دقت، بحث و بررسی میشود و تلاش میکنند از خارج از کشور بر فرآیند انتخابات در ایران تاثیرگذار باشند. انتخابات ما برای سازمانهای امنیتی این کشورها بسیار اهمیت دارد چون به شدت روی استراتژیهای دولتهای آنها تاثیر میگذارد.
غربگرایی سعی میکند یک سوی منازعه سیاسی در انتخابات ایران را شکل دهد
دولت قبلی در ایران یک دولت برجامی و غربگرا بود و دولت آقای رئیسی بومگرا بود. دولت آقای رئیسی بومگرا بود؛ یعنی نه غربگرا و نه سنتی بود. در ایران دولت سنتگرا بسیار کم داشتیم ولی دولتهای بسیاری غربگرا بودند. فرآیند غربگرایی در ایران از دوران صفویه شروع شده و تا الان هم ادامه دارد. بر همین اساس این مسئله روی انتخابات ایران تاثیر دارد و عدهای سعی میکنند با سر دادن شعارهایی با غرب همسو شوند. اسم این جریان را هم «میانهرو» گذاشتند. یعنی از ابتدای انقلاب کسانی که در باطن غربگرا هستند، مثل نهضت آزادی، را میانهرو خطاب میکردند و کسانی که روی ارزشها میایستند را «رادیکال» یا «تندروها» خطاب میکنند.
رقابت انتخاباتی در ایران بر اساس تفکر شکل میگیرد نه ایدئولوژی
بالاخره مردم ایران رای میدهند و با تمام وجود هم پای صندوق حاضر میشوند. انتخابات در ایران حزبی نیست و درست است که از حزبها نام آورده میشود ولی تاثیری ندارند و فقط یک جمعی هستند برای خودشان! در دولت اصلاحات هزینههای زیادی شد تا این حزبها را به وجود بیاورد اما شکست خورد. الان چیزی به اسم رقابت حزبی وجود ندارد بلکه رقابت جبههای است. چون حزب در ایران نیست پس ایدئولوژی نیز در انتخابات در کار نیست، چون اگر ایدئولوژی باشد باید حزب وجود داشته باشد. جبهه بر اساس تفکر است. مردم نیز بر اساس همین تفکر رای میدهند. حتی اگر لیستی رای بدهند باز هم بر اساس تفکری که پشت این لیست است، رای میدهند.
در درون همین جبههها هم شبکههایی مختلفی وجود دارد که با هم در تعامل یا تقابل هستند. در دورههایی از مجلس، مردم به یک نفر رای دادند. برخی مواقع مردم به شکلی رای دادند که نشانه رای به مشروعیت نظام اما به صورت اعتراضی و در قالب رای باطله بوده است. این نکته مهمی است که مردم به وسیله این شکل از مشارکت در واقع میگویند ما نظام را قبول داریم ولی کاندیداهایی که در عرصه وارد شدند را قبول نداریم.
پس نکته مهم در انتخابات ایران این است که به جای ایدئولوژی بر اساس تفکر در آن رقابت جریان دارد؛ رقابت بر سر تفکر سیاسی، تفکر اجتماعی و تفکر اقتصادی. البته متاسفانه این هنوز در ایران هنوز جان نگرفته است. اگر انتخابات حزبی باشد، ایدئولوژی در کار است. دموکراسی حزبی دموکراسی ایدئولوژیک است اما دموکراسی مشارکتی بر اساس جبهه و تفکر است.
ساختار «امت و امامت» بر اساس دموکراسی مشارکتی عمل میکند
در ایران از ابتدای انقلاب دمکراسی مشارکتی داریم چون نظام جمهوری اسلامی بر اساس مردم شکل گرفته است. جمهوریت هم بر اساس مردم شکل میگیرد و انتخابات تجلی آن است. یک سازمان یا حزب سیاسی باعث پیروزی جمهوری اسلامی نشده است بلکه مردم و رهبری بر اساس ساختار «امت و امامت» انقلاب و جمهوری اسلامی را شکل داده است. «مردم» بر اساس میانذهنیت و تفاهم شکل میگیرد که قبلاً درباره در بحث مبانی مردمی بودن آن را توضیح دادهام.
در هیچ کشوری مثل ما دانش و تفکر اینطور به سیاست در نمیآید. جمع حوزوی و دانشگاهی به سیاست درمیآید و در کاندیداها خودش را نمایان میکند و تا روزی که این کاندیداها بر اساس تفکر اجتماعی، سیاسی و غیره هستند، رابطه حوزه و دانشگاه از لحاظ اندیشهای با این کاندیداها ارتباط زیادی دارند. نهاد حوزه و دانشگاه به شدت در امر سیاسی فعال است.
دموکراسی مشارکتی واقعی تنها در ایران وجود دارد
بنابراین به نظر من بحث دموکراسی مشارکتی واقعی تنها در ایران وجود دارد. جهان هم به تدریج باید سراغ این مدل دموکراسی برود. در ایران برعکس ساختارهای حزبی چپ و راست جهانی، مردم بودند که انقلاب کردند و مردم بودند که جمهوری اسلامی را اداره کردند. مردم بودند که در بحرانهای امنیتی در صحنه حاضر شدند و بحرانها را در حماسههایی مثل ۹ دی، ۲۳ تیر و غیره پشت سر گذاشتند. در نتیجه مردم در این نظام خیلی مهم هستند.
حتی در مواقعی که مردم اعتراض دارند، اما باز هم در صحنه سیاست حضور فعال دارند. در سالهای اخیر شورشها و اغتشاشاتی در کشور اتفاق افتاد که هر کدام از اینها برای اینکه یک جامعه را بهم بریزد و یک حکومت را سرنگون کند کفایت میکرد ولی در ایران مردم در صحنه حضور دارند و ساختار نظام را تحکیم بخشیدهاند. ملاحظه کردید که در همین روزها و زمانی که مجلس جدید هنوز تشکیل نشده بود، رئیسجمهور نیز دچار سانحه شد اما با اینکه قوه مقننه هنوز تشکیل نشده بود و قوه مجریه هم دچار مشکل شد، ولی نظام دچار ثبات است و مردم نیز زندگی میکنند.
دموکراسی حزبی دچار انحصار است
بحث شهید جمهور هم نماد همین جمهوریت است. جمهوریت و اسلامیت در ایران به شدت بالاست. کسانی که میگویند جمهوریت در جمهوری اسلامی وجود ندارد، به دموکراسی حزبی اعتقاد دارند و رویکرد ایدئولوژیک و غربگرایانه دارند که به شکست خورده است. جمهوریت حزبی که برخی در آن، اَشراف و انحصارطلب شوند یا اینکه فقط بین دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا بچرخد در ایران وجود ندارد. امروز شاهد هستید که نظم اصولگرا و اصلاحطلب نیز بهم خورده و امروز بحث کاندیداهای مستقل مطرح است. در مجلس نیز کاندیداهای مستقل بیشتر از کاندیداهای اصولگرا و اصلاحطلب هستند. این همان بالندگی و خلاقیت دموکراسیهای مشارکتی در نسبت با دموکراسیهای حزبی است که به شدت دچار رکود و انحصار است و بعد از مدتی نیز از بین میروند.
کاندیداهای مستقل در شهرستانها و تهران به شدت حضور دارند و به همین دلیل گروههای زیادی به وجود میآیند که در این جبههها فعال میشوند. پشتوانه این جبههها نیز دانشگاهها و حوزهها و تفکر جدید و جوانی که میآید و پشت این جبههها قرار میگیرند.
درک تمایزیافتگیهای جدید اجتماعی اهمیت دارد
به خاطر تحولاتی که ایجاد شده است، میزان زیادی از تمایزیافتگی را تجربه خواهیم کرد چرا که جامعه پیشرفته میشود و همۀ مسائل باید از دلِ تفکر برآید و روی آنها بحث و گفتوگو شود. گفتمانهای جدیدی که پیرامون جبهههای جدید در ایران ایجاد میشود باید شناسایی شوند. این موضوع خیلی مهم است چرا که تمایزیافتگیهای جدیدی در حال ظهور است و این مهم است که بدانیم در مناطق مختلف جغرافیایی در ایران چه تحولاتی ایجاد شده است. به طور مثال اگر از تبریز به زاهدان یک خط بکشیم و ایران را به دو قسمت تقسیم کنیم، قسمت شرقی آن شامل مشهد و تهران و … بیشتر در نظام، مسئول و رئیس دارند ولی قسمت غربی آن شامل کردستان و لرستان خیلی در حکومت دخالت ندارند و دچار بحران در این زمینه هستند. یعنی مسئولیت آنها در اداره نظام کمتر است. این تفکرات در جبههها بر اساس این تمایزات درست میشود و میخواهند بر اساس نیروهای جدیدی به میدان میآیند.
مباحث نامزدهایی که رای نمیآورند هم وارد جامعه میشود
بنابراین آنچه در مناظرات انتظار میرود این است که تمایزیافتگی اوج بگیرد. این مناظرات به شدت روی حوزه و دانشگاه تاثیر میگذارد بدین معنی که این مناظرات به شدت تفکرزا و اندیشهزا است. چون در این مناظرات بحث ایدئولوژیک نیست و بحث تفکر و جبهه است، حتی کسی که رای نمیآورد نیز بحثهای او در مناظرات در سطح جامعه اثر میگذارد. بارها نمونههای این موضوع را دیدهایم. یک نفر از بین کاندیداها رای میآورد و رئیسجمهور میشود اما بحثهای سایر نامزدهایی که رای نمیآورند هم به شدت روی تفکر جامعه تاثیر میگذارد و جامعه را بالنده میکند.
مناظرات یک برنامه سیاسی است که بسیار پربیننده است و تنها نخبگان حزبی و سیاسی بیننده آن نیستند بلکه همه مردم بیننده این مناظرات هستند که موجب اندیشیدن و تفکر میشود. در جامعهشناسی مشارکت در انتخابات، به مناظرات بسیار پرداخته و درباره آن بحث میشود. ما شاهد این هستیم که صحبتهایی که برخی کاندیدهها (چه برنده و چه بازنده) در مناظرات مطرح میکنند به شدت در دورههای بعدی انتخابات تاثیرگذار بوده است. اندیشه نامزدی که شکست میخورد از جامعه بیرون نمیرود و حذف نمیشود. این اندیشه، از نوع ایدئولوژی نیست که بتوانیم بگوییم که شکست خورده است بلکه اندیشه این نامزد وارد جامعه میشود. اینجاست که مشخص میشود چرا همه افراد وارد میدان میشوند. این عامل، یکی از علتهای مشارکت بالا در ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری است. ممکن است برخی از افراد برای دیده شدن ثبتنام کنند اما همین افراد نیز سعی دارند جملات شاعرانه بگویند که در یادها ماندگار بماند.
انتخابات در ایران نوعی جشن است
یکی از مباحثی که در روانشناسی اجتماعی مطرح میشود این است که اگر میخواهید در جامعهای بدانید مشارکت بالاست یا خیر؟ همانند جامعه آمریکا در آن سوال میکنند آیا حاضر هستید رئیس جمهور شوید؟ به هر میزانی که نخبگان حاضر هستند رئیس جمهور شوند، نشان از مشارکت بالا دارد. پس ثبت نام زیاد کاندیداهای ریاست جمهوری نشان از مشارکت بالا در ایران دارد که حتی بیشتر از آمریکا است. کاندیداهای ریاست جمهوری در ایران زیاد هستند، احساس مشارکت افزایش می یابد و باعث میشود مشارکت سیاسی در ایران بالا برود.
چون جمهوریت برقرار است فضا باز است و همه میتوانند ثبتنام کنند. اینجا دیگر رسانهها موثر هستند که به کدام آب و تاب بدهند. همیشه پر از حواشی است و تقریباً مشابه جشن یا فستیوال است. شادی نیز در آن وجود دارد و شما موسیقی و حتی رقص محلی را هم در این عرصه مشاهده میکنید. همین رقصهای محلی خیلی نکته مهمی است. رئیسجمهور قبلی یعنی آقای رئیسی وقتی به سفرهای استانی میرفت با موسیقی محلی از او استقبال میشد. برعکس آن رئیسجمهورهای غربگرا که از این موسیقیها خبری نیست و کاملاً سبک استقبالها فرمالیستی است. اما وقتی بومگرا باشد وضعیت متفاوت است.
مبنای تفکر شهید رئیسی «بومگرایی» بود
بنابراین تفکر بومگرایی آقای رئیسی با اینکه از دنیا رفته به شدت روی انتخاب بعدی تاثیر دارد. آقای رئیسی نه سنتگرا و فاندامنتالیست بود و نه غربگرا بود. بومگرایی آقای رئیسی اندیشه مهمی است که هم بُعد داخلی و هم بعد بینالمللی دارد. بعد داخلی آن این است که به استانها رسیدگی میکنند، به آنها اصالت میدهند و سعی میکنند تبعیضها را با مشارکت بالا از بین ببرد و در این زمینه شرق و غربی که گفتم تعادلی ایجاد شود. همچنین با این تفکر، فرهنگ بومی برجسته میشود و این به عدالت به معنای واقعی آنکه «هر چیزی باید جای خود واقع شود» نزدیکتر است. این نوع از عدالت در بومگرایی دیده میشود. در بعد داخلی هر چیزی جای خود واقع میشود و به عدالت و عقلانیت نزدیک میشود. بومگرایی کاری است که آقای رئیسی انجام میداد و جان خود را هم در این عرصه از دست داد. آقای رئیسی به جای اینکه در تهران و پایتخت بنشیند به استانهای مختلف سرکشی میکرد و کارهایشان را به سامان میرساند.
بومگرایی بایستی گفتمان پیشرو انتخابات باشد
در بعد بینالمللی نیز به جای غربگرایی و سفر به کشورهای غربی، به روابط منطقهای روی میآورند. شما دیدید که در دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی ایران به عضویت پیمان شانگهای و بریکس هم درآمد و در سطح منطقه هم ارتباطش با همسایگان را افزایش داد.
در این بین نه تنها ایران به این بومگرایی میرسد بلکه موقعی که این اندیشه را رهبری مطرح میکند که باید با همسایگان ارتباط داشت، شاهد هستیم کشورهایی که غربگرا بودند، مثل عربستان، هم سعی میکند با تقویت بومگرایی خودش را از زیر بار غربیها دربیاورد. مثل روابطی که عربستان با چین، روسیه و ایران در حال برقرار کردن است. سفر ولیعهد عربستان به ایران نیز در این راستا قابل تحلیل است. قطعاً این رویه بر کشورهای عربی نیز تاثیرگذار است. یعنی بعد از عربستان حتماً مصر نیز به سمت ایران متمایل خواهد شد کما اینکه نشانههایش را شاهد بودیم.
بنابراین بومگرایی فقط از لحاظ بعد داخلی دارای کارکرد و اهمیت نیست بلکه به لحاظ بینالمللی و جهانی هم دارای اهمیت و اثرگذاری مثبت به سود کشور است. بنابراین این اندیشه بومگرایی است که در انتخابات ریاست جمهوری ایران هم بایستی گفتمان پیشرو باشد.