اگر شورای نگهبان مهندس سیاسی بود، با تأیید رئیس دولت نهم و رئیس مجلس فعلی و همین نامزد تأییدشده اصلاحطلبان، کار را برای آنان سخت و روز روشنی را که دیروز به آنان تقدیم کرد، سیاه میکرد.
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: شورای نگهبان یک روز پس از معرفی رسمی سه نامزد جبهه اصلاحات در نشست خبری این جبهه، یکی از آنان را تأیید کرد. این را میتوان بطلان یکی از پرتکرارترین ادعاهای اصلاحطلبان و اپوزیسیون علیه نظام و نهاد پربحث آن یعنی شورای نگهبان دانست. اگر جستوجویی ساده از دو دهه پیش تا حالا و حتی در همین نشست خبری جدید جبهه اصلاحات انجام دهیم، هزارانبار و نه کمتر، این ادعای اصلاحطلبان را خواهیم دید که «کشور مشکل دارد، چون شورای نگهبان گزینههای اصلی ما را رد میکند و ما نمیتوانیم رقابت کنیم، پس جناح اصولگرا که فاقد صلاحیت اداره کشور است، پیروز میشود و مشکلات کشور همچنان بدون حضور ما باقی میماند»! اما شورای نگهبان برای انتخاب رئیسجمهور نهم، مسعود پزشکیان گزینه اصلی جبهه اصلاحات را تأیید کرد. با آنکه این جبهه، انتخابات چندماه پیش کشور را تحریم و اعلام کرده بود میخواهد کنار مردم بایستد! و امروز توضیح نداده است که این مردم در این چند ماه دقیقاً چه تغییری کردهاند که دوباره میخواهند کنار مردم بایستند و این بار نه با تحریم انتخابات که با شرکت در انتخابات؟! شورای نگهبان بر این رفتار غیردموکراتیک جبهه اصلاحات چشم پوشید.
اصلاحطلبان نهفقط انتخابات قبلی را تحریم کردند، بلکه رئیس سابق جبهه اصلاحات، قبل از آن خبر داده بود که بخشی از اصلاحطلبان خود را برای براندازی نظام در پاییز ۱۴۰۱ آماده کرده بودند! و شورای نگهبان این سابقه را هم نادیده گرفت.
استقبال رسانههای اصلاحطلب دقایقی پس از تأیید صلاحیت نامزد آنها نشان میدهد از اوضاع بسیار راضیاند، با اینکه همیشه بر زمین و آسمان چنگ میزدند! اگر کسی با اصلاحطلبان آشنا باشد میداند که آنها نهفقط از این اقدام شورای نگهبان بسیار خشنودند، بلکه بهخاطر ردصلاحیت رئیسجمهور نهم و دهم خشنودی مضاعفی دارند و این اقدام شورا در نظر آنان اصلاً خلاف دموکراسی و «آزادی انتخابشدن» (آنچنان که در نشست خبری خود گفتند) نیست!
اصلاحطلبان همچنین از اینکه شورای نگهبان نگاه سیاسی و مهندسی به انتخابات نکرد و چهار اصولگرا یا رقیب اصلاحطلبان را که هیچیک حاضر نیستند بهنفع دیگری کنار بروند، تأیید کرد، خشنودی سومی دارند؛ و از همینحالا روی تقسیم رأی اصولگرایان و کشیدهشدن انتخابات به دور دوم که نتیجه فرآیند غیرمهندسی و غیرسیاسی شورای نگهبان است، حساب باز کردند.
شورای نگهبان در تأیید نامزد اصلاحطلبان نیز بهنظر میرسد بدون نگاه سیاسی و مهندسی عمل کرده است. نه به موضعگیریهای او در آشوب ۱۴۰۱ توجه کرد، نه به ضعفهای دوره وزارت او مانند برخی پروندههای مهم ملی و نیز پرونده تقلب در آزمون دستیاری. میتوان گفت که درست هم همین بوده است، اما نمیتوان گفت که اینها بهانهای برای آنچه اصلاحطلبان «مهندسی انتخابات» مینامند، نیست!
شورای نگهبان اگر اهل مهندسی بود، یکی دو نامزد نزدیک به اصلاحطلبان، اما خارج از رأیگیری درون جبهه را یا کسی مثل لاریجانی را برای شکستن رأی اصلاحطلبان تأیید میکرد.
شورای نگهبان اگر سیاسی بود، نباید برخی از همین فهرست ششنفره را که در دوره قبل چندصدهزار رأی بیشتر نداشتند یا انصراف دادند، با این فرض که فایدهای به مشارکت نمیرسانند و رقابتی منفی ایجاد میکنند، تأیید میکرد.
اگر شورای نگهبان میخواست مهندس باشد، سه پزشک را در یک جمع ششنفره تأیید نمیکرد، آنهم وقتی اکنون بسیاری از کشورهای پیشرو حتی وزیر بهداشت و درمان خود را غیرپزشک و یک مدیر انتخاب میکنند.
اگر شورای نگهبان مهندس سیاسی بود، با تأیید فقط سه نفر، یعنی رئیس دولت نهم و رئیس مجلس فعلی و همین نامزد تأییدشده اصلاحطلبان، کار را برای آنان سخت و روز روشنی را که دیروز به آنان تقدیم کرد، سیاه میکرد، اما حالا با این چینش، شام تاریک آنان را سحر کرده است! بهگونهای که اظهارات برخی از تندروترین فعالان اصلاحطلب، شبیه نوعی بشکنزدن روی ابرهاست!
امروز ایده و ادعای اصلی اصلاحطلبان در دو دهه گذشته باطل و میدان انتخابات کاملاً رقابتی شد. شرط انصاف آن است که اگر اصلاحطلبان شکست خوردند، آن را به گردن تقلب و تخلف نیندازند و اگر پیروز شدند، رأی مردم را نشانه مطالبه تغییرات اساسی نپندارند. صندوق رأی به هیچ ایده واحدی، تقلیلپذیر نیست. اگر اصولگرایان هم پیروز انتخابات شدند، باید همین رویه را در پیش بگیرند و از تعبیر نتیجه صندوقها به ایده شخصی خودشان بپرهیزند. خروجی صندوق رأی هشتم تیر با مشارکت حدود ۶۰ درصد و پیروزی هر کدام از نامزدها یعنی پیروزی جمهوری اسلامی ایران.