طوفان الاقصی نه فقط رژیم صهیونیستی را با چالش راهبردی مواجه کرد، بلکه بایدن و امریکا را نیز با شرایط بغرنج روبهرو نمود، چرا که به موازات همه ملاحظات و واگرایی با نتانیاهو باید از رژیم حمایت مؤثر کند.
هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: بر کسی پوشیده نیست که بایدن، هم به لحاظ شخصی و هم حزبی تعهد و اعتقاد ویژهای به صهیونیسم و رژیم صهیونیستی دارد و آن را ابزار و محملی برای منافع ملی و سیاست خارجی امریکا میداند. از سوی دیگر حزب دموکرات و شخص بایدن با شخصیت و رویکرد حکومتی نتانیاهو مشکل جدی دارند و ترکیب افراطی کابینه وی را عامل مهمی در اختلاف دیدگاه با نتانیاهو میدانند. حتی اگر طوفان الاقصی نیز به وقوع نپیوسته بود، این واگرایی و شکاف با حکومت و شخص نتانیاهو ادامه مییافت.
طوفان الاقصی نه فقط رژیم صهیونیستی و نتانیاهو را با چالش راهبردی مواجه کرد، بلکه بایدن و امریکا را نیز با شرایط بغرنج روبهرو نمود، چرا که به موازات همه ملاحظات و واگرایی با نتانیاهو باید از رژیم و بقای آن حمایت مؤثر کند. در صحنه عملی این پارادوکس برونداد و نتیجهای معکوس برای بایدن به بار آورده و شاخصهای انتخاباتی او را با چالش جدی روبهرو کرده است، یعنی هرچه در حمایت و دفاع از رژیم صهیونیستی به عمل میآورد با رویکرد دیگر برای مدیریت نتانیاهو یا تغییر حکومت و تعدیل رویکردهای آن در تناقض قرار گرفته و بایدن و کارنامه کاخ سفید را در باتلاق هزینه و رسوایی در داخل و خارج امریکا، بیشتر فرو میبرد.
همه ارزیابیها از وضعیت رژیم صهیونیستی و عملیاتهایش در بیش از هشت ماه گذشته، در نگاه نخبگان و مقامات صهیونیستی و امریکایی و غربی، تأکید بر ناکامی و شکست دارد. البته عرصه این شکست به میدان عملیاتی و نظامی محدود نمیشود و بسیاری از عرصههای داخلی و عرصههای منطقهای و بینالمللی را نیز شامل میشود. بندبازی نتانیاهو در ترکیب متضاد و درون حکومتی اش میدان مانور بایدن را محدود میکند و با اینکه منافع کاخ سفید و بایدن در پایان دادن به جنگ در غزه است و حتماً منافع اسرائیل در صدر اولویت و محتوای هر طرح پیشنهادی آنهاست، ولی میداند هر پایان بدون پیروزی در جنگ غزه، برای اسرائیل و سپس برای نتانیاهو به معنای تأیید و اعتراف به شکست است که پیامدهای گوناگونی در ابعاد موجودیتی اسرائیل نیز خواهد داشت، یعنی بایدن قصد دارد دقیقاً در زمانی که در تنگناهای رقابتهای انتخاباتی قرار دارد، طرح آتشبس را با هرگونه فریبکاری به حماس و مقاومت تحمیل کند لذا در کنار انگلیس و با به کارگیری نیروهای کماندویی دلتا و یک کار استخباراتی طولانی و پیچیده، فاجعه کشتار در اردوگاه نصیرات را به راه میاندازد تا یک هدیه را در آزادسازی اسرای اسرائیلی به رژیم نتانیاهو تقدیم کند.
حاصل این اقدام که بیش از ۲۷۰ شهید و ۷۰۰ زخمی و قتل عام و ویرانی به جای گذاشته، اگرچه فضایی از خشنودی را برای نتانیاهو و رژیم فراهم میکند و خود را حامی مخلص اسرائیل نشان میدهد، ولی در عین حال به تقویت موقعیت افراطیهای حکومت و استمرار جنگ و جنایت منجر خواهد شد که زیان جدید و تنگنای جدیدی برای بایدن خواهد شد. واکنش و بازتاب این جنایت اگرچه یک دستاورد تاکتیکی برای اسرائیل است، ولی سطح فشار عملیاتی مقاومت در غزه و مقاومت منطقهای علیه رژیم صهیونیستی که آستانه تحمل آن به پایان نزدیک شده، اسرائیل را نیز در چرخه باطل فرسایش سریعتر قرار میدهد و فرصت آزادی و تبادل اسرا و توافق برای آتشبس را که هم بایدن و هم رژیم صهیونیستی به شدت نیازمند آن هستند، کاهش خواهد داد. این دایره باطل و پرهزینه برای بایدن و رژیم صهیونیستی آبستن رخدادهای غافلگیرانه خواهد بود.