خاتمی در نهایت فایده‌گرایانه تصمیم میگیرد

سیدمحمد خاتمی همراستا با نگاه اصلاح‌طلبان، از تحریم انتخابات دفاع نکرد و با انتشار بیانیه‌ای نشان روی فراهم بودن مشارکت در انتخابات تاکید کرد.

حضور قابل‌توجه چهره‌هایی از همه گرایش‌های سیاسی در ستاد انتخابات کشور برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری، پروژه تحریم انتخابات را تا حد قابل‌توجهی کمرنگ کرد. در کنار ثبت‌نام داوطلبان نظرسنجی‌های انتخاباتی نشان می‌دهد میزان مشارکت در انتخابات پیش‌رو، حدود 60 درصد است. اگرچه انتخابات ریاست‌جمهوری به دلیل شهادت رئیس‌جمهور زودهنگام برگزار می‌شود اما پویایی سیاسی به‌وجودآمده باعث شده این بار برخلاف طیف معتدل اصلاح‌طلبان، رادیکال‌ها نیز چندان بی‌میل به حضور در انتخابات نباشند. آنها البته درمورد جزئیات انتخابات حرف دارند. بیانیه روز گذشته سیدمحمد خاتمی پس از آن منتشر شد که هفته گذشته «جبهه اصلاحات ایران» سندی را با عنوان «راهبرد انتخاباتی» منتشر کرد و در آن از مشارکت «مشروط» در انتخابات گفت و تاکید کرد که این مشارکت «منوط به تایید صلاحیت حداقل یکی از نامزدهای اختصاصی» این جریان خواهد بود.
رئیس دولت اصلاحات نیز همراستا با نگاه اصلاح‌طلبان، از تحریم انتخابات دفاع نکرده و اتفاقا به این موضوع نیز تاکید کرده که شرایط برای مشارکت در انتخابات تا حدی فراهم است. او اگرچه در بخشی راهبرد جبهه اصلاحات ایران را « تایید» کرده و از شرکت در انتخابات درصورت تحقق آن سخن گفته اما در بخشی دیگر، راه را برای گزینه‌های میانه‌رو نبسته است.

نگرانی‌های خاتمی

1. تکرار 92 در صورت عدم تایید گزینه اختصاصی اصلاح‌طلبان

در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، در شرایطی که اصولگرایان با چند نامزد انتخاباتی به میدان آمدند، اصلاح‌طلبان با بررسی شرایط ترجیح دادند به جای محمدرضا عارف که معاون رئیس‌ دولت اصلاحات بود، از حسن روحانی که شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات داشت، حمایت کنند. اگرچه محمدرضا عارف هم گزینه‌ای نبود که اصلاح‌طلبان بتوانند روی آن به اجماع برسند، اما اصلاح‌طلبان ترجیح دادند به جای کاندیدای اختصاصی از آنچه که «رحم اجاره‌ای» می‌خواندند، حمایت کنند. البته این نخستین باری نبود که اصلاح‌طلبان از کاندیدای غیراصلاح‌طلب حمایت کردند. سال 1384 در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری و در رقابت بین محمود احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی، این جریان که در دوران اصلاحات تندترین هتاکی‌ها را نثار هاشمی کرده بود، به حمایت از او پرداخت اما شدت تخریب هاشمی در دوران اصلاحات، آن حمایت واپسین را بی‌معنا کرده بود و درنهایت نیز هاشمی در انتخابات شکست خورد.

اکنون و درحالی‌که تجربه انتخابات 92 مقابل چشم اصلاح‌طلبان قرار دارد، خاتمی در موقعیت تردید قرار گرفته است. آیا با توجه به هم‌سنگ دانستن اصلاح‌طلبان با دولت روحانی و احتمال عدم اقبال مردم به کاندیدای این جریان، اصلاح‌طلبان باید مجددا با نامزدی نیابتی پا در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم بگذارند یا در کنار کاندیدای اصلاح‌طلب بمانند و شکست بخورند؟ اگر نامزدهایی که مشارکتی‌های سابق و اصلاح‌طلبان رادیکال امروز تمایل به حمایت از آنها دارند، در میان تاییدصلاحیت‌شده‌های شورای نگهبان نباشند، این سوال پیش می‌آید که آیا خاتمی قرار است به سمت تحریم انتخابات، مشابه انتخابات مجلس دوازدهم برود یا همراه با روزنه‌گشایان از اصل حضور در انتخابات و حتی حضور نامزدی بیرون از اصلاحات، حمایت ‌کند؟

2. بدنه اجتماعی خاموش که 94 و 96 پای کار آمدند، این بار هم می‌آیند؟

به نظر می‌رسد خاتمی هنوز در پذیرش و تایید پیشنهاد کاندیدای نیابتی تردید دارد. خاتمی در انتخابات مجلس سال 94 با «تَکرار» و حمایت از لیست اصلاحات، بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی خاموش را پای صندوق‌های رای آورد. این حمایت در انتخابات 96 نیز تکرار شد. نارضایتی‌های عمومی ناشی از عملکرد روحانی و بازگشت تحریم‌ها، باعث شد خاتمی سکوت را بر هرگونه سخن گفتن ترجیح دهد. از طرف دیگر، روزنه‌گشایان هم با یادآوری تجربه انتخابات 84، این هراس را ایجاد می‌کنند که اصرار بیجای اصلاحات روی عدم حمایت از نامزد نیابتی و عدم اجماع، ناکامی دیگری در پرونده آنها ثبت می‌کند. این یکی از مواردی است که خاتمی را برای حمایت از نامزد نیابتی یا غیراصلاحاتی دچار تردید می‌کند. مساله اصلی خاتمی این است که آیا او به نقطه‌ای خواهد رسید که از چهره‌هایی همچون علی لاریجانی حمایت کند یا نه؟ و اگر قرار است چنین اتفاقی بیفتد، الزامات و شرایط آن باید چه باشد؟ مهم‌تر از اینکه نامزد نیابتی چه کسی باشد، خاتمی نسبت به بدنه اجتماعی این جریان تردید دارد. او همچنان شک دارد که آیا بدنه خاموش اصلاح‌طلبان با توجه به تجربه انتخابات سال 92، 94 و 96، بار دیگر حاضر می‌شود ریسک کند و آزموده را یک‌بار دیگر بیازماید یا خیر؟ آیا آن بدنه اجتماعی خاموش حاضرند یکبار دیگر پای کار حمایت از نامزد غیراصلاح‌طلب بیایند؟ خاتمی سال‌ها قبل و در جریان انتخابات مجلس هشتم، چنین ریسکی کرد. اصلاح‌طلبان در آن انتخابات با لیست «یاران خاتمی» وارد کارزار رقابت‌ها شدند اما شکست بسیار سختی خوردند.

3. حد یقف رویکرد پراگماتیستی کجاست؟

تحریم انتخابات مجلس دوازدهم و عدم مشارکت جدی در انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم و حتی مجلس یازدهم، خاتمی را به نقطه تمایل برای حرکت در مسیر طیف عملگرای اصلاح‌طلبی رسانده است. برخلاف مجلس دوازدهم که خاتمی در کنار «رادیکال‌های ایدئولوژیک» قرار گرفت و حتی حاضر به رای دادن نشد و هیچ دستاوردی نیز از تحریم انتخابات کسب نکرد، به نظر می‌رسد این بار او میل بیشتری به حمایت از پراگماتیست‌های اصلاح‌طلب دارد. خاتمی می‌داند که گزینه فعالی بین مشارکت یا تحریم انتخابات ندارد. تحریم انتخابات ریاست‌جمهوری آن هم پس از تحریم انتخابات مجلس دوازدهم، صرف‌نظر از اینکه این جریان را در کنار اپوزیسیون ضدایرانی قرار می‌دهد، عملا شرایط را برای حذف کامل اصلاح‌طلبان از قدرت به دست خودشان فراهم می‌کند. علاوه‌بر این، تکرار تحریم انتخابات می‌تواند منجر به ایجاد اختلاف داخلی در جریان اصلاحات نیز بشود. کما اینکه رگه‌هایی از این اختلاف در بیانیه بخشی از این جریان در قالب روزنه‌گشایان مشهود است.

رئیس دولت اصلاحات در طول این‌سال‌ها و در انتخابات‌های اخیر در حال رفت و برگشت بین این دو نگاه از اصلاح‌طلبان بوده است. تجربه انتخابات سال88 ناشی از حرکت برمبنای نظر طیف ایدئولوژیک اصلاح‌طلبی است که در حمایت از نامزد انتخاباتی نگاهی تمامیت‌خواهانه داشتند و پس از شکست نیز تاب نیاوردند و در کف خیابان به دنبال انتخاب رئیس‌جمهور رفتند. اما در انتخابات سال 92 بعد از گذر از 88، اصلاحات رویکرد پراگماتیستی را در کنش سیاسی خود حاکم کرد و در دوگانه حمایت از نامزد اصلاح‌طلبی یا نیابتی، دومی را انتخاب کرد. حالا و در میانه انتخابات 1403 مسیر مشخص نیست. شاید یکی از علامت سوال‌های بزرگ خاتمی در پیگیری مسیر حمایت از نامزدی غیراصلاح‌طلب این باشد که سقف این رویکرد پراگماتیستی در کنش سیاسی تا کجاست؟ اگر قرار باشد اصلاحات این بار نیز به صرف پیروزی در انتخابات و حضور در ساختار قدرت حاضر به حمایت از نامزدی بیرون از اصلاح‌‌طلبی شود، در انتخابات بعدی چه باید بکند؟ این انتخاب می‌تواند برای اصلاح‌طلبان وحشتناک‌تر هم بشود. به‌عنوان مثال اگر انتخابات به مرحله دوم کشیده شود و محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی در برابر هم قرار بگیرند، اصلاح‌طلبان باید سکوت کنند یا از یکی از این دو کاندیدا حمایت کنند؟ این سوال جدی برای ادامه رویکرد پراگماتیستی اصلاحات از 1392 تا 1403، باعث شده خاتمی از موضع‌گیری شفاف در مورد حمایت یا عدم حمایت از نامزد حمایتی اجتناب کند و فعلا همه‌چیز را به تحقق شروط جبهه منوط کند.

وضعیت احتمالی کنشگری خاتمی

1. تذبذب در میان روزنه‌گشایی و رادیکالیسم

خاتمی در بیانیه روز گذشته خود چراغ سبزی به روزنه‌گشایان نشان داد و از طرفی هم نظر جبهه اصلاحات را شرط مشارکت در انتخابات دانست! رئیس دولت اصلاحات در بخشی از بیانیه خود اشاره کرد اگرچه ما تا برگزاری انتخاباتی معیار فاصله داریم اما با توجه به اوضاع و احوال درونی و بیرونی و پیرامونی، چه‌بسا شرکت در انتخابات «موجه» باشد «ولو اینکه شرایط انتخابات کاملا مطلوب وجود نداشته باشد.» البته او در بخش دیگری از این بیانیه راهبرد اصلاحات را تایید کرد و مشارکت خود در انتخابات را منوط به «تحقق پیشنهاد جبهه» دانست. این تلاش خاتمی برای راضی نگه‌داشتن هردو نگاه نشان می‌دهد او هنوز تصمیم قطعی در مورد نوع کنشگری در انتخابات را نگرفته و میان دو نگاه تحریم که امثال مصطفی تاجزاده حامی آن هستند و نگاه مشارکت که بهزاد نبوی معتقد به آن است، مردد است.

2. خاتمی درنهایت فایده‌گرایانه تصمیم می‌گیرد

درمجموع خاتمی باید به ادامه حیات اصلاح‌طلبان هم فکر کند. واقعیت این است که تحریم‌ انتخابات شاید در یک مرحله به‌عنوان اعتراض معنا داشته باشد اما این اقدام، ناخواسته هنجارهای دموکراتیک را با کاهش مشروعیت نتایج انتخابات و افزایش دوقطبی شدن سیاسی تضعیف می‌کند. تحریم امکان مذاکره و گفت‌و‌گو بین جناح‌های مختلف را کاهش می‌دهد و به‌مرور یک جریان را تبدیل به اپوزیسیون نظام می‌کند. با نگاه به چنین شرایطی، فارغ از اینکه گزینه مورد حمایت اصلاحات و خاتمی، لاریجانی باشد یا فرد دیگری، خاتمی باید تصمیم بگیرد. شاید به دلیل اشتباهات گذشته در انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس، او ناچار باشد تصمیمی فایده‌گرایانه بگیرد. تا آن روز او فرصت دارد تا نتایج نظر‌سنجی‌ها، درصدهای مشارکت و اقبال مردم به هرکدام از نامزدهای انتخاباتی را بررسی کند. اگر موج اقبال عمومی به سمت حمایت از لاریجانی حرکت کند، حتی اگر گزینه اصلا‌ح‌طلبی میان نامزدهای انتخاباتی وجود داشته باشد، خاتمی از تصمیمی مشابه سال 92 خودداری نخواهد کرد. اما این احتمال را نباید نادیده گرفت که اگر برآورد و برداشت او از فضای سیاسی باخت اصلاح‌طلبان یا نامزد‌های مایل به اصلاحات باشد، جریان رادیکال اصلاح‌طلب او را به همان تصمیمی برساند که در انتخابات مجلس دوازدهم عملی کرد. خاتمی در انتخابات مجلس دوازدهم و تا میانه انتخابات همچنان موضع میانه گرفت و در وسط شکاف اصلاحات ایستاد اما با روشن شدن فضای رقابتی در انتخابات مجلس دوازدهم، صراحتا انتخابات را تحریم کرد و حتی برای رای دادن هم پای صندوق‌های رای نرفت. البته انتخابات ریاست‌جمهوری 1403 تفاوتی با انتخابات مجلس دارد. اصلاح‌طلبان از انتخابات 98 تا 1402 مجلس حضور قهرآمیزی در انتخابات داشتند. اگر در این دوره حضور کم‌رمقی داشته باشند، دیگر چیزی برای از دست دادن وجود نخواهد داشت.

 

زهرا طیبی

دیدگاهتان را بنویسید