روسیه توافق آتشبس بین آذربایجان و ارمنستان را بر سر مسئله قرهباغ میانجیگری کرد. با این حال، پس از سال ۲۰۲۱، روسیه نفوذی که بر دو کشور مهم حوزه خزر داشت را به نوعی از دست داد. تهران از کاهش نفوذ روسیه در منطقه ناراحت نیست، اما از تلاش ترکیه برای پر کردن این خلأ به شدت نگران است.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، نقش روسیه را در قفقاز جنوبی کاهش داد. این منطقه به زمین بازی ایران و ترکیه تبدیل شد که در تلاش برای کسب نفوذ، در حال رقابت با یکدیگر هستند.
جغرافیای تاریخی
از نظر تاریخی، قفقاز – به میزان بیشتر و حوزه خزر به میزان کمتر- تا حدودی خارج از مسیر جنگجویان بزرگ یا امپراتورهایی بود که در قرون وسطی امپراتوریهای بزرگی را برپا کردند.
با این حال، به دلیل ناآرامیهای تاریخی ناشی از تلاش برای برپایی امپراتوریهای باشکوه، پادشاهیها و ساتراپیها در سراسر مناطق حاصلخیز و پرجمعیت آسیای صغیر، از جمله مصر، بینالنهرین، ایران و استپهای وسیع ترکستان، در اوایل قرون وسطی مهاجرت گسترده انسانی به سمت شمال رخ داد.
به نوشته اوراسیا تایمز، حاصل این امر این بود که قفقاز و مناطق جنوبی آن به تدریج به خانه گروههای قومی-زبانی و فرهنگی تبدیل شدند. این گروهها در نهایت به دولتهای منطقهای با هویتها و شخصیتهای به خصوص تبدیل شدند.
تنها پس از انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی بود که مناطق آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان واحدهای فدرال تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی، به شکل دولتهای خودمختار در آمدند، اگرچه ماهیت و دامنه خودمختاری آنها قابل بحث است.
بازیگران منطقهای
بازیگران خارجی با منافع غیرمستقیم در این پدیده سیاسی نوظهور در قفقاز جنوبی و مناطق حوزه خزر، اتحادیه اروپا و کشورهای قفقاز جنوبی هستند که مسیر مستقل خود را در راستای منافع ملی دنبال میکنند.
محور اصلی سیاستگذاری آنها تطبیق با سیاستهای متغیر سه بازیگر خارجی است، البته اگر به ضرر منافع ملی آنها نباشد. اینکه این سیاست تا چه حد میتواند کارساز باشد، محل بحث است.
در دوران شوروی ارمنستان به روسیه وابسته بود، آذربایجان سیاست خارجی تا حدودی مستقل را دنبال میکرد و گرجستان رویکردی طرفدار غرب و ضد روسیه را در پیش گرفت.
بازیگران جدید: ترکیه و ایران
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، صفحه شطرنج سیاسی قفقاز جنوبی را دستخوش تغییرات عمیقی کرد. واحدهای فدرال سابق استقلال خود را از اتحاد جماهیر شوروی اعلام کردند.
با عقب نشینی روسیه از منطقه، دو قدرت همسایه – ایران و ترکیه – برای پر کردن خلأ ایجاد شده، جاهطلبی نشان دادند. عثمانیان (ترکیه) عرصههایی از نفوذ را در نقاط مختلف منطقه برای خود دست و پا کردند.
در دوران پس از فروپاشی شوروی، این دو قدرت سعی کردند منافع منطقهای خود را متعادل کنند. در عین حال، عنصر رقابت هرگز غیرفعال نشده است. در جریان جنگ ۲۰۲۰ قرهباغ، آذربایجان از حمایت کامل ترکیه برخوردار شد. سپس در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، باکو حملهای گسترده را آغاز کرد و مناطق باقیمانده قرهباغ را تصرف کرد که ارمنستان را مجبور به انعقاد معاهده صلح با آذربایجان کرد.
با کاهش نقش روسیه در قفقاز جنوبی، سر و کله قدرت منطقهای دیگری به نام ایران پیدا شد که بازیای شبیه به قایمباشک انجام داده است. تحلیلگران سیاسی بر این باورند که ایران هم مسیر رقابت و هم همکاری را دنبال کرده است.
کریدور زنگزور
بندی در قرارداد آتشبس میانجیگریشده توسط مسکو در سال ۲۰۲۰، طرفها را ملزم به بازسازی جاده و خط آهنی میکند که ترکیه را از طریق جمهوری خودمختار نخجوان و استان سیونیک در جنوب شرقی ارمنستان، به سرزمین اصلی آذربایجان متصل میکند.
ایران با این مسیر مخالف است زیرا تهران معتقد است که کریدور زنگزور (یک کریدور حمل و نقلی که در صورت اجرا، دسترسی بدون مانع آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان را فراهم میکند) میتواند علاوه بر اینکه به منافع اقتصادیاش آسیب میزند، آن را منزوی کند.
عامل دیگری که باعث برهم خوردن روابط ایران و آذربایجان میشود، تلاش آذربایجان برای برقراری روابط دوستانه با اسرائیل است. ایران همواره مراقب بوده است تا اسرائیل در هیچ یک از کشورهای قفقاز جنوبی نفوذ پیدا نکند. به تازگی، وزیر امور خارجه ارمنستان سفری به تهران داشت و در آنجا با آیتالله خامنهای، رهبر ایران دیدار کرد که به صراحت به او گفت گزارشهایی مبنی بر تشویق و حمایت ارمنستان از مقامات اسرائیلی دریافت کرده است. گزارشها حاکی از آن است که ارمنستان به دنبال تذکرات تهران، تعامل خود را با اسرائیل کاهش داده است.
تأثیر مذاکرات صلح
روسیه توافق آتشبس بین آذربایجان و ارمنستان را بر سر مسئله قرهباغ میانجیگری کرد. با این حال، پس از سال ۲۰۲۱، روسیه نفوذی که بر دو کشور مهم حوزه خزر داشت را به نوعی از دست داد.
تهران از کاهش نفوذ روسیه در منطقه ناراحت نیست، اما از تلاش ترکیه برای پر کردن این خلأ به شدت نگران است.
ایران یک استدلال واقعی دارد که آذربایجان نمیتواند آن را نادیده بگیرد و حتی ترکیه باید آن را در نظر بگیرد. یک جمعیت آذری قوی در ایران وجود دارد. این جمعیت پرنفوذ است و همچنین پستهای مهمی را در دولت و نیروهای مسلح ایران اشغال کرده است.
اتصال زمینی
تهران نسبت به کریدور بینالمللی تجارت شمال-جنوب (INSTC) که بمبئی را از طریق چابهار به مسکو متصل میکند، تردید داشته است. این مسیر همچنین قرار است به برخی از شهرهای ترکیه نیز برسد. پیشنهادهایی برای ساختن راههای ارتباطی به این مسیر، به ترکیه امکان مشارکت در این پروژه را میدهد.
به تازگی، هند و ایران توافقنامه 10 ساله چابهار را امضا کردند که امکان اتصال بین بمبئی، چابهار، کابل، ترکمنستان و سپس از طریق آذربایجان به مسکو را فراهم میکند. در اینجا نیز، ایران میخواهد ترکیه را دور بزند.
در تجزیه و تحلیل نهایی، بازیگران صفحه شطرنج سیاسی قفقاز جنوبی با تمرکز بر سه عامل، در مسیر رقابت با یکدیگر هستند: (الف) منابع هیدروکربنی دریای خزر و مناطق ساحلی. (ب) باکو، محتملترین ترمینال حمل و نقل و تجارت اوراسیا؛ و (ج) منطقهای با پتانسیل هماهنگ کردن زاویههای سیاسی و ایدئولوژیک که کمک زیادی به ابتکارات صلح در کل منطقه قفقاز و خزر میکند.