با توجه به شرایط سیاسی ایران، به نظر می رسد احزاب و ائتلاف های بزرگ تر متشکل از چندین حزب، شایستگی بهتر وبیشتری برای معرفی نامزد و ارائه برنامه داشته باشند. ائتلاف های بزرگ حزبی بیشتر از نامزدهای منفرد، می توانند صاحب برنامه ی مدون و متعهد به اجرای آن باشند.
فضای سیاسی ایران در پی بروز سانحه هوایی و شهادت رئیس جمهور به طور غیر منتظره ای انتخاباتی شده است. حالا چند روزی است که خبرهای مرتبط با نامزدهای احتمالی و گمانه زنی های مختلف درباره مهیا شدن یا نشدن فضای مطلوب انتخاباتی و ارائه تحلیل ها درباره سناریوهای مختلف پیش رو، خود را به رسانه های کشور تحمیل کرده است.
نظام انتخاباتی در جمهوری اسلامی، به شهادت برخی از صاحبنظران دانش سیاسی، نقص هایی دارد که به بروز نارسایی ها در کارکرد احزاب و مجموعه های سیاسی منجر می شود. البته بدیهی است که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، مجال اصلاح این نظام انتخاباتی نیست، اما می توان امیدوار بود از پی تجربیات گذشته، هم مجموعه های حاکمیتی و عوامل مرتبط با برگزاری انتخابات و هم مجموعه های سیاسی و حتی مردم در مواجهه خود با انتخابات پیش رو نسبت به برخی از این نارسایی ها رویکرد اصلاح گونه ای داشته باشند.
در این چارچوب و با توجه به تنگنای زمانی که روند برگزاری این دوره از انتخابات با آن روبه رو است، یادآوری یک نکته در باب ثبت نام نامزدها، معرفی و حمایت احزاب یا ائتلاف های سیاسی و ارائه برنامه های انتخاباتی شاید خالی از فایده نباشد.
طی چند روز اخیر، لیست بلند بالایی از نامزدهای احتمالی می توان فراهم کرد که ترکیب بسیار عجیب و نامتجانسی دارد. از بین آنها فعلا فقط تعداد معدودی بوده اند که به صورت رسمی برای حضور در میدان رقابت انتخاباتی اعلام آمادگی کرده اند. قاعدتا این حق طبیعی هر فرد دارای صلاحیتی است که خود را در معرض رای و انتخاب مردم قرار دهد. اما انتخابات پیش رو در پی یک اتفاق ناخوشایند برگزار می شود و در حقیقت بیراه نیست اگر گفته شود هیچ کدام از نامزدهای احتمالی در شرایط کنونی آمادگی کامل برای حضور در این عرصه را نداشته اند. به همین خاطر طبیعی است تشکیل ستادهای انتخاباتی و ارائه برنامه و معرفی و تحرکات پیشا انتخاباتی به نسبت انتخابات در شرایط عادی، متفاوت باشد. بنابراین، مطالبه برنامه به عنوان مهم ترین رکن فعالیت های یک نامزد برای معرفی خود به مردم در این شرایط، شاید انتظار زیادی باشد و چه بسا حتی میسر هم نباشد؛ چرا که اساسا هیچ برنامه ای، دست کم به صورت کامل آماده نشده است مگر اینکه همان کلی گویی های مرسوم را به عنوان برنامه جا بزنند که قاعدتا گره گشا هم نخواهد بود.
روند معمول و مرسوم در همه کشورهای دموکراتیک، نقش آفرینی و میدان داری احزاب در انتخابات است. احزاب به عنوان مجموعه های پایداری که اصول و چارچوب مشخصی را دنبال می کنند، طبعا برنامه هایی آماده و مدون دارند که برای افکار عمومی روشن است یا می شود در مواقع ضروری و اضطراری با مردم در میان گذاشت. تا جایی که حتی می توان پیش بینی یا تحلیل کرد که مثلا فلان حزب شناخته شده در مواجهه با تورم یا نرخ رشد پایین اقتصادی یا برای خروج صنایع از رکود و … چه برنامه هایی را در دستور کار قرار خواهد داد.
در چنین سیستم هایی چهره ها و شخصیت ها یا نامزدهای انتخاباتی به عنوان مجریان برنامه های کارشناسی شده و اعلام شده ظاهر می شوند. چنانکه مثلا در یک سیستم انتخاباتی پارلمانی، در صورت حذف نخست وزیر به هر دلیلی، فرد دیگری بر اساس چارچوب های تشکیلاتی تعریف شده جایگزین نخست وزیر می شود و روند امور باز هم در یک بستر قابل پیش بینی ادامه خواهد یافت. مثلا در پی جابجایی های انجام شده در حزب محافظه کار انگلیس و در نهایت نخست وزیری ریشی سوناک، رئوس کلی برنامه های این حزب همچنان ادامه یافت البته با اصلاحاتی در رویکردها برای رفع ایرادات پیش آمده.
قصه احزاب در ایران و نقش آفرینی آنها اگر چه خود یکی از همان ضعف های اساسی و مرتبط با نظام انتخاباتی است، اما به هر حال همین حزب های موجود در سال های گذشته لنگان لنگان طی طریق کرده و حداقلی از شیوه کار تشکیلاتی را تجربه کرده اند. شاید هم به تعبیری بتوان گفت که «خیرالموجودین» هستند. یعنی به نسبت شیوه های دیگر کنش گری سیاسی و انتخاباتی که عمدتا شخص محور و بدور از توانایی های کارشناسی شده ،هستند، قابل دفاع ترند.
بر این اساس خیلی طبیعی است نامزدهایی که به پشتوانه دعوت و حمایت احزاب و ائتلاف های سیاسی بزرگ تر وارد عرصه رقابت می شوند، به نسبت دیگر نامزدهایی که به صورت فردی و بدون دعوت و صرفا از روی « احساس تکلیف» وارد میدان می شوند، مفید تر و کارآمدتر باشند. این ادعا اگر چه برای انتخابات در هر دوره ای قابل دفاع است اما در انتخابات پیش رو ضرورت توجه به آن بیشتر هم هست.
این البته به معنای چشم پوشی از توانایی های مدیریتی نامزدهای منفرد و بدون تشکیلات نیست اما به هر حال همه راه های خدمت رسانی و ادای تکلیف هم لزوما به ریاست جمهوری ختم نمی شود.
با توجه به شرایط سیاسی ایران، به نظر می رسد احزاب و ائتلاف های بزرگتر متشکل از چندین حزب، شایستگی بهتر وبیشتری برای معرفی نامزد و ارائه برنامه داشته باشند. به تعبیر دیگر ائتلاف های بزرگ آمادگی بیشتری برای مواجهه با انتخابات دارند.
در همین راستا همزمان که انتظار می رود نامزدهای احتمالی و علاقمندان به حضور در میدان رقابت ریاست جمهوری به این مهم توجه داشته باشند و احساس تکلیف شخصی را در جای دیگر یا به شیوه ای دیگر ادا کنند، انتظار این است که شورای نگهبان به عنوان نهاد ناظر بر انتخابات که صلاحیت نامزدها را مورد بررسی قرار می دهد نیز به این مهم توجه داشته باشد که ائتلاف های بزرگ به عنوان نمایندگان طیف های مختلف جامعه بتوانند نامزدهای اصلی خود را روانه میدان رقابت کنند. در نهایت شایسته است که مردم هم به عنوان بازیگران اصلی و تعیین کننده نتیجه انتخابات توجه داشته باشند که قوه مجریه و نهاد ریاست جمهوری را قرار نیست یک فرد ( رئیس جمهوری) اداره کند. تب و تاب و هیجانات انتخاباتی چند صباحی بعدتر فروکش می کند و رئیس جمهوری می تواند خیر بیشتری را نصیب مردم و کشور کند که تیم و برنامه داشته باشد.