چرا ایران بر این باور است که در برابر اسرائیل پیروز شده است؟

  1. فارن‌پالیسی، رسانه اختصاصی سیاست خارجی در آمریکا این تحلیل را به مناقشه ایران و اسرائیل اختصاص داده و تاثیرات شهادت دکتر رئیسی بر تغییرات سیاست خارجی را مورد توجه قرار داده‌است.
  2. این رسانه آمریکایی در ابتدای این تحلیل اظهار داشت:« تهران به این نتیجه رسیده است که ارتباط منطقه ای در حال انجام است. مرگ رئیس جمهور و وزیر امور خارجه تغییری در این وضعیت نخواهد داشت.»
  3. فارن‌پالیسی اشاره کرد که حادثه بالگرد رئیس جمهور همزمان با تنش‌های بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل رخ داد وباعث شد گمانه‌زنی‌ها در مورد پیامدهای بالقوه سیاست منطقه‌ای ایران و مناقشه مدام با اسرائیل به وجود آید .
  4. با وجود خلاء ناگهانی که در راس قوه مجریه ایران پدید آمده است، انتظار می رود جهت استراتژیک سیاست های خارجی و منطقه ای ایران بدون تغییر باقی بماند. با این حال، تنش اخیر بین ایران و اسرائیل در حال حاضر بر تفکر استراتژیک ایران و محاسبات منطقه‌ای آن تأثیر گذاشته است .
  5. برای ایران، اسرائیل با حمله در 1 آوریل به محوطه سفارت ایران در دمشق که منجر به کشته شدن چند تن از اعضای سپاه پاسداران از جمله فرماندهان عالی رتبه شد، از خط قرمزعبور کرد. تهران معتقد بود که بی پاسخ ماندن این حمله می تواند به اسرائیل اجازه حمله به فرماندهان در داخل ایران را بدهد. اما شاید مهمتر از آن، مقامات ایرانی احتمالاً حمله دمشق را به عنوان آخرین مرحله مسیر برای رسیدن به یک هدف بزرگتر تلقی کردند: تهاجم اسرائیل به لبنان با هدف قطع حمایت لجستیکی حزب الله .
  6. ایران همچنین باید چهره خود را در داخل و در میان متحدان منطقه ای خود حفظ می کرد. تهران احساس کرد که باید با قدرت واکنش نشان دهد، اما درجه ای از بازدارندگی را بدون آغاز جنگ را نیاز داشت. این کار سخت و غیر ممکن را با انجام یک حمله موشکی و پهپادی بسیار مختصر اما عظیم به اسرائیل در ساعات اولیه 14 آوریل انجام داد . اولویت, مرگ و تخریب نبود اما این حمله نشان داد که جرات  این را دارد که مستقیماً به خاک اسرائیل حمله کند.
  7. در حالی که اسرائیل و شرکای آن تا حد زیادی در خنثی کردن این حمله موفق شدند، تهران جایگاه خود را در میان حامیان خود و شاید شهرت خود را به عنوان مدافع حقوق فلسطینیان درکشورهای عربی تقویت کرد.
  8. از دید تهران، اسرائیل به طور فزاینده ای در سطح جهانی طرد خواهد شد. ایالات متحده دیگر محوری ترین بازیگر منطقه نخواهد بود زیرا قدرت های دیگری مانند روسیه، چین و هند نفوذ خود را گسترش می دهند. و کشورهای عربی خلیج فارس از متحد شدن علیه ایران دوری خواهند کرد و در عوض به دنبال بهبود روابط خود با متحدان ایرانی مانند سوریه و حزب الله خواهند بود.
  9. باتوجه به اینکه ایران و اسرائیل هنوز باید قواعد جدید بازی را به طور کامل تعریف کرده و آزمایش کنند.  تندروها بر این باور هستند که اسرائیل به زودی تمایل ایران برای ایستادگی در خطوط قرمز خود را آزمایش خواهد کرد و اگر تهران نتواند این کار را انجام دهد, بازگشت از خطر بزرگ که در ۱۴ آوریل به وقوع پیوست ازدست خواهد رفت.
  10. این خطر اشتباه محاسباتی را از هر دو طرف افزایش می‌دهد و می‌تواند منجر به یک چرخه ویرانگر شود. آنچه ایران به‌عنوان آغاز یک نظم جدید در مقابل صلح امریکایی در خاورمیانه تدارک می‌بیند، می‌تواند کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس را وادار کند تا درخواست خود برای تضمین‌های امنیتی قوی‌تر از ایالات متحده را دو چندان کنند و تهران باید برای این موضوع نیز تمهیداتی را درنظر بگیرد.

فارن پالیسی؛ تهران به این نتیجه رسیده است که ارتباط منطقه ای در حال انجام است. مرگ رئیس جمهور و وزیر امور خارجه تغییری در این وضعیت نخواهد داشت .

روز یکشنبه ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران و چند مقام دیگر از جمله حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه در سانحه سقوط هلیکوپتر جان باختند. این حادثه همزمان با  تنش‌ها بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل رخ داد وباعث شد گمانه‌زنی‌ها در مورد پیامدهای بالقوه سیاست منطقه‌ای ایران و مناقشه مدام با اسرائیل به وجود آید .

با وجود خلاء ناگهانی که در راس قوه مجریه ایران پدید آمده است، انتظار می رود جهت استراتژیک سیاست های خارجی و منطقه ای ایران که عمدتاً توسط رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله علی خامنه ای تعیین شده و تحت تأثیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، بدون تغییر باقی بماند. . با این حال، تنش اخیر بین ایران و اسرائیل در حال حاضر بر تفکر استراتژیک ایران و محاسبات منطقه‌ای آن تأثیر گذاشته است .

برای ایران، اسرائیل با حمله در 1 آوریل به محوطه سفارت ایران در دمشق که منجر به کشته شدن چند تن از اعضای سپاه پاسداران از جمله فرماندهان عالی رتبه شد، از خط قرمزعبور کرد .دیدگاه ,هر دو هدف هم ارشدیت و هم امکانات تأسیسات نشان دهنده شخصیت محرک و غیرقابل قبول اسرائیل است .

به عنوان یک موضوع فوری، تهران معتقد بود که بی پاسخ ماندن حمله به آنچه که آن را معادل قلمر مستقل می داند، می تواند اسرائیل را به هدف قرار دادن مقامات ایرانی بیشتری در خاک ایران پیش ببرد. اما شاید مهمتر از آن، مقامات ایرانی احتمالاً حمله دمشق را به عنوان آخرین مرحله مسیر برای رسیدن به یک هدف بزرگتر تلقی کردند: تهاجم اسرائیل به لبنان با هدف قطع حمایت لجستیکی حزب الله .

اسرائیل با کشتن سرتیپ رضی موسوی در حومه دمشق در ماه دسامبر، رئیس لجستیک ایران را که مسئول حمایت از متحدان غیردولتی ایران در شام بود، حذف کرد. حمله مشابهی در ژانویه، رئیس اطلاعات سپاه در سوریه را از بین برد ودر 1 آوریل باعث حذف ژنرال محمدرضا زاهدی رئیس عملیات در آن منطقه شد.

ایران همچنین باید چهره خود را در داخل و در میان متحدان منطقه ای خود حفظ می کرد. پس از اعتصاب آوریل در دمشق، برخی از تندروها شروع به انتقاد آشکار از رهبری کردند. بنابراین تهران احساس کرد که باید با قدرت واکنش نشان دهد، اما درجه ای از بازدارندگی را بدون آغاز جنگ را نیاز داشت.

این کار سخت و غیر ممکن را با انجام یک حمله موشکی و پهپادی بسیار مختصر اما عظیم به اسرائیل در ساعات اولیه 14 آوریل انجام داد . اولویت, مرگ و تخریب نبود – هر چند مقیاس حمله هر دو را به خطر انداخت – اما نشان داد که جرات  این را دارد که مستقیماً به خاک اسرائیل حمله کند. تهران به احتمال زیاد انتخاب کرد که چه بخش‌هایی از قابلیت‌های خود را در معرض نمایش قرار دهد در عین حال اطلاعات قابل‌توجهی را در مورد قابلیت‌های دفاعی اسرائیل و آمریکا جمع‌آوری می‌کرد.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه ادعا کرد که ایران کمتر از 20 درصد از ظرفیت‌هایی را که برای عملیات آماده کرده است، در حالی که اسرائیل با کمک آمریکا و سایر متحدانش باید زرادخانه کامل دفاعی خود را بسیج کند. اگر این ادعاها حتی تا حد زیادی دقیق باشند، این سؤال را مطرح می‌کند که آیا این دفاع موفق می‌تواند تکرار شود یا خیر، اگر ایران با استفاده از تسلیحات پیشرفته‌تر بمباران مهم‌تری را انجام دهد، به‌ویژه سلاحی که غافلگیرکننده است و در یک دوره زمانی طولانی  این دفاع ادامه می‌یابد .

در حالی که اسرائیل و شرکای آن تا حد زیادی در خنثی کردن این حمله موفق شدند، تهران جایگاه خود را در میان حامیان خود و شاید شهرت خود را به عنوان مدافع حقوق فلسطینیان درکشورهای عربی تقویت کرد. همه اینها را بدون منحرف کردن توجه بین المللی از وحشت جنگ غزه به دست آورد – واقعیتی که با اعتراضات طرفدار فلسطین در محوطه دانشگاه در ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی برجسته تر شد .

از این منظر، موفقیت حمله نه از دستاورد نظامی محدود آن، بلکه از این واقعیت حاصل شد که مستقیماً یک دشمن قدرتمند تحت حمایت یک ابرقدرت قدرتمندتر را هدف قرار داد. همانطور که خامنه ای ادعا کرده است، سیگنال کلیدی که ایران به اسرائیل فرستاد، تحمل بالای تهران در برابر خطر بود، که هدف آن بازدارندگی اسرائیل از عملیات های آینده با هدف از بین بردن سر نیروهای ایران و قطع دستش در شام بود .

با این حال، خط قرمز تعیین شده توسط فرمانده کل سپاه بلافاصله پس از حمله – که هر حمله به هر نقطه ای از ایران می تواند باعث حمله مستقیم دیگر ایران به اسرائیل شود – با توجه به حمله بعدی اسرائیل به اصفهان به سرعت نشان داده شد که یک تهدید توخالی است. در 19 آوریل به وقت محلی، با یک حمله موشکی هوا به زمین از حریم هوایی عراق به رادار سامانه دفاع موشکی اس-300 در نزدیکی تأسیسات هسته ای حساس در نطنز انجام شد .

بازگشت به وضعیت موجود جنگ در سایه احتمالاً یک نتیجه قابل قبول برای ایران است. از دیدگاه تهران، در بهترین حالت راهی برای محدود کردن دامنه کمپین مابام («جنگ در جنگ») اسرائیل برای هدف قرار دادن محموله‌ها و تأسیسات تسلیحاتی ایران در سوریه پیدا می‌کند. حداقل، ایران امیدوار است که به هدف قرار دادن فرماندهان ارشد ایرانی توسط اسرائیل و عملیات مخفیانه تحقیرآمیز آن در خاک ایران پایان دهد. برای تعیین اینکه آیا ایران می تواند به هر یک از این اهداف دست یابد، خیلی زود است .

اکنون یک سوال کلیدی این است که چگونه رقابت دوجانبه با تصویر گسترده‌تر منطقه‌ای مطابقت دارد. در حالی که اسرائیل و ایالات متحده می توانستند به خود ببالند که همکاری منطقه ای ویژه ای را با کشورهای عربی برای رهگیری پهبادهای ایران فعال کرده اند، کشورهای عربی درگیر مایل بودند نامشان برده نشود یا طرفدار تلقی نشوند رهبران عرب بر خلاف تلاش اسرائیل برای ترسیم اقدامات کشورهای عربی به عنوان نشانه‌ای از ظهور اتحاد منطقه‌ای ضد ایران که از آن سود می‌برد, به جای این که اثبات کنند که آن‌ها مدت‌ها نگران چه چیزی هستند: تنش بین اسرائیل و ایران ممکن است.

به نظر می‌رسد رهبران ایران متقاعد شده‌اند که حمله تلافی جویانه آنها، که حتی نوک نیزه منطقه‌ای آنها، حزب‌الله نیز نبود،امکان تشدید را با موفقیت کاهش داده است. این که دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران بیش از یک میلیارد دلار هزینه داشت و مستلزم یک تلاش گروهی بزرگ شامل حداقل پنج کشور در مقابل قیمت 200 میلیون دلاری برای ایران است، به این معناست که نه اسرائیل و نه ایالات متحده به دنبال دورهای بیشتری از جنگ نیستند. بنابراین، ایران دریچه ای برای تمرکز بر درس های آموخته شده دارد، همانطور که اسرائیل و ارتش ایالات متحده احتمالاً همین کار را انجام می دهند .

علیرغم ادعای ایران مبنی بر اینکه در این حمله  به دنبال مرگ میر و یا خسارت جدی نداشته، مقامات آمریکایی ارزیابی می کنند که هدف “به وضوح ایجاد خسارت و مرگ و میر قابل توجهی بوده است” – در این صورت آن حمله صورت نمیگرفت. به نظر می‌رسد که این نتیجه هم آسیب‌پذیری‌های تهاجمی و هم نقاط قوت دفاعی باشد، زیرا پهپادهای ایرانی که مسافت‌های طولانی را طی می‌کردند در زمان واقعی شناسایی شدند، بسیاری از پهبادها حتی قبل از رسیدن به خاک اسرائیل رهگیری شدند، و درصد قابل‌توجهی – شاید تا نیمی از آن – طبق گزارش ها، موشک های بالستیک شکست خوردند .

برای اصلاح این ناکامی‌ها، ایران ممکن است به دنبال تقویت توسعه و انباشت تسلیحات نزدیک‌تر به اسرائیل باشد که به حضور عمیق‌تر در سوریه نیاز دارد و همچنین توسعه موشک‌های پیشرفته‌تر – از جمله موشک‌های مافوق صوت – را به عنوان بخشی از هر حمله آتی اضافه می‌کند .

این اقدام تلافی جویانه اسرائیل یادآوری به رهبران ایران بود که اسرائیل توانایی آسیب رساندن به تاسیسات هسته ای ایران را دارد. همچنین کاستی‌های اصلی تهران را آشکار کرد – فقدان سیستم‌های دفاع هوایی توانمندتر مانند اس-400، و همچنین توانایی اساساً بدون چالش اسرائیل برای نفوذ به حریم هوایی همسایه‌ها. برای پرداختن به مورد اول، تهران احتمالاً تلاش‌های خود را برای دستیابی به تسلیحات پیشرفته روسی در ازای موشک‌های بالستیک مضاعف خواهد کرد، حتی اگر این کار به روابط ایران با اروپا آسیب بیشتری وارد کند .

رفع نقص اخیر نیز می تواند باعث شود که ایران به دنبال کمک روسیه، به ویژه در سوریه باشد. اما در عراق، ارتش ایالات متحده مانعی برای ایجاد انگیزه در ایران برای تلاش برای بیرون راندن نزدیک به 2500 نیروی آمریکایی از عراق با تشویق شبه نظامیان متحد خود برای ادامه هدف قرار دادن پایگاه های ایالات متحده و افزایش فشار سیاسی بر دولت عراق خواهد بود .

تهران همچنین احتمالاً تلاش‌های خود را با هدف از بین بردن کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها در شرق رود فرات در سوریه تشدید خواهد کرد. این می تواند به ایران نقاط دسترسی زمینی بیشتری به سوریه (و لبنان فراتر از آن) بدهد و در عین حال نفوذ خود را در کرانه غربی رودخانه در استان دیرالزور تقویت کند. در نهایت، تهران احتمالاً بر رسیدگی به ناکامی‌های اطلاعاتی مکرر که فرماندهان ارشد آن را در خارج از کشور افشا کرده و آن را در داخل آسیب‌پذیر کرده است، تمرکز خواهد کرد .

رهبری ایران بر این باور است که توانایی‌هایی که از اکتبر نشان داده است – ظرفیت جنگی نامتقارن شرکای منطقه‌ای‌اش و همچنین تصویر ماندگار کلاهک‌های ایران که بر فراز آسمان اسرائیل به پرواز در می‌آیند – می‌تواند همراه با پیامدهای درگیری غزه، نشان‌دهنده یک نظم‌ جدید در منطقه باشد .

از دید تهران، اسرائیل به طور فزاینده ای در سطح جهانی طرد خواهد شد. ایالات متحده دیگر محوری ترین بازیگر منطقه نخواهد بود زیرا قدرت های دیگری مانند روسیه، چین و هند نفوذ خود را گسترش می دهند. و کشورهای عربی خلیج فارس از متحد شدن علیه ایران دوری خواهند کرد و در عوض به دنبال بهبود روابط خود با متحدان ایرانی مانند سوریه و حزب الله خواهند بود .

رهبری ایران این دیدگاه را با تمایل به تحکیم وضعیت ایران به عنوان یک کشور در آستانه تکمیل سلاح هسته‌ای که می‌تواند در کوتاه‌مدت کلاهک هسته‌ای تولید کند، به ویژه با توجه به بدبینی تهران در مورد توانایی غرب برای کاهش موثر و پایدار تحریم ها که هر توافق آینده با هدف عقب‌گرداندن قابل‌توجه از قابلیت‌های هسته‌ای ایران را پیچیده می‌کند .

با این حال, رهبران ایرانی ممکن است بفهمند که واقعیت‌های پایدار, روایت صعودی آن‌ها را تضعیف کرده و هر دو ریسک کوتاه‌مدت و میان‌مدت را به همراه خواهند داشت. باتوجه به اینکه ایران و اسرائیل هنوز باید قواعد جدید بازی را به طور کامل تعریف کرده و آزمایش کنند.  تندروها بر این باور هستند که اسرائیل به زودی تمایل ایران برای ایستادگی در خطوط قرمز خود را آزمایش خواهد کرد و اگر تهران نتواند این کار را انجام دهد, بازگشت از خطر بزرگ که در ۱۴ آوریل به وقوع پیوست ازدست خواهد رفت.

این خطر اشتباه محاسباتی را از هر دو طرف افزایش می‌دهد و می‌تواند منجر به یک چرخه ویرانگر میشود. آنچه ایران به‌عنوان آغاز یک نظم جدید در مقابل صلح امریکایی در خاورمیانه تدارک می‌بیند، می‌تواند کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس را وادار کند تا درخواست خود برای تضمین‌های امنیتی قوی‌تر از ایالات متحده را دو چندان کنند و تهران باید برای این موضوع نیز تمهیداتی را درنظر بگیرد.

 

https://foreignpolicy.com/2024/05/20/iran-israel-war-deterrence-raisi-crash/

 

منبع: فارن پالیسی

ترجمه و تلخیص: دنیای تحلیل 

دیدگاهتان را بنویسید