اسرائیل؛ اسلحه‌ای در دست نظام سرمایه‌داری

بعد از نسل‌کشی مردم فلسطین توسط اسرائیل مردم جهان به این درک رسیده‌اند که سرمایه‌داری و استعمار، سیستم‌های قدرتی هستند که زندگی روزمره ما را کنترل می‌کنند.
«استفانی گیویود»، فعال اجتماعی که در حوزه‌های مرتبط با عدالت اجتماعی، فقر، نسل‌کشی و نژادپرستی در آمریکا کار می‌کند و به سازماندهی جنبش‌های اجتماعی در این حوزه‌ها مشغول است در یادداشتی که وب‌سایت «Truthout» آن را منتشر کرده است به این مسئله می‌پردازد که جنگ غزه و نسل‌کشی ملت فلسطین توسط رژیم صهیونیستی به چالشی برای نظم مستقر کنونی به رهبری غرب منجر شده است. به گفته وی این جنگ به آگاهی عمومی جهانی از این مسئله منجر شد که صهیونیسم ابزاری در دستان فاشیسم جهانی و استعمارگران اروپایی و آمریکایی برای تداوم قدرت خود است و به همین دلیل نیز آنها از این رژیم و جنایت‌های آن حمایت می‌کنند. وی تأکید می‌کند این جنگ فرصتی را برای همبستگی جنبش‌های اجتماعی ضد فاشیسم در سراسر جهان ایجاد کرده است. به گفته وی هیچ جایگزین مصلحی برای وضعیت کنونی وجود ندارد و برای مبارزه با فاشیسم جهانی به رهبری غرب راهی جز نابودی رژیم صهیونیستی نیست.

 

صهیونیسم نمودی از استعمار غربی

نسل‌کشی فلسطینی‌ها توسط اسرائیل و با کمک مالی آمریکایی‌ها یک لحظة تعیین‌کننده در سراسر جهان ایجاد کرده است. این لحظه، پژواک سال ۲۰۲۰ میلادی است؛ زمانی که بر اثر قتل «جورج فلوید»، اعتراضات عدالت نژادی در ایالات متحده یک لحظة تعیین‌کننده برای حساب کشی از آمریکا ایجاد کرد. وحشتی که فلسطینی‌ها تحمل می‌کنند، فراتر از درک است.

همان‌طور که جهان نسل‌کشی در غزه را به‌صورت زنده از رسانه‌های اجتماعی نظاره‌گر است، بسیاری از ما که تماشاکننده هستیم می‌گوییم دیگر راه بازگشتی از این وضعیت وجود ندارد. اسرائیل به جهان نشان داد که صهیونیسم یک شکل خالص از استعمار غربی است که برای حفظ خود به این سطح از کشتار نیاز دارد.

فاشیسم جهانی به رهبری آمریکا برای استمرار قدرت خود به خشونت و بی‌رحمی رژیم صهیونیستی نیاز دارد.

قتل سیاه‌پوستان بدون مجازات توسط پلیس در ایالات متحده امری جدید یا منحصربه‌فرد نیست، همچنین تخریب عمدی فلسطین و پاک‌سازی نژادی مردم آن توسط اسرائیل هم چیز جدید یا منحصربه‌فردی نیست. نسل‌کشی، بنیادی برای نگهداری قدرت غرب است و این استراتژی وحشیانه در سراسر جهان تکرار می‌شود. جنگ با فلسطین گسل شدیدی را باز می‌کند که در آن افراد بیشتری آنچه را که بسیاری از مردم در سراسر جهان همیشه می‌دانستند، نشان می‌دهد. بعد از نسل‌کشی مردم فلسطین توسط اسرائیل مردم جهان درک می‌کنند که سرمایه‌داری و استعمار، سیستم‌های قدرتی هستند که زندگی روزمره ما را کنترل می‌کنند و این سیستم‌ها برای تداوم و استمرار قدرت خود به خشونت و بی‌رحمی گسترده‌ای نیاز دارند.

افرادی که از بدترین پروژه‌های امپریالیستی غرب برای آواره‌کردن مردم، سرقت زمین و کنترل جمعیت‌ها جان سالم به در برده‌اند و به زندگی خود ادامه می‌دهند، این موضوع را می‌دانند. آنها در کنار فلسطین ایستاده‌اند؛ زیرا این نظام‌ها را می‌شناسند و مبارزات آنها برای آزادی به هم مرتبط است. نسل‌کشی کنونی در غزه این حقایق را در معرض دید انبوهی قرار می‌دهد که ممکن است استعمار را تجربه کرده یا نکرده باشند. برای از بین بردن و دگرگونی این سیستم‌های قدرت خشونت‌آمیز، ما به جنبش‌های اجتماعی قوی نیاز داریم.

 

فرصتی که ایجاد شده است

در این لحظه تاریخی و پس از ۷۵ سال اشغال وحشیانه، صهیونیسم به جهان نشان می‌دهد که برای ادامه پروژه خود به نابودی کامل مردم فلسطین نیاز دارد. نظام صهیونیستی به خشونت مستقیم، برتری‌طلبی سفیدپوستان و حمایت پولی و سیاسی آمریکا نیاز دارد.

نسل‌کشی ملت فلسطین یک فرصتی ایجاد کرده است؛ افراد با وجدان – به‌ویژه کسانی که در ایالات متحده هستند – مسئولیت دوگانه دارند: هر آنچه در توان دارند برای متوقف کردن نسل‌کشی ملت فلسطین انجام دهند و یک استراتژی بلندمدت را پیگیری کنند که با مسائل بنیادین‌تری از دولت آمریکا، سرمایه‌داری، صهیونیسم و فاشیسم در حال ظهور مقابله کند. حقیقت این است که نمی‌توانیم یکی را بدون دیگری انجام دهیم.

هر لحظه در تاریخ شامل جزئیات خاصی است که فرصت‌های متفاوتی ایجاد می‌کند. در این لحظه، فرصت‌هایی وجود دارد که می‌توانند یک مسیر واضح را به‌سوی آزادی بنیادین بشر پیش ببرند. از سوی دیگر همان‌طور که ما در خیابان‌ها برای یک فلسطین آزاد فریاد می‌زنیم، نظام‌ها می‌توانند به سمت کنترل یکپارچه‌تر و موذیانه‌تر زندگی عمومی و اجتماعی در هر کشوری روی کره زمین حرکت کنند. هر دوی این روندها در حال رخ‌دادن هستند، چه ما آن را تشخیص دهیم چه ندهیم.

جنایت‌های آمریکا پس از ۷ اکتبر نه تنها اسرائیل و صهیونیسم، بلکه کل پروژه امپریالیستی غرب را رسوا کرد.

یک کلید برای ترسیم مسیر ما، مطالعه تاریخ خودمان است. شکاف‌های دیگر، فرصت‌های دیگری برای همبستگی و اقدام جهانی ایجاد کرده است. ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ چنین شکاف و گسلی بود. این آغاز یا پایان یک امپراتوری نبود، اما آمریکا و متحدانش از آن لحظه برای شروع دو جنگ، یکی در عراق و دیگری به نام جنگ علیه تروریسم استفاده کردند. یک جنگ دائمی که به توجیه حملات امپریالیستی در سراسر جهان، گسترش نظارت داخلی در ایالات متحده و یک چارچوب حقوقی و اجتماعی توسط صهیونیسم و نژادپرستی صهیونیستی علیه فلسطینی‌ها منجر شد.

ما آن زمان اعتراض کردیم. بیش از ۱۰ میلیون نفر در ۶۰۰ شهر در ۱۵ فوریه ۲۰۰۳ تظاهرات کردند. مردم متوجه شدند که خطری وجود دارد و ما برای جلوگیری از یک جنگ امپریالیستی برای کنترل زمین و منابع آن که توسط دروغ مظلوم نمایانه ایالات متحده در نقش یک قربانی توجیه شده بود، اقدام کردیم.

تاریخ جدیدتر شامل شکاف سال ۲۰۲۰ است. یک بحران سلامت عمومی با خشونت برتری گرایان سفیدپوست که در یک ویدئوی هشت دقیقه‌ای از قتل «جورج فلوید» خود را نشان داد. آن لحظه ماه‌ها قیام در سراسر ایالات متحده را تسریع کرد. جوانان شجاع، خلاق و قدرتمند بودند و علیه کل نظام نژادپرستی و وحشیگری آمریکا فریاد می‌زدند. ما وحشت قتل‌های پلیسی و در عین حال هدف و کارکرد پلیس برای حفاظت از سرمایه‌داری را شناسایی کردیم و علیه آن فریاد زدیم. بسیاری از مردم خواستار از بین بردن سیستمی شدند که برای زندانی کردن و وحشی‌گری علیه مردم، به‌ویژه سیاه‌پوستان طراحی شده بود. ما در آن اعتراضات نتوانستیم به طور کامل از آمریکا حساب کشی کنیم. نتوانستیم دولت را تضعیف کنیم و جلوی قتل مردم توسط پلیس آمریکا که هر روز اتفاق می‌افتد را بگیریم.

 

جنگی که استعمار غرب را رسوا کرد

ما امروز شاهد یک شکاف دیگر و شاید عمیق‌تر هستیم. ۷ اکتبر نه‌تنها اسرائیل و صهیونیسم، بلکه کل پروژه امپریالیستی استعمار غرب را رسوا کرد. این شکاف نشان می‌دهد که تلاش‌های پیوسته کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس برای بهره‌برداری، کنترل، ستم و اشغال بسیاری از نقاط جهان از آفریقا گرفته تا آسیا و آمریکای جنوبی به هم مرتبط هستند و برای تداوم خود به یک فاشیسم مبتنی بر استبداد و نسل‌کشی نیاز دارند.

صهیونیسم که غالباً به‌عنوان یک چارچوب مذهبی اشتباه درک می‌شود، در واقع یک چارچوب استعماری، قانونی و اجتماعی است که حق اسرائیل را برای وجود به هزینه مردم فلسطین و سرزمین آنها تأیید می‌کند. تعداد زیادی از افراد در خیابان‌های سراسر جهان در پاسخ به حملات اسرائیل در طی چند ماه گذشته بسیج شده و تجمع برگزار کرده‌اند. اما نیروهای همراه با صهیونیسم و فاشیسم نیز از این لحظه بهره می‌برند و از آن برای گسترش دولت پلیسی به‌عنوان پاسخ مستقیم به انرژی جنبشی که در حال رشد است، استفاده می‌کنند.

ما دوباره در حال اعتراض و بسیج و اخلال و امتناع از مشارکت در این کشتار وحشیانه هستیم که به‌اشتباه به‌عنوان «درگیری» نام‌گذاری شده است. ما درک می‌کنیم که این وضعیت، ادامه نسل‌کشی استعماری برای کنترل زمین و منابع آن است که ریشه در دروغ قربانی شدن اسرائیل دارد. ما نقش واقعی آمریکا را که به‌اشتباه به‌عنوان «همدستی» نام‌گذاری شده است برملا می‌کنیم و نشان می‌دهیم که اسرائیل برای ادامه بمباران خود به حمایت مستقیم و بی‌قیدوشرط ایالات متحده نیاز دارد. در عین حال ما قدرت همبستگی جهانی را به رسمیت می‌شناسیم؛ زیرا شاهد اتهام جسورانه آفریقای جنوبی به نسل‌کشی اسرائیل در دادگاه بین‌المللی دادگستری هستیم.

طی جنگ غزه، میلیون‌ها نفر در سراسر جهان از هر نژاد و زبانی در حمایت از مردم فلسطین به پا خواسته‌اند.

جامعه مدنی بر اساس خطوطی که جنگ نسل‌کشی اسرائیل آشکارتر کرد، در حال تقسیم‌شدن است. در ایرلند شمالی، پرچم‌های فلسطین هنوز در محله‌های کاتولیک‌ها به اهتزاز در می‌آیند و پرچم‌های اسرائیل در کنار بریتانیایی‌ها به‌عنوان نشانه‌هایی از وفاداری آشکار بالا می‌روند. در جنوب ایالات متحده، ما گروه «پسران خوب قدیمی» را می‌بینیم که پرچم‌های اسرائیل و «کنفدراسیون»  را در کنار هم بر روی کامیون‌های خود نصب می‌کنند و ارتباط روشنی بین برتری سفیدپوستان و صهیونیسم ایجاد می‌کنند. در همان زمان، یک کلیسای متعلق به سیاه‌پوستان در آتلانتا مراسم شب کریسمس خود را به فلسطین تقدیم کرد و کشیش آنها چفیه فلسطینی بر سر داشت. در اقدامی مملو از همبستگی و انسانیت، هزاران کشیش سیاه‌پوست نامه‌ای را امضا کردند و خواستار آتش‌بس شدند و دولت بایدن را به چالش کشیدند.

طی جنگ غزه، میلیون‌ها نفر در سراسر جهان از هر نژاد و زبانی در حمایت از مردم فلسطین به پا خواسته‌اند. فرصتی برای جنبش‌های اجتماعی ایالات متحده وجود دارد که بزرگ و جهانی شوند. جنگ اسرائیل نه‌تنها توسط صدها ملت غیرغربی و مردمی که قبلاً استعمار شده بودند به چالش کشیده شده است، بلکه ایالات متحده و کل آرایش قدرت امپریالیستی و استعماری غرب را نیز مستقیماً به مبارزه طلبیده است. همان‌طور که «تونی کارون» در مجله «The Nation» در ژانویه توضیح داد: «ایستادن برای فلسطین به طور خلاصه برای مبارزه جهانی ناظر به تغییر نحوه اداره جهان تبدیل شده است». نیروهایی که در کنار فلسطین هستند متحدان جهانی بالقوه با یک جنبش اجتماعی قوی‌تر در ایالات متحده هستند. اگر می‌خواهیم با فاشیسم مبارزه کنیم، باید فراتر از اعتراض به سمت اقدامات استراتژیک‌تر حرکت کنیم که صهیونیسم را از بین می‌برد، واقعاً با جنبش‌های آزادی‌بخش فلسطین و جهانی همسو می‌شود و موقعیتی قدرتمند برای مقابله و تنظیم مجدد نظم مستقر جهان ایجاد می‌کند.

 

راهی به جز نابودی صهیونیسم وجود ندارد

در پی قیام‌های عدالت نژادی در سال ۲۰۲۰، سازمان‌دهندگان سؤالات مشابهی را مطرح کردند که ما در اینجا به آنها می‌پردازیم. الغای پلیس و زندان‌ها به طور گسترده‌تر به‌عنوان یک خواسته استراتژیک ظاهر شد؛ زیرا چندین دهه توسط سازمان‌دهندگان و استراتژیست‌ها برای آن زمینه‌سازی شده بود. مانند مواجهه با واقعیت اشغالگری اسرائیل در فلسطین، کار برای لغو سیستم‌های زندان و پلیس آمریکا تلاشی اصلاح‌طلبانه نیست. مکانیسم‌های کنترل اجتماعی در تمام بخش‌های آرایش کنونی قدرت در اسرائیل و ایالات متحده تعبیه شده است، همان‌طور که «روث ویلسون گیلمور» یکی از رهبران جنبش الغای زندان می‌گوید: «الغای نظام زندان‌ها مستلزم تغییر یک چیز است: همه چیز».

در چارچوب جنبش الغای زندان در آمریکا، مواجهه با خشونت ذاتی و کنترل اجتماعی اساسی دولت، نیازمند لغو کامل سیستم‌های زندان، پلیس و نظارت است. اگرچه اصلاحات تاکتیکی وجود دارد که شرایط را تسکین می‌دهد، اما استراتژی اصلی الغای پلیس در آمریکا این است که آن سیستم را پایان دهد و چیز دیگری به جای آن ایجاد کند. به همین ترتیب، هیچ جایگزین اصلاح‌طلبانه‌ای برای صهیونیسم به‌عنوان یک ابزار قدرت غربی وجود ندارد و راهی جز نابودی آن نیست.

بازیگران شرکتی و سیاسی درون امپراتوری آن را می‌دانند. مبارزه با صهیونیسم، مستلزم گسست از امپراتوری است. به طور خلاصه ما هیچ کاری نمی‌توانیم در مورد اسرائیل انجام دهیم، غیر از نابودی آن و شانس ما در این لحظه، ایجاد یک استراتژی دقیق‌تر است که میلیون‌ها نفر را فعال می‌کند تا خطاها را ببینند و شکاف‌ها را احساس کنند.

 

صهیونیسم هموارکننده مسیر فاشیسم

اسرائیل یک دولت فاشیستی است و نسل‌کشی بی‌امان آن راه‌های بیشتری را برای استقرار فاشیسم جهانی باز می‌کند. تعداد فزاینده‌ای از بنیادگرایان و اقتدارگرایان که در برتری‌طلبی سفیدپوستان و اسلام‌هراسی ریشه دوانده‌اند، در چند سال گذشته در سراسر جهان مسیر خود را تعیین کرده‌اند. اخیراً آرژانتین در نوامبر ۲۰۲۳ به رئیس‌جمهوری راست‌گرای طرف‌دار ترامپ رأی داد. او که حامی سرسخت اسرائیل است، دستور کار رژیم صهیونیستی را پیش می‌برد. او پرچم اسرائیل را در راهپیمایی‌های خود در اکتبر به اهتزاز درآورد و اسرائیل را به‌عنوان مقصد یکی از اولین سفرهای خود به‌عنوان رئیس‌جمهور آرژانتین انتخاب کرد.

در ماه ژانویه در حالی که اسرائیل به بمباران غزه ادامه می‌داد، «مودی» نخست‌وزیر اقتدارگرا و بنیادگرای هند، افتتاح معبد هندوها را در زمین‌های تخریب شده مسجد «آیودیا» جشن گرفت و دولت ایتالیا قوانینی را برای محافظت از بیان عمومی فاشیسم تصویب کرد. رئیس‌جمهور سنگال انتخابات را به تعویق انداخت، رهبران جنبش مخالف را زندانی کرد و اعتراضات گسترده‌ای را برانگیخت. این تحرکات به تقویت و تحکیم سیستم فاشیستی در جهان اشاره دارد.

اسرائیل در حملات علیه فلسطینی‌ها نه‌تنها در غزه بلکه در خشونت‌های نظامی و اجتماعی علیه فلسطینیان در نواحی اشغالی کرانه باختری جسورتر شده است. حملات وحشیانه ایالات متحده به یمن در پاسخ به محاصره اقتصادی آنها در دفاع از فلسطینیان نشان می‌دهد که این امپراتوری حاضر است برای محافظت از خود، حتی در مواجهه با محکومیت جهانی، چه کاری انجام دهد.

شرایط برای صهیونیسم فراهم شده است تا به فاشیسم در سطح جهانی دامن بزند و از رشد جنبش‌های اجتماعی در آمریکا جلوگیری کند. صهیونیسم و نژادپرستی ضد فلسطینی بنیادی برای «جنگ علیه ترور» بوده که ۲۰ سال پیش آغاز شد؛ درست وقتی حمله ۱۱ سپتامبر به‌عنوان بهانه‌ای برای جنگ دائمی استفاده شد. صهیونیسم و جنگ علیه تروریسم ابزارهایی برای حفاظت از سرمایه‌داری و همچنین حمله به جنبش‌های مقاومت و آزادی‌بخش، به‌ویژه جنبش‌هایی هستند که توسط جوامع سیاه‌پوست، فلسطینی، مسلمان و مهاجر رهبری می‌شوند. در سطح جهانی، ایالات متحده از تهدید «تروریسم» برای گسترش پایگاه‌های نظامی در هر گوشه از جهان استفاده می‌کند و داخل آمریکا نیز «اف‌بی‌آی» از نظارت گسترده برای ردیابی معترضان سیاه‌پوست ضد پلیس استفاده می‌کند و صهیونیسم هم به ابزاری برای تبدیل اعتراض به تروریسم تبدیل شده است.

 

صهیونیسم، ابزاری برای سرکوب در آمریکا

صهیونیسم وسیله‌ای عالی برای گسترش دولت پلیسی در ایالات متحده است. هم لیبرال‌ها و هم راست‌های افراطی در ایالات متحده از صهیونیسم برای پیشبرد یک استراتژی استفاده می‌کنند که پایگاه اجتماعی فاشیسم را گسترش داده و کنترل نهادهای عمومی را شدیدتر می‌کند؛ وضعیتی که توسط دولت پلیسی با حمایت مؤسسات مالی، رسانه‌ها و آموزش عالی محافظت می‌شود.

امروز قوانینی که تعریف یهودستیزی را با یکسان دانستن آن با ضد صهیونیسم و سرکوب اقدامات طرف‌دار فلسطینی‌ها به کار می‌گیرد، با حمایت دو حزب به تصویب می‌رسد. این اقدامات امکان محدودیت بیشتری در گفتمان عمومی و مخالفت با اسرائیل را فراهم می‌کنند که در سطح شورای مدرسه، دانشگاه، شهر، ایالت و فدرال تقریباً قانونی خواهد شد.

گذشته از حملات صریح علیه فلسطینیان و حامیان فلسطین در ایالات متحده، از صهیونیسم برای عقب انداختن هر یک از دستاوردهای حاصل از جنبش‌های عدالت‌خواه نژادی و اجتماعی در دهه گذشته استفاده شده است.

در سال ۲۰۲۰ در جریان قیام‌های عدالت نژادی، گفتگوی ملی در مورد نژاد و پلیس به عرصه وسیع‌تری کشیده شد. برخی از محیط‌های کار، دانشگاه‌ها و سازمان‌ها مجبور شدند آموزش‌ها را اجرا یا تغییرات تسهیلی در قالب برنامه‌های تنوع، برابری و شمولیت(DEI) را انجام دهند. این پیروزی کوچک در زمینه نژادپرستی ساختاری و نهادی در ایالات متحده در یک حمله گسترده راست افراطی برای کنترل گفتمان عمومی و نظام آموزشی آمریکا از بین رفت.

هیچ جایگزین مصلحی برای وضعیت کنونی وجود ندارد و برای مبارزه با فاشیسم جهانی به رهبری غرب راهی جز نابودی رژیم صهیونیستی وجود ندارد.

پاسخ دانشگاه به چالش نژادپرستی سیستمی بیش از پیش شبیه ارعاب و سانسور است. پاسخ دولتی به نژادپرستی سیستماتیک و پریشانی اقتصادی فزاینده در ایالات متحده، گسترش پلیس مانند شهر پلیس همراه با اشکال جدید سرکوب دولتی است که با صهیونیسم نیز ارتباط دارد. تابستان گذشته، هزاران نفر در آتلانتا برای متوقف کردن شهر پلیس، یک مرکز آموزش پلیس ۱۰۰ میلیون‌دلاری که قرار است در زمین‌های عمومی و یک اکوسیستم شکننده ساخته شود، تظاهرات کردند.

فراتر از وحشیگری مستقیم پلیس، مرزهای سرکوب دولتی در بسیاری از حوزه‌های سیاسی جنوب آمریکا آزمایش می‌شود و آنها از صهیونیسم و شکاف فعلی برای انجام آن استفاده می‌کنند. در ایالت «جورجیا»، ما شاهد تثبیت منحصربه‌فرد اکثریت جمهوری‌خواه در سطح ایالتی و شورای شهر آتلانتای عمدتاً سیاه‌پوست دموکرات هستیم که برای گسترش دولت پلیسی تلاش می‌کند. در این دوره قانون‌گذاری، ایالت جورجیا قوانین متعددی را برای جرم‌انگاری اعتراض به تصویب رساند. در ۲۲ ژانویه در حالی که شورای شهر آتلانتا مانع همه‌پرسی برای لغو شهر پلیس شد، هم‌زمان کنگره ایالت نیز در یک خیابان آن طرف تر لایحه‌ای را تصویب کرد که با تعریف مجدد یهودی‌ستیزی، اعتراض علیه صهیونیسم را جرم‌انگاری می‌کرد.

ما شاهد تثبیت ایدئولوژی‌های لیبرال و محافظه‌کار حاکم در قدرت ایالات متحده در پس‌زمینه صهیونیسم هستیم. این تقویت یک تهدید را در زمانی که فاشیسم جهانی در حال ظهور است، نمایان می‌کند، اما همچنین فرصتی برای جنبش‌های اجتماعی برای به چالش کشیدن کل ساختار ایجاد می‌کند. چه اتفاقی می‌افتاد اگر جنبش‌های مستقر در ایالات متحده به‌صورت راهبردی‌تر با افزایش همبستگی جهانی با فلسطین همگام می‌شدند؟

 

فلسطین، ندای تحول بنیادین

مبارزه فلسطینی‌ها علیه صهیونیسم نشان‌دهنده چالشی برای نظم جهانی غرب ساخته است. فلسطینی‌ها در میانه یک پیوند خاص از استعمار و امپریالیسم قرار گرفته‌اند که با احساس گناه جهان غرب در قرن بیستم تقویت شده و با برتری سفیدپوستان و با اسلام‌هراسی در جهان پس از قرن بیست و یکم و حوادث ۱۱ سپتامبر ترکیب شده است. همسویی با فلسطین مستقیماً به این ترکیب دلالت دارد و آن را تغییر می‌دهد.

کشورهای جهان در امتداد این شکاف و خط مقدم به دو اردوگاه تقسیم شده‌اند؛ در یک سو یک مجموعه از بیشتر کشورهای غربی همراه با آمریکا قرار دارند که از نسل‌کشی حمایت و آن را تأمین مالی می‌کنند و در سوی دیگر گروهی که اسرائیل، صهیونیسم و امپراتوری غرب را به چالش کشیده و با فلسطین همبستگی نشان می‌دهند. برزیل طی چند هفته گذشته پس از اینکه رئیس‌جمهور آن – «لولا داسیلوا» – در نشست اتحادیه آفریقا از نسل‌کشی اسرائیل سخن گفت، سفیر خود را از اسرائیل فراخواند. بولیوی در اوایل ماه اکتبر روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کرد و شیلی و کلمبیا سفرای خود را فراخواندند و اقدامات اسرائیل را به‌عنوان جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محکوم کردند. دادخواست آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بین‌المللی دادگستری نیز ریشه در تاریخ مبارزات این کشور علیه آپارتاید داشت.

جنبش‌های اجتماعی جهانی از کنگو گرفته تا سنگال، کنیا، نیوزلند و ایرلند، آزادی فلسطین و پایان اشغال اسرائیل را به فراخوانی گسترده‌تر برای آزادی تبدیل کرده‌اند. تاریخ چندین دهه جنبش مستقر در ایالات متحده در همبستگی با فلسطین هم شرایط را برای احتمالات معنادارتر در این لحظه ایجاد می‌کند. نمونه آن تعداد زیادی از مردمی است که در خیابان‌ها حاضر می‌شوند، مدارس را به نشانه اعتراض ترک، تجمعات سیاسی و تجاری را مختل و محصولات اسرائیلی را بایکوت و تحریم می‌کنند.

جنبش‌های تاریخی مانند کمیته هماهنگی دانشجویان علیه خشونت (SNCC) در جنوب آمریکا در دهه ۱۹۶۰ تا نسل جدید جنبش‌های اجتماعی بومی و جنبش‌های آزادی‌بخش سیاه‌پوستان، اهمیت مقاومت فلسطین در برابر صهیونیسم و قدرت غربی را تشخیص می‌دهند. جنبش‌های اجتماعی در ایالات متحده مسئولیت عمیق‌تر کردن درک مردم از سهم جمعی ما در آزادی فلسطین در چارچوب آزادی همه مردم را دارند. «نایلا برتون» – روزنامه‌نگار جوان سیاه‌پوست – می‌نویسد که «نسل‌کشی اسرائیل در فلسطین، مردم را برای همیشه تغییر داده است» و به نسلی از مردم منجر می‌شود که غرب را به‌عنوان یک کل طرد می‌کنند.

اگر مردم را به اقدامات بلندمدت معنادار متصل نکنیم، ممکن است این فرصت را از دست بدهیم. بسیاری در ایالات متحده تازه وارد این مبارزه شده‌اند و در لحظه‌ای به خودآگاهی می‌رسند که بحران‌های متعدد مثل بحران‌های زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی به شیوه‌های فاجعه‌بار در هر سطحی ترکیب می‌شوند. علاوه بر این، ما باید استراتژی‌ها و مجموعه تاکتیک‌های خلاقانه‌تری بسازیم تا با انتخابات ۲۰۲۴ ریاست‌جمهوری آمریکا مقابله کنیم. ما همچنین باید سخت و راهبردی کار کنیم تا بعد از انتخابات، صرف‌نظر از این که چه اتفاقی بیفتد، جایگاهی قوی‌تر ایجاد کنیم. ما در برابر یک نظم جهانی هستیم و نباید مثل آن عمل کنیم.

 

نسل‌کشی، نیاز مبرم اسرائیل

اسرائیل را نمی‌توان اصلاح کرد. برای ادامه پروژه صهیونیستی نیاز به نسل‌کشی است. تحول اساسی سیستم برای متوقف کردن آن ضروری است. این به چیزی بیش از اعتراض نیاز دارد. جنبش‌های اجتماعی جهانی و جنبش آزادی‌بخش فلسطین، بر اساس مجموعه‌ای از شرایط و دیدگاه‌های خاص خود، مسیر عمل خود را تعیین خواهند کرد. این لحظه مستلزم همبستگی استراتژیک و فعال جنبش‌های مستقر در ایالات متحده است و ما باید موقعیت خود را بشناسیم. اسرائیل قدرت خود را در جهان از نزدیکی و اتکای کامل به ایالات متحده می‌گیرد. اهرم منحصربه‌فرد ما چیست؟ ما کاملاً به همگرایی مقاومت عمومی نیاز داریم که در آن صدها هزار نفر در «واشنگتن‌دی‌سی»، «هیوستون»، «شیکاگو» و «آتلانتا» جمع شوند. ما به تظاهراتی نیاز داریم که در آن خود را عامل قدرت در زمان ارعاب ببینیم. توانایی ما برای سازماندهی در بستن پل‌ها در شهر «نیویورک»، بنادر در «اوکلند» و آزادراه‌ها در «شیکاگو»، «دورهام»، «سانفرانسیسکو» و بسیاری از شهرهای کوچک به ما نشان می‌دهد که تنها نیستیم و انزجار و مقاومت خود را از درون مرکز امپراتوری به جهان نشان می‌دهیم.

اگر چه بسیج توده‌ای، تعداد، شجاعت و ارتباطات ما را به ما نشان می‌دهند، برای مقابله با آنچه در حال رخ‌دادن است، کافی نیست. در آمریکا، ما مسئولیت داریم که تاکتیک‌های خود را در راستای استراتژی‌های بزرگ‌تر جهانی و در تقابل با ظهور هم‌زمان دولت پلیسی بهبود ببخشیم. امروز از صهیونیسم برای دامن‌زدن به گسترش دولت پلیسی در ایالات متحده از طریق اعمال قوانین سرکوب دولتی استفاده می‌شود.

بیایید بازیگرانی را که در یک دولت پلیسی روبه‌رشد سرمایه‌گذاری می‌کنند، افشا کنیم. بیایید برنامه‌های تبادل پلیس بین آمریکا و اسرائیل را که پلیس آمریکا را در اسرائیل آموزش می‌دهد، آشکار و از بین ببریم. بیایید سیستم نظارت تصویری پلیس آتلانتا که یکی از بزرگ‌ترین‌ها در جهان است و از فناوری اسرائیلی استفاده می‌کند را ببندیم. بیایید شهرهای پلیس این کشور را با نگاهی به ساختن یک جنبش اجتماعی قدرتمند با دیدی روشن از مخاطرات و تحلیل نحوه عملکرد سیستم‌های محلی، منطقه‌ای، ملی و جهانی از بین ببریم. فرصتی فوق‌العاده برای معطوف کردن چشمان مردم آمریکا به پروژه‌های امپراتوری و اشغالگرانه در هائیتی، سودان، جمهوری دموکراتیک کنگو و در مرزهای خود وجود دارد. اقدامات ما باید به جنبش‌های استعمارزدایی موجود از آمریکا و کانادا تا پورتوریکو، هاوایی و فراتر از آن مرتبط باشد. ما این فرصت را داریم که خود را در بافت وسیع‌تری از مقاومت دهه‌های گذشته ببینیم.

فضای عمومی در حال فرسایش است و صهیونیسم ابزاری است که به آن سرعت می‌بخشد. دانشگاه‌ها بار دیگر محل مبارزه هستند؛ جایی که در آن دانشجویان جرم‌انگاری شده و هدف خشونت قرار می‌گیرند و اساتید از تدریس تاریخ منع یا مرعوب می‌شوند. بیایید جمعیت کثیر خودمان را به کار بگیریم تا اقتدارمان را در فضای عمومی از طریق خانواده‌ها و کودکانی که خواهان آتش‌بس با پرواز بادبادک هستند، اثبات کنیم. در دانشگاه‌ها نیز برای چالش کشیدن و تنظیم مجدد ساختارهایی که آزادی بیان، اندیشه و یادگیری را سرکوب می‌کنند، باید سازمان‌دهی کنیم. بیایید جنبش‌های اجتماعی بسازیم که ریشه در تاریخ ما دارد و توسط نسل جوان‌تری هدایت می‌شود که خود را سخت‌گیر، شجاع و آینده‌نگر نشان می‌دهد.

 

ما فقط معترض نیستیم

ما فقط معترض نیستیم؛ ما در حال ساخت دنیای متفاوتی هستیم. ما فرصت داریم تا درباره نحوه عملکرد آینده جهان دوباره بازاندیشی کنیم. میلیون‌ها نفر در طول جنگ غزه بسیج شده‌اند تا ابراز مخالفت شدیدی را نسبت به این نسل‌کشی کنونی برای کنترل زمین و منابعی که با دروغ قربانی شدن اسرائیل توجیه می‌شود، نشان دهند. درست مانند سال ۲۰۰۳، زمانی که اعتراضات گسترده و جهانی ما مانع از جنگ عراق نشد، اعتراضات گسترده و جهانی کنونی ما نیز مانع از این نسل‌کشی نمی‌شود. برای مؤثربودن در این لحظه، ما باید بسیج توده‌ای خود را به سازماندهی زیرساخت‌هایی که می‌توانند برای قدرت رقابت کنند، متصل کرده و به‌صورت جهانی عمل کنیم.

بیایید باهوش باشیم، یعنی مسیر پشت سرمان و ۲۰ تا ۳۰ سال مقاومت شجاعانه را ببینیم که به این لحظه منتهی شد و دو تا سه دهه آینده را ببینیم تا فراتر از انتخابات ۲۰۲۴ و به سمت رهایی خودمان فکر کنیم. بیایید نیروهای جنبش اجتماعی ایالات متحده را به‌منظور همسویی با جنبش‌های جهانی ایجاد کنیم. بیایید از رهبری مردم در جنبش جوانان فلسطین و جوانان سیاه‌پوست پیروی کنیم که در ده سال گذشته در خیابان‌ها کارهای خود را گسترده و تقویت کرده‌اند. شجاعت «راشل کوری» در سال ۲۰۱۳ که خود را به‌خاطر فلسطین فدا کرد و مرگ شعله‌ور «آرون بوشنل» – مهندس نیروی هوایی آمریکا از «سن آنتونیو» که خواهان فلسطینی آزاد بود – ما را به خطرات بزرگ‌تری تشویق کرد. بیایید جمع شویم و تصمیم بگیریم کارهای بیشتری برای مقابله با امپراتوری غرب و نیروهای فاشیستی پشتیبان آن انجام دهیم.

بیایید مسیر خود را با بقیة کره زمین هماهنگ کنیم. با کسانی که از پیش در حال مبارزه با این سرکوب‌ها و وحشت‌ها هستند. بیایید این ندای «محمد الکرد» را در مقاله اخیرش تحت عنوان «آیا همه ما واقعاً فلسطینی هستیم؟» بشنویم که به ما التماس می‌کند: «چه بهانه‌ای داریم که ما را از مشارکت در تاریخ و یاری رساندن به مردم غزه منع می‌کند؟ زیرا غزه نمی‌تواند به‌تنهایی با امپراتوری مبارزه کند». بیایید از اهرم خود برای توقف این رژه مرگ استفاده کنیم. بیایید به خودمان نشان دهیم که چه کسی هستیم، واقعاً چه می‌خواهیم، و برای به‌دست‌آوردن آن چه کارهایی را می‌خواهیم انجام دهیم. این در مورد تنظیم مجدد نظم حاکم بر جهان است. این تنها راه ماست.

دیدگاهتان را بنویسید