مجمع عمومی سازمان ملل امروز جمعه پیشنویس قطعنامه عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را به رأی میگذارد؛
مجمع عمومی سازمان ملل امروز جمعه پیشنویس قطعنامه عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را به رأی میگذارد؛ قطعنامهای که در صورت تصویب «حقوق و امتیازات» جدیدی به فلسطین اعطا میکند و خواستار بازنگری و نظر مساعد شورای امنیت نسبت به عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل متحد میشود.
به گفته دیپلماتهای اروپایی با توجه به حمایت گسترده ۱۹۳ عضو مجمع عمومی سازمان ملل از عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل پیشبینی میشود این قطعنامه با اکثریت آرا تصویب شود.
تصویب این قطعنامه به معنای به رسمیت شناختن کشور فلسطین خواهد بود؛ دولت آمریکا در ادامه حمایتهای همهجانبه از رژیم صهیونیستی ۱۸ آوریل (۳۰ فروردین) این قطعنامه را در شورای امنیت وتو کرد.
رسمیت حق تعیین سرنوشت فلسطینیان در ترتیبات نهادی بینالمللی
از دهه ۱۹۷۰ میلادی حق تعیین سرنوشت در زمره قواعد حقوق بشر درآمد و در قلمرو داخلی کشورها نیز در ارزیابی مشروعیت حکومتها بدان استناد میشود. حق تعیین سرنوشت عبارت است از حق کلیه مردم برای تعیین آینده سیاسی خود و تعقیب توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آزادانه. تعیین سرنوشت حقی است بنیادین که بدون آن سایر حقوق نمیتوانند به طور کامل محقق شوند؛ تعیین سرنوشت فقط یک اصل نیست، بلکه مهمترین حق در حقوق بشر است و پیش شرط برای اعمال همه حقوق و آزادیهای فردی است.
این حق در حقوق بین الملل، از جنبههای فردی و جمعی برخوردار است. به جنبه فردی در ماده ۲۵ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اشاره شد و مواد اول و ۵۵ منشور ملل متحد نیز جنبه جمعی این حق را مورد تاکید قرار داده اند. بنابراین آنچه مردم فلسطین را از حق تعیین سرنوشت برخوردار کرده، ملت بودن آنان است.
مردم فلسطین هم تعلق خود را به یک ملت واحد و مستقل باور دارند و هم از ویژگیهای عینی مشترک مانند تاریخ مشخص در سرزمینی معین با فرهنگی متمایز، حداقل از زمان تجزیه امپراتوری عثمانی برخوردارند. تعلق فلسطینیان به یک ملت واحد در منشور ملی فلسطین به صورت هویت فلسطینی و ملت عرب فلسطین و اینکه آنها شهروندان عربی هستند انعکاس یافته است. تعلق داشتن فلسطینیان به یک ملت مستقل و برخورداری از حق تعیین سرنوشت در میثاق جامعه ملل و قطعنامههای مجمع عمومی رسمیت یافته است.
در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه ۱۹۶۷، با ۱۳۸ رأی موافق و ۹ رأی مخالف فلسطین را به صورت دوفاکتو به منزله کشور به رسمیت شناخت و موقعیت آن را از نهاد ناظر غیرعضو به دولت ناظر غیرعضو تغییر داد. حال آنکه هنوز سرزمینهای فلسطینی در اشغال نظامی قرار داشتند. در نهایت مجمع عمومی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۴ میلادی با تصویب قطعنامهای با ۱۸۰ رأی موافق حق تشکیل کشور مستقل فلسطینی را به رسمیت شناخت و از همه کشورها خواست به کمکهای خود برای عملی شدن سریعتر حق تعیین سرنوشت این مردم ادامه دهند. در قطعنامهای دیگر نیز در ۱۹ دسامبر همان سال بر حاکمیت دائمی مردم فلسطین بر سرزمین اشغالی فلسطین از جمله بیتالمقدس شرقی مجدداً تاکید نمود.
سابقه پذیرش حق تعیین سرنوشت فلسطین توسط رژیم صهیونیستی
علاوه بر رویههای بینالمللی، رژیم صهیونیستی نیز بارها در موافقتنامهها درباره کرانه باختری و نوار غزه، حق مشروع ملت فلسطین در تعیین سرنوشت را پذیرفته است. در سال ۱۹۹۳ پس از به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط یاسر عرفات، نخست وزیر این رژیم نیز ساف را به عنوان نماینده مردم فلسطین به رسمیت شناخت. این موضع تلآویو در سالهای بعد نیز تکرار شد. در سپتامبر ۱۹۹۳ به موجب اعلامیه اصول مربوط به ترتیبات دولت خودگردان موقت، این موجودیت به منزله شورای منتخب مردم فلسطین برای یک دوره گذار پنج ساله در نوار غزه و کرانه باختری ایجاد شد. افزایش صلاحیتهای دولت خودگردان در موافقتنامههای بعدی صلح، مانند موافقتنامه وایریور در سال ۱۹۹۸ و یادداشت تفاهم شرمالشیخ در سال ۱۹۹۹ شخصیت حقوقی بینالمللی دولت خودگردان را به همراه آورد. تحولات بعدی در فلسطین به ویژه مقاومت مردم در برابر تهاجم رژیم صهیونیستی به نوار غزه نیز موید همین موضوع بود.
فرایند پذیرش عضویت در سازمان ملل
پذیرش در سازمان ملل متحد با توصیه شورای امنیت به مجمع عمومی و تصویب توسط مجمع عمومی صورت میگیرد. برای بررسی عضویت اعضای جدید، روش رأیگیری در شورا به صورت اکثریت کیفی است که این روش باعث شده است تا اعضای دائم عملاً از حق وتو برخوردار باشند. بررسی سابقه اعضای دائم شورا نشان میدهد که اتحاد جماهیر شوروی ۴۷ بار برای جلوگیری از عضویت ۱۶ کشور، متوسل به حق وتو شد. بر این اساس، در سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ سازمان ملل با یک بن بست مواجه بود. این موضوع در دو نوبت از سوی مجمع عمومی در دیوان بینالمللی دادگستری مطرح شد. در دومین نظر مشورتی در مارس ۱۹۵۰ آمده است که مجمع عمومی نمیتواند دولتی را به عضویت بپذیرد مگر اینکه شورای امنیت درخواست عضویت آن دولت را پذیرفته باشد.
حمایت از رژیم صهیونیستی؛ اصلیترین منفعت آمریکا
در این بین اصلیترین منفعت سیاست خارجی آمریکا در دوره کنونی، حمایت همهجانبه از رژیم اشغالگر و بیتوجهی به خواستههای فلسطینیان است. بعد از وتوی قطعنامه عضویت فلسطین، رابرت وود معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل گفت: «ایالات متحده همچنان از راهحل دو دولتی به شدت حمایت میکند. این رأی مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمیدهد، بلکه اذعانی است به اینکه این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین حاصل خواهد شد.» معنای دیگر این گذاره این است که فلسطینیان چه برای تشکیل دولت و چه برای عضویت در سازمان ملل باید شروط واشنگتن و تلآویو را بپذیرند. اگر بپذیریم که راهحل دو دولتی در سال ۱۹۷۴ توسط سازمان ملل ارائه شد و دولتهای مختلف آمریکا نیز در مقاطع گوناگون آن را پذیرفتهاند، اقدام آمریکا در وتوی عضویت کامل فلسطین چیزی جز یک اقدام سیاسی از جایگاه قدرت بزرگ نیست که هدف آن پذیرش شروطی است که آمریکا در معامله قرن مطرح کرد اعم از:
حاکمیت اسرائیل در ۳۰ درصد کرانه باختری از جمله رود اردن
خلع سلاح نوار غزه
الزام فلسطینیان به شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان دولت یهود
شهرکهای صهیونیستی جزو خاک رژیم اشغالگر محسوب میشوند
کنترل امنیتی بخش اعظمی از کرانه باختری و گذرگاهها توسط نیروهای رژیم صهیونیستی
فلسطینیان حق داشتن ارتش را ندارند
لغو تمام محدودیتهای صهیونیستی در آینده و…
جمعبندی
فرایند تشکیل دولت مستقل فلسطین تاکنون تحولات مختلفی را پشت سر گذاشته؛ از جمله اینکه مجمع عمومی سازمان ملل به صورت دوفاکتو تشکیل دولت فلسطین را تأیید کرده است. اولویت شورای امنیت و لزوم گذر از فرایند تصویب این شورا، به سدی محکم برای عضویت کامل دولت فلسطینی در سازمان ملل تبدیل شده است. سالهاست که شورای امنیت بیش از یک نهاد حقوقی، نهاد سیاسی محسوب میشود که مبنای عمل آن منافع اعضای دائم است. سازوکار داخلی شورا نیز که بر مبنای اکثریت کیفی است، آن را به ابزاری در میان ابزارهای متعدد آمریکا برای حمایت از منافع رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است.
به گفته دیپلماتهای اروپایی با توجه به حمایت گسترده ۱۹۳ عضو مجمع عمومی سازمان ملل از عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل پیشبینی میشود این قطعنامه با اکثریت آرا تصویب شود.
تصویب این قطعنامه به معنای به رسمیت شناختن کشور فلسطین خواهد بود؛ دولت آمریکا در ادامه حمایتهای همهجانبه از رژیم صهیونیستی ۱۸ آوریل (۳۰ فروردین) این قطعنامه را در شورای امنیت وتو کرد.
رسمیت حق تعیین سرنوشت فلسطینیان در ترتیبات نهادی بینالمللی
از دهه ۱۹۷۰ میلادی حق تعیین سرنوشت در زمره قواعد حقوق بشر درآمد و در قلمرو داخلی کشورها نیز در ارزیابی مشروعیت حکومتها بدان استناد میشود. حق تعیین سرنوشت عبارت است از حق کلیه مردم برای تعیین آینده سیاسی خود و تعقیب توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آزادانه. تعیین سرنوشت حقی است بنیادین که بدون آن سایر حقوق نمیتوانند به طور کامل محقق شوند؛ تعیین سرنوشت فقط یک اصل نیست، بلکه مهمترین حق در حقوق بشر است و پیش شرط برای اعمال همه حقوق و آزادیهای فردی است.
این حق در حقوق بین الملل، از جنبههای فردی و جمعی برخوردار است. به جنبه فردی در ماده ۲۵ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اشاره شد و مواد اول و ۵۵ منشور ملل متحد نیز جنبه جمعی این حق را مورد تاکید قرار داده اند. بنابراین آنچه مردم فلسطین را از حق تعیین سرنوشت برخوردار کرده، ملت بودن آنان است.
مردم فلسطین هم تعلق خود را به یک ملت واحد و مستقل باور دارند و هم از ویژگیهای عینی مشترک مانند تاریخ مشخص در سرزمینی معین با فرهنگی متمایز، حداقل از زمان تجزیه امپراتوری عثمانی برخوردارند. تعلق فلسطینیان به یک ملت واحد در منشور ملی فلسطین به صورت هویت فلسطینی و ملت عرب فلسطین و اینکه آنها شهروندان عربی هستند انعکاس یافته است. تعلق داشتن فلسطینیان به یک ملت مستقل و برخورداری از حق تعیین سرنوشت در میثاق جامعه ملل و قطعنامههای مجمع عمومی رسمیت یافته است.
در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه ۱۹۶۷، با ۱۳۸ رأی موافق و ۹ رأی مخالف فلسطین را به صورت دوفاکتو به منزله کشور به رسمیت شناخت و موقعیت آن را از نهاد ناظر غیرعضو به دولت ناظر غیرعضو تغییر داد. حال آنکه هنوز سرزمینهای فلسطینی در اشغال نظامی قرار داشتند. در نهایت مجمع عمومی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۴ میلادی با تصویب قطعنامهای با ۱۸۰ رأی موافق حق تشکیل کشور مستقل فلسطینی را به رسمیت شناخت و از همه کشورها خواست به کمکهای خود برای عملی شدن سریعتر حق تعیین سرنوشت این مردم ادامه دهند. در قطعنامهای دیگر نیز در ۱۹ دسامبر همان سال بر حاکمیت دائمی مردم فلسطین بر سرزمین اشغالی فلسطین از جمله بیتالمقدس شرقی مجدداً تاکید نمود.
سابقه پذیرش حق تعیین سرنوشت فلسطین توسط رژیم صهیونیستی
علاوه بر رویههای بینالمللی، رژیم صهیونیستی نیز بارها در موافقتنامهها درباره کرانه باختری و نوار غزه، حق مشروع ملت فلسطین در تعیین سرنوشت را پذیرفته است. در سال ۱۹۹۳ پس از به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط یاسر عرفات، نخست وزیر این رژیم نیز ساف را به عنوان نماینده مردم فلسطین به رسمیت شناخت. این موضع تلآویو در سالهای بعد نیز تکرار شد. در سپتامبر ۱۹۹۳ به موجب اعلامیه اصول مربوط به ترتیبات دولت خودگردان موقت، این موجودیت به منزله شورای منتخب مردم فلسطین برای یک دوره گذار پنج ساله در نوار غزه و کرانه باختری ایجاد شد. افزایش صلاحیتهای دولت خودگردان در موافقتنامههای بعدی صلح، مانند موافقتنامه وایریور در سال ۱۹۹۸ و یادداشت تفاهم شرمالشیخ در سال ۱۹۹۹ شخصیت حقوقی بینالمللی دولت خودگردان را به همراه آورد. تحولات بعدی در فلسطین به ویژه مقاومت مردم در برابر تهاجم رژیم صهیونیستی به نوار غزه نیز موید همین موضوع بود.
فرایند پذیرش عضویت در سازمان ملل
پذیرش در سازمان ملل متحد با توصیه شورای امنیت به مجمع عمومی و تصویب توسط مجمع عمومی صورت میگیرد. برای بررسی عضویت اعضای جدید، روش رأیگیری در شورا به صورت اکثریت کیفی است که این روش باعث شده است تا اعضای دائم عملاً از حق وتو برخوردار باشند. بررسی سابقه اعضای دائم شورا نشان میدهد که اتحاد جماهیر شوروی ۴۷ بار برای جلوگیری از عضویت ۱۶ کشور، متوسل به حق وتو شد. بر این اساس، در سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ سازمان ملل با یک بن بست مواجه بود. این موضوع در دو نوبت از سوی مجمع عمومی در دیوان بینالمللی دادگستری مطرح شد. در دومین نظر مشورتی در مارس ۱۹۵۰ آمده است که مجمع عمومی نمیتواند دولتی را به عضویت بپذیرد مگر اینکه شورای امنیت درخواست عضویت آن دولت را پذیرفته باشد.
حمایت از رژیم صهیونیستی؛ اصلیترین منفعت آمریکا
در این بین اصلیترین منفعت سیاست خارجی آمریکا در دوره کنونی، حمایت همهجانبه از رژیم اشغالگر و بیتوجهی به خواستههای فلسطینیان است. بعد از وتوی قطعنامه عضویت فلسطین، رابرت وود معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل گفت: «ایالات متحده همچنان از راهحل دو دولتی به شدت حمایت میکند. این رأی مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمیدهد، بلکه اذعانی است به اینکه این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین حاصل خواهد شد.» معنای دیگر این گذاره این است که فلسطینیان چه برای تشکیل دولت و چه برای عضویت در سازمان ملل باید شروط واشنگتن و تلآویو را بپذیرند. اگر بپذیریم که راهحل دو دولتی در سال ۱۹۷۴ توسط سازمان ملل ارائه شد و دولتهای مختلف آمریکا نیز در مقاطع گوناگون آن را پذیرفتهاند، اقدام آمریکا در وتوی عضویت کامل فلسطین چیزی جز یک اقدام سیاسی از جایگاه قدرت بزرگ نیست که هدف آن پذیرش شروطی است که آمریکا در معامله قرن مطرح کرد اعم از:
حاکمیت اسرائیل در ۳۰ درصد کرانه باختری از جمله رود اردن
خلع سلاح نوار غزه
الزام فلسطینیان به شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان دولت یهود
شهرکهای صهیونیستی جزو خاک رژیم اشغالگر محسوب میشوند
کنترل امنیتی بخش اعظمی از کرانه باختری و گذرگاهها توسط نیروهای رژیم صهیونیستی
فلسطینیان حق داشتن ارتش را ندارند
لغو تمام محدودیتهای صهیونیستی در آینده و…
جمعبندی
فرایند تشکیل دولت مستقل فلسطین تاکنون تحولات مختلفی را پشت سر گذاشته؛ از جمله اینکه مجمع عمومی سازمان ملل به صورت دوفاکتو تشکیل دولت فلسطین را تأیید کرده است. اولویت شورای امنیت و لزوم گذر از فرایند تصویب این شورا، به سدی محکم برای عضویت کامل دولت فلسطینی در سازمان ملل تبدیل شده است. سالهاست که شورای امنیت بیش از یک نهاد حقوقی، نهاد سیاسی محسوب میشود که مبنای عمل آن منافع اعضای دائم است. سازوکار داخلی شورا نیز که بر مبنای اکثریت کیفی است، آن را به ابزاری در میان ابزارهای متعدد آمریکا برای حمایت از منافع رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است.
سجاد مرادی کلارده