الک فیورینی نوشت: باور من این است که این کارگران (و نه تکنوکراتها و مدیران) هستند که در آینده سیارهای پایدار را بشریت تضمین خواهند کرد.
به نقل از مجله انگلیسی زبان ژاکوبن، الک فیورینی (استاد محیط زیست و منابع طبیعی دانشگاه کویین مری انگلیس) در یادداشتی به انتقاد از رویکردهای محیط زیستی موجود پرداخته و حفاظت از محیط زیست و ایجاد اقتصاد سبز و همسو با حفظ اکوسیستم را منوط به هدایت این فرآیند توسط کارگران دانست.
در بخشی از این یادداشت آمده است:
باور من این است که این کارگران (و نه تکنوکراتها و مدیران) هستند که در آینده سیارهای پایدار را بشریت تضمین خواهند کرد.
برخی لیبرالها بر این باورند که بزرگترین مانع برای حفظ در آب و هوا، فقدان آگاهی اجتماعی در میان مردم و عدم مدیریت و رهبری جریان محیط زیستی توسط مدیران حرفهای و تکنوکراتها است. اما تجربه مطالعاتی من پس از سالها نشان میدهد که مشکل واقعی فقدان یک برنامه مشخص برای حفظ شرایط آب و هوایی و محیط زیست به رهبری کارگران است!
اکنون چالش ما این نیست که نسلهای جوان ما درگیر مشکلات محیطی و نگرانیهای ناشی از تغییرات اقلیمی هستند، بلکه مشکلات ما عمیقتر از این مسائل است.
بر اساس گزارش موسسه (LPH (Lancet Planetary Health، نگرانی از مسائل محیط زیستی به یک پدیده جهانی تبدیل شده است که در کشورهای با درآمد بالا، متوسط و پایین با درجات مختلف موضوعیت پیدا کرده است. در عین حال، جنبشهای محیطزیستی در جهان مدتهاست دچار تردید نسبت به چشمانداز آینده و موفقیت خود شدند.
هانا ریچی، دانشمند محیطزیستی و معاون سردبیر مجله سیارهی ما، احساس میکند که باید حس خوشبینی فوری را در بحث آبوهوا وارد کند. ریچی در کتاب خود به نام «نه به پایان جهان»، به دنبال نمایش «نسلی از جوانانی است که میخواهند محیط زیست را تغییر دهند» اما راهکارهایی مانند «اهمیت مدیران حرفهای» را مطرح میکند.
در بهترین حالت، کتاب ریچی توصیههای فردی و اخلاقی را در زمینه محیط زیست و یکسری ملاحظات مدیریتی محدود را توصیه میکند.
او وظیفه حفظ محیط زیست را به نوآوران، کارآفرینان، سرمایهگذاران و مهمتر از همه، «مدیران حرفهای شجاع و شرکتهای خصوصی» محول میکند. بر این اساس، مسیر پیشنهادی او برای تثبیت وضعیت آب و هوا حفظ محیط زیست از طریق مشارکت شرکتهای خصوصی و استفاده از مکانیزم بازار آزاد است؛ مکانیزمی که بخاطر محوریت قراردادن سود، خود دشمن محیط زیست است. او در کل دفاعی ناشیانه از سیاستهای محیط زیستی لیبرال را ارائه داده است.
همانطور که ریچی در کتابش استدلال میکند، درست است که مبارزه با تغییرات آب و هوایی غیرممکن نیست، اما سوال مهم این است که چه کسی این رسالت را رهبری خواهد کرد؟
برخی در جهان برای حفظ محیط زیست از جنبش کاهش و کنترل جمعیت جهانی دفاع میکنند که به رویکرد (نو-مالتوسی) معروف است؛ رویکردی که برنامه ترجیحی آنها بیشتر حول اقداماتی مثل کنترل موالید و ریاضت اقتصادی بیشتر برای طبقه کارگر است. کاهش خدمات درمانی، کاهش کشت و تولید محصولات غذایی و افزایش سن بازنشستگی در دستور کار آنان است که به کاهش جمعیت لایههای فرودست در جامعه نیز میانجامد. این درحالی است که راهکاری که در آن کارگران به مشارکت در حفظ محیط زیست اقدام کنند، به دلیل اینکه آنان از فرآیند بازار و سود دورتر هستند، بیشتر میتواند به حفظ محیط زیست کمک کند.
تعارض بین انتظارات لیبرالها از آینده محیط زیست جهانی و واقعیتهای مادی و عینی جهان، محصول یک مجموعه ایده ساده لوحانه است. ناگزیر هستیم که این واقعیت را بپذیریم که حفاظت از ثروتهای مشترک و عمومی و رفاه اجتماعی انسانها در عین حفظ محیط زیست، در تضاد با منافع سهامداران و صاحبان شرکتها است.
اکنون، اختلال بیسابقه مجموعههای تولید انرژی و کارخانجات صنعتی در محیط زیست، تنها با تحولی که کارگران آن را رقم میزنند، قابل مهار است؛ تحولی که باعث کاهش انتشار آلایندهها در محیط کار میشود. کنترل کارگران بر قیمتها، میزان تولید، ملاحظات محیط زیستی و فرآیند کار و تولید، به دلیل نفع آنان در حفظ محیط زیست و دور بودن آنها از تعارض منافع فردی سرمایهداران با منابع سیاره ما، ضمانت اجرایی خوبی برای موفقیت این رویکرد است.