هرچه از عمر مقاومت ملتها در برابر نژادپرستی در جهان میگذرد، این آگاهی فراگیرتر میشود که برای نمونه، جنگ پر سر و صدای اعراب و اسرائیل فریبی بیش نبوده و همچون سایر ترفندها، وا داشتن ملتها به تعظیم در برابر صهیونیستها را پی میگرفته است.
عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، با اشاره به حملات تلافی جویانه بامداد امروز ایران علیه اسرائیل در یادداشتی نوشت: جهان بشری امروز پوستاندازی غیر قابل باوری را تجربه میکند؛ دیگر قویترین کارتلهای رسانهای قادر نخواهند بود هیمنه کاذب رعبآوری که برای پایگاه نژادپرستی (اسرائیل) در غرب آسیا رقم زده شده را حفظ کنند؛ زیرا هرچه از عمر مقاومت ملتها در برابر نژادپرستی در جهان میگذرد، این آگاهی فراگیرتر میشود که برای نمونه، جنگ پر سر و صدای اعراب و اسرائیل فریبی بیش نبوده و همچون سایر ترفندها، وا داشتن ملتها به تعظیم در برابر صهیونیستها را پی میگرفته است.
وقتی ملتها امروز با این پدیده شوم مواجه میشوند که دولت ترکیه همچنان به پیمان امنیتی خود با اشغالگران فلسطین متعهد مانده است و صرفاً با هدف فریب افکار عمومی بعد از گذشت شش ماه از فجایع غزه ادعای کاهش درصدی از صادرات خود به این رژیم را مطرح میکند، خباثتهای تاریخی امثال انور سادات، ملک حسن و … که اطلاعات مورد نیاز صهیونیستها را تأمین میکردند قابل هضمتر خواهد بود. حتی پادشاه مراکش به صهیونیستها اجازه داده بود که در محل استقرار نمایندگان کشورهای عربی در رباط شنود نصب کنند و از آخرین وضعیت و تصمیمات مطلع شوند.
در 6 ماه گذشته در حالی که هولناکترین اعمال ضد بشری آشکارا در غزه صورت میگرفت، شیوخ و سران امارات، مراکش، اردن، ترکیه، جمهوری آذربایجان و… حتی در ماه مبارک رمضان، نژادپرستان را به نپذیرفتن آتش بس و ادامه جنایت تشویق و ترغیب میکردند تا شاید با نسلکشی در غزه ریشه مقاومت در برابر تحمیل نژادپرستی بر ملتها خشکانده شود. این که چرا این دولتها بقای خود را در پیوند با صهیونیستها میبینند بحث مستقلی را طلب میکند، اما بدون تردید به تجربه و سرنوشت کسی که برای بقا بیشترین اتکا را به صهیونیستها داشت، اما ملت ایران با عزمی راسخ به عمر او و سلطه تحقیرآمیز نژادپرستان بر این دیار پایان داد توجه ندارند.
ایران امروز که امنیتی درون جوش را پی میگیرد بعد از حمله صهیونیستها به کنسولگریاش در دمشق با به جان خریدن زخم زبانها در داخل و خارج کشور اعلام داشت اگر صهیونیستها دست از جنایات خود در غزه بردارند و به آتش بس تن در دهند از پاسخگویی به این تعرض صرف نظر خواهد کرد. این نگاه انسانی تهران به سخره گرفته شد و نشان از ترس تبلیغ گشت؛ لذا گزینه دیگر که برای صهیونیستها قابل فهمتر است در دستور کار قرار گرفت که این عملیات نیز در واقع در راستای صیانت از صلح و امنیت پایدار است. واکنش تاریخساز ایران سدی در برابر سیاست «فرار از بحرانها با بحرانسازیهای جدید» خواهد بود. در شرایطی که غرب حامی نژادپرستان تحمیل شده بر فلسطین حتی بر کشتار شهروندان اروپایی حامل کمکهای بشر دوستانه به غزه چشم فرو میبندد و تظاهراتهای میلیونی مردم در آمریکا و اروپا را نادیده میگیرد صلح صرفاً با تنبیه قانونشکنان و متجاوزان به حقوق دیگران محقق خواهد شد. ایران و ملتهای جهان هر چند در غایت، حاکمیت آرامش را طالبند، اما آرامشطلبی اگر از پشتوانه تنبیه قانونشکن برخوردار نباشد هیچ ضمانت اجرایی نخواهد داشت.
پیام ایران برای گذشتن از حقوقش به این دلیل شنیده نشد که تصور میشد این از خود گذشتگی برای آرامش و امنیت از عقبه قدرت برخوردار نیست. اگر آمریکا و سایر دولتهای سردمدار سرمایهداری دست صهیونیستها را در توسل به جنایت بیحد و حصر باز نمیگذاشتند این جماعت نژادپرست اینگونه پرورش نمییافتند که به هیچ وجه به دیپلماسی و افکار عمومی ملتها وقعی ننهند. حتی «اسرائیل شاهاک» که علاوه بر استادی در دانشگاه تلآویو، چند دهه در سرزمینهای اشغالی مرجعیت داشته است در کتاب خود (OPEN SECRETS) به صراحت به انتقاد از کمکهای بیدریغ آمریکا به صهیونیستها میپردازد و مینویسد: «به مدد کمکهای سخاوتمندانه و بیقید و شرط ایالات متحده، کیفیت ارتش اسرائیل بیش از پیش، رو به تنزل است. اول اینکه کمکهای آمریکا بیش از پیش اسرائیل را نسبت به اشغالگری و خشونت تشویق میکند.
به عقیده من، این شرایط در آینده از این هم که هست بدتر خواهد شد. با قضاوت در باره سابقه و تاریخچه این کمکها، اسرائیل تا جایی پیش خواهد رفت که دولت آن از لحاظ سیاسی و نظامی به صورت هضمناپذیری اشباع خواهد شد. شواهد وافر حاکی از این است که کمکهای نظامی ایالات متحده بر خلاف اهدافی که ادعا میکنند تنها باعث فاسدتر شدن ارتش شده و از کارایی آن کاسته است… اگر چه امروزه حماقت افسران ارشد ارتش اسرائیل زبانزد خاص و عام شده است آنها کماکان بر این تصورند که اقتصاد اسرائیل را میتوان تا ابد در جهت فرونشاندن اشتهای روافزونشان دوشید، حتی کنگره ایالات متحده نیز با تمام سخاوتمندیاش در تأمین تسلیحات جنگی، امید ندارد که بتواند تا ابدالدهر تجملگرایی ارتش اسرائیل را تحمل کرده و برای آن پول خرج کند.
به همین دلیل است که اسرائیل دست به هر اقدامی میزند تا اعتبار رو به کاهش خود را بازگردانده و در عین حال از طریق اشغالگری نظامی بر ثروت ملل دیگر چنگ بیندازد.» (اسرار آشکار، اسرائیل شاهاک، مترجم: ساحله پیوند، ناشر: گروه مطالعات اندیشهورزان، تهران سال 1395، صص 66-65)
اگر فهمی درست از قدرت ملتها نزد حامیان صهیونیستها وجود میداشت به مهار آنها اقدام میکردند. آیا درک این موضوع که در شرایط کنونی پایگاه صهیونیستی نه تنها دارایی راهبردی آمریکا محسوب نمیشود، بلکه حتی عامل مؤثری در سستکردن پایههای دولتهای پیرو و برکشیده واشنگتن است، دشوار به نظر میرسد؟