همزمان با تشدید تنشها میان ایران و اسرائیل، رسانهها و اندیشکدههای آمریکایی در حال برجسته کردن موضوع انتقال سلاح به کرانه باختری از مسیر اردن هاشمی هستند. در این خط خبری جمهوری اسلامی ایران و گروههای مقاومت متهم به ایجاد شبکه قاچاق چند ملیتی برای انتقال سلاح به سمت مرزهای غربی فلسطین اشغالی هستند. شکل گیری هستههای مقاومت در شهرهای کرانه باختری و در عین حال افزایش درگیری میان نیروهای امنیتی اسرائیل و تشکیلات خودگردان با این نیروها سبب شده است تا برخی کارشناسان نسبت به تأثیرگذاری منفی این روند بر روی روابط تهران- عمّان ابراز نگرانی کنند.
پس از اثبات کارآمدی استراتژی «حلقه آتش» ایران با حمایت از شبکه نیروهای مقاومت در حوزه شرق عربی، مقامات ارشد سیاسی- نظامی در تهران تصمیم گرفتند تا دایره مقاومت را تا کرانه باختری رود اردن گسترش دهند. مردادماه ۱۳۹۳ رهبر معظم انقلاب آشکارا از تسلیح کرانه باختری به مانند نوار غزه سخن گفتند. انتخاب چنین راهبردی سبب شد تا طی یک دهه اخیر یکی از دستورکارهای اصلی شبکه مقاومت برقراری ارتباط با نیروهای اسلام گرا و حامی فلسطین در اردن هاشمی و ایجاد شبکه فعال برای انتقال سلاح به سمت مرزهای فلسطین اشغالی باشد. پیش از حمله هفتم اکتبر مقامات امنیتی اردن و اسرائیل بارها نسبت به تسلیح هستههای مقاومت در کرانه باختری هشدار داده بودند. اکنون با گذشت بیش از ۱۸۷ روز و موج گسترده دستگیری و ضربه به مبارزان فلسطینی، مسئله انتقال سلاح و اعلام نگرانی دولت اردن بار دیگر تبدیل به سرتیتر اخبار رسانهها و حتی تحلیل اندیشکدهها شده است.
شکلگیری هستههای مقاومت در کرانه باختری
روز سهشنبه نهم آوریل، بنیاد دفاع از دموکراسی در مطلبی به قلم حسین عبدالحسین مدعی شد که سپاه پاسداران و نیروهای وابسته به محور مقاومت قصد دارند با ایجاد شبکه نفوذ در داخل اردن اقدام به تسلیح نیرو ۱۲ هزار نفری و انتقال سلاح به سمت مرزهای کرانه باختری کنند. در ادامه این مطلب عبدالحسین از کشف محموله موشک، مین و اسلحههای تک تیرانداز توسط پلیس اردن با کمک سرویس موساد در ماه دسامبر خبر داد. نویسنده این مقاله سعی دارد تا ایران و مقاومت را مقصر اصلی تظاهرات گسترده یا احساسات ضداسرائیلی در اردن نشان دهد این در حالی است که حتی خاورمیانه پژوهان مبتدی نیز اگر کمی با تاریخ معاصر منطقه و بافت جمعیتی اردن آشنایی داشته باشند از حمایت مردم این کشور عربی از همسایه غربی متعجب نخواهند شد. به عنوان مثال به دلیل نفوذ تاریخی جماعت اخوان المسلمین در اردن، «جبهه العمل اسلامی» نقش مؤثری در برپایی و هدایت تظاهرات در حمایت از باریکه غزه و جنبش حماس در برابر سفارتخانههای اسرائیل و آمریکا داشته است.
نیویورک تایمز نیز با انتشار یادداشتی مدعی شد که ایران طی دو سال گذشته کرانه باختری را سرشار از تسلیحات نظامی کرده است. این روزنامه آمریکایی به نقل از سه مقام ناشناس ایرانی، اسرائیلی و آمریکایی از شکلگیری شبکه مخفی چند ملیتی برای انتقال سلاح از عراق، سوریه و لبنان به اردن هاشمی و کرانه باختری خبر داد. برجسته شدن این خط خبری آن هم در آستانه تشدید تنشها میان تهران- تلآویو حاکی از ترس اسرائیل از بازشدن جبهه جدید در کرانه باختری است. حضور صدها هزار شهرکنشین در این منطقه، میزان آسیب پذیری صهیونیستها را تا حد قابل توجهی افزایش میدهد. به عنوان مثال میزان نزدیکی شهرکنشینهای صهیونیست با مناطق فلسطینینشین به قدری نزدیک است که هستههای مقاومت امکان تکرار عملیاتهای همچون طوفان الاقصی را بیش از گروههای مقاومت در باریکه غزه دارند. همین موضوع سبب میشود تا تلآویو با اعمال فشار بر تشکیلات خودگردان و اردن خواهان کنترل روند انتقال سلاح به کرانه باختری و ثبیت گروههای مقاومت در این منطقه باشد.
تسلیح هستههای مقاومت در کرانه باختری موجب انتشار بیانیه ضدایرانی جنبش فتح شده است
افزایش اعتراض اردنیها در قبال سیاستهای دولت عّمان و تشدید اقدامات غیر رسمی برای تسلیح گروههای مقاومت در کرانه باختری با واکنش تند جنبش فتح مواجه شده است. این جریان فلسطینی که از طریق تشکیلات خودگردان فلسطین کنترل امور مدنی- امنیتی را در رام الله برعهده دارد هفته گذشته با انتشار بیانه رسمی و شدید الحن به ایران حمله کرد. در این بیانیه ایران متهم به سوء استفاده از آرمان فلسطین و مداخله در امور داخلی این کشور اسلامی شده است! ظاهراً این بیانیه پس از درگیری نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان با هستههای وابسته به جنبش حماس و جهاد اسلامی در منطقه لولکرم منتشر شده است. برخی تحلیلگران مسائل فلسطین معتقدند که لحن حاکم در شکواییه فتح نشان دهنده این نکته است که مأموریت تسلیح کرانه باختری ظاهراً با موفقیت پیش رفته و امروز نیروهای مقاومت توان عملیاتی بسیار متفاوتی نسبت به گذشته دارند.
در پنج سال اخیر ایران و اردن هاشمی در مسیر بهبود روابط دوجانبه قرار داشتند
سایه مناقشه میان ایران- اسرائیل در حالی بر روی روابط تهران- عّمان افتاده است که طی پنج سال اخیر مقامات امنیتی ایران و اردن بارها سعی کردند به صورت مستقیم یا کانال بغداد اقدام به برقراری ارتباط و مدیریت سطح تنشها در حوزه شرق مدیترانه کنند. پس از اعلام توافق پکن در اسفندماه ۱۴۰۱، برخی منابع خبری از جریان بودن مذاکرات مشابه میان ایران با اردن، مصر و بحرین خبر میدانند. با این حال وقوع عملیات غیرمنتظره طوفان الاقصی سبب شد تا روند عادی سازی روابط میان ایران و بلوک محفاظه کار سنی با شوک جدی مواجه شود. طی چند ماه اخیر اقدامات انصارالله در محدوده سوئز- باب المندب سبب کاهش عبور کشتیهای بزرگ تجاری از کانال سوئز و به دنبال آن کاهش چشمگیر درآمدهای قاهره شده است. در آن سوی مرزهای فلسطین اشغالی نیز افزایش تظاهراتهای ضداسرائیلی و در عین شکلگیری گروههای مقاومت در اردن موجب به خطر افتادن امنیت ملی این کشور عربی و به خطر افتادن توافقات نظامی- امنیتی آن با آمریکا شده است. در چنین شرایطی به نظر میرسد دستگاه سیاست خارجی و نهادهای امنیتی کشور بیش از گذشته باید به حفظ و تعامل کانالهای ارتباطی با عّمان- قاهره متعهد باشند تا از طریق انتقال مستمر پیام و تبادل نظر با طرفهای اردنی- مصری جلو هرگونه سوء تفاهم یا سوء استفاده طرف اسرائیلی را بگیرند. در این روند پادشاهی سعودی و امارات عربی متحده میتوانند نقش مؤثری در حفظ کانالهای ارتباطی و جلوگیری از تیره شدن روابط بردارند.
محمد بیات