رشد اقتصادی براساس دادههای مرکز آمار ایران که تا پایان پاییز ۱۴۰۲ منتشر شده است، توانست در بازه مثبت باقی بماند. رشد مثبتی که شاید درک عمومی درباره آن، با آمارهای منتشر شده متفاوت باشد و نیز پرسشهایی درباره عوامل آن و نیز چگونگی استمرار آن مطرح شود.
بررسی دادههای فصلی نرخ رشد اقتصادی نشان از استمرار رشد مثبت از تابستان سال ۱۳۹۹ تا پاییز سال ۱۴۰۲ دارد و این به معنای استمرار رشد اقتصادی در ۱۴ فصل است. این رشد مستمر، چند پرسش را پیش روی ما قرار میدهد که در ادامه تلاش میکنیم به آنها پاسخ دهیم.
خانوارها و افراد جامعه تا چه میزان از این رشد اقتصادی بهرهمند شده و آن را احساس کردهاند؟ چه عاملی موجب استمرار رشد در این بازه زمانی شده است؟ آیا رشد اقتصادی مثبت میتواند ادامه پیدا کند؟
پیش از پرداختن به این سه پرسش، ابتدا مفهوم تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی را مرور میکنیم تا بدانیم وقتی دادههای منتشر شده از رشد مثبت میگویند، از چه چیزی صحبت میکنند؟
رشد اقتصادی چیست؟
رشد اقتصادی، تغییرات تولید ناخالص داخلی را اندازهگیری میکند. محاسبه تولید ناخالص داخلی با سه روش، قابل انجام است. روش نخست به روش تولید معروف است که در آن ارزش افزوده بخشهای اقتصادی یعنی کشاورزی، صنعت و خدمات، با یکدیگر جمع میشود و تولید ناخالص داخلی به دست میآید.
روش دوم روش هزینه یا مخارج است. در این روش به طور ساده میگوییم چه هزینههایی در اقتصاد صورت گرفته که به تولید منجر شده است؟ اقتصاددانها برای حل این مسأله، مصرف بخش خصوصی، مصرف دولت، تشکیل سرمایه، خالص صادرات و تغییر در موجودی انبار را با هم جمع میکنند و تولید ناخالص داخلی را به دست میآوردند.
به عنوان مثال از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا پایان پاییز، هزینه مصرف نهایی خصوصی ۶.۱ درصد، هزینه مصرف نهایی دولت ۱۶.۷ درصد و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ۴.۷ درصد نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۱ رشد داشته است.
روش سوم روش درآمدی است. در روش درآمدی، حقوق و دستمزد، سود شرکتها و درآمد حاصل از اجاره با یکدیگر جمع میشوند. در هر سه روش، با اختلاف اندکی که به دلیل وجود تفاوت در اقلام محاسباتی است به تولید ناخالص داخلی میرسیم.
به طور خلاصه میتوان گفت، کالاها و خدماتی که در بخشهای مختلف اقتصاد تولید میشوند توسط گروههای مختلفی مانند بخش خصوصی و دولت خریداری میشوند و مخارج آنها را تشکیل میدهند و به بیان دیگر، این مخارج، همان درآمد عوامل تولید هستند.
حالا به سراغ حسابهای ملی فصلی مرکز آمار ایران میرویم و به دو تصویری که از این اطلاعات به دست میآید، نگاهی میکنیم. یک تصویر نفتی از تولید در ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ به ارزش ۶۵۳ همت به قیمتهای ثابت سال ۱۳۹۰ و یک تصویر بدون نفت به ارزش ۵۵۲ همت به قیمتهای ثابت سال ۱۳۹۰.
هر دوی این ارقام، نشاندهنده رشد در مقایسه با ۹ ماهه سال ۱۴۰۱ هستند؛ رشد ۶.۷ درصدی تولید ناخالص داخلی با احتساب نفت و رشد ۴.۲ درصدی تولید ناخالص داخلی بدون احتساب نفت. در نتیجه بهطور کلی میتوان گفت کیک اقتصاد در این مدت بزرگتر شده یعنی تولید ناخالص داخلی بیشتر از مدت مشابه سال ۱۴۰۱ بوده است.
چرا رشد اقتصادی را احساس نمیکنیم؟
با تصویری که از رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۲ و نیز در بازه زمانی بزرگتری بهدست آوردیم به سراغ پرسشهایی میرویم که در ابتدا مطرح شد.
اگر از خانوارها و افراد جامعه بپرسیم در بازه زمانی که رشد اقتصادی مثبت بوده یعنی از تابستان ۱۳۹۹ تا پاییز سال ۱۴۰۲ و در حدود ۳ سال و نیم گذشته، بهبودی در رفاه یا شرایط اقتصادی خود احساس کردهاند یا نه، نمیتوانیم از همه آنها پاسخ مثبتی بشونیم. بنابراین به عنوان یک علاقهمند به مباحث اقتصادی با پرسش دیگری مواجه خواهیم شد که چرا ممکن است درک عمومی از رشد اقتصادی با دادههای منتشر شده، متفاوت باشد؟
برای پاسخ به این پرسش، به روش مخارج در محاسبه تولید ناخالص داخلی برمیگردیم.
در محاسبه به روش مخارج، با سمت تقاضای اقتصاد سروکار داریم. همه اجزای سمت تقاضای اقتصاد در ۹ ماهه سال ۱۴۰۲، نشاندهنده رشد مثبت هستند. در بین سه جزء مهم در روش هزینه یا مخارج، یعنی مصرف بخش خصوصی، مصرف بخش دولتی، تشکیل سرمایه بیشترین نرخ رشد مربوط به هزینه مصرف بخش دولتی است که در ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ رشد ۱۶.۷ درصدی را نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۱ نشان میدهد.
با اینکه نرخ رشد مصرف خصوصی هم در این مدت مثبت بوده است اما نسبت به مدت مشابه در سال ۱۴۰۱، ارقام کمتری را نشان میدهد. برای پاسخ به پرسشی که درباره درک عمومی از رشد اقتصادی مطرح کردیم، باید رشد مصرف خصوصی را زیر ذرهبین بگذاریم.
پایداری نرخ رشد مثبت اقتصادی، زمانی برای خانوار ملموس خواهد بود که سهم بیشتری از کیک اقتصاد داشته باشد و به واسطه نرخ تورم بالا، قدرت خرید خود را از دست ندهدنرخ رشد مصرف خصوصی در سال ۱۴۰۰ برابر با ۱۱.۴ درصد و در سال ۱۴۰۱ برابر با ۶.۸ درصد بوده، یعنی مصرف خصوصی رشد داشته اما نرخ رشد آن رو به کاهش بوده است. این نرخ برای ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ در مقایسه با مدت مشابه سال پیش از آن، ۶.۱ درصد بوده است. بنابراین میتوان گفت دلیل تفاوت درک عمومی از رشد و آمارهای کلی رشد در همین جاست. با اینکه مصرف نهایی خانوارها و مؤسسههای غیرانتفاعی در مقایسه با مدت مشابه سال ۱۴۰۱، رشد داشته اما این رشد نسبت به همین دوره، در سال پیش از آن کمتر بوده است.
مصرف بخش خصوصی که مصرف خانوار نیز جزئی از آن است، شامل هزینههای مصرفی اقلام خوراکی و غیر خوارکی و به طور کلی، سبد مصرف خانوار است. وقتی اطلاعات دیگری مانند قیمت مصرفکننده و نرخ تورم را در کنار مصرف بخش خصوصی، قرار دهیم میتوانیم نتیجه بگیریم خانوار، به دلیل قدرت خرید پایین که ناشی از نرخ تورم بالاست، رشد اقتصادی را احساس نمیکند. پایداری نرخ رشد مثبت اقتصادی، زمانی برای خانوار ملموس خواهد بود که سهم بیشتری از کیک اقتصاد داشته باشد و به واسطه نرخ تورم بالا، قدرت خرید خود را از دست ندهد.
کدام بخش بار رشد اقتصادی را به دوش میکشد؟
تا به اینجا دیدیم که چرا با وجود رشد اقتصادی مثبت، ممکن است درک عمومی از بهبود وضعیت اقتصادی عموم افراد و خانوارها متفاوت از آمارها باشد. حال به پرسش بعدی میپردازیم یعنی شناسایی عاملی که در طول سال ۱۴۰۲، موجب رشد مثبت اقتصادی شده است.
برای پاسخ، بار دیگر به سراغ حسابهای ملی مرکز آمار ایران میرویم. این آمارها نشان میدهند استخراج نفت خام و گاز طبیعی با نرخ رشد به ترتیب ۱۹.۸، ۲۵.۶ و ۲۱.۸ درصدی، در سه فصل سال ۱۴۰۲ ارقام قابل توجهی را ثبت کردهاند.
حتی اگر بازه زمانی بزرگتری را در نظر بگیریم هم بهنظر میرسد هر بار که استخراج نفت خام و گاز طبیعی رشد داشته، تولید ناخالص داخلی نیز رشد داشته است. اگر از سال ۱۳۹۳ تا پاییز سال ۱۴۰۲ را به عنوان یک دهه در نظر بگیریم نیز مشاهده میکنیم که هر بار یک عامل خاص، رشد داشته، کل اقتصاد هم رشد داشته و هر بار آن عامل سقوط کرده، کل اقتصاد افت کرده است. با بررسی آماری میتوان این عامل را «استخراج نفت و گار طبیعی» دانست.
با در نظر گرفتن این همزمانی، تا حدودی به پاسخ پرسشی که در ابتدای این بخش مطرح کردیم میرسیم اما همچنان نگرانیهای درباره چشمانداز رشد اقتصادی پا برجا میماند؛ اگر به هر دلیلی تقاضا برای نفت و گاز کاهش یابد چه خواهد شد؟ اگر تحریمها با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بار دیگر تشدید شوند، چه خواهد شد؟ و اگر تشکیل سرمایه در این بخش رشد نداشته باشد، باز هم شاهد همزمانی رشد این بخش با رشد کل اقتصاد خواهیم بود؟
از دادههای نرخ رشد اقتصادی ایران اینگونه برمیآید که اقتصاد ایران هر بار که به قله نزدیک شده است، مسیر رفته را باز میگردد و از نو حرکت خود را آغاز میکندچه عاملی استمرار رشد اقتصادی را تضمین میکند؟
از دادههای نرخ رشد اقتصادی ایران اینگونه برمیآید که اقتصاد ایران هر بار که به قله نزدیک شده است، مسیر رفته را باز میگردد و از نو حرکت خود را آغاز میکند. این موضوع، نگرانیهایی را درباره استمرار رشد اقتصادی مثبت به وجود میآورد و این پرسش را مطرح میکند که آیا رشد اقتصادی مثبت میتواند ادامه یابد؟
اقتصاد به طور طبیعی دورههای رونق و رکود را پشت سر میگذارد. در شرایط عادی، رشد اقتصادی بیشتر، رفاه بالاتری را به همراه میآورد. به طور معمول، در دوره رونق، رشد مصرف و رشد تولید ناخالص داخلی با یکدیگر همسو هستند اما اینگونه نیست که رشد مصرف، همواره ادامه پیدا کند. میتوان گفت اگر رشد مصرف از رشد تولید بیشتر شود، تعادل پول و کالا به هم میخورد و تورم افزایش پیدا میکند. در اینجا اقتصاد در اوج دوره رونق قرار دارد و پس از آن به دوره رکود وارد میشود تا جایی که تورم کاهشی و بار دیگر، دوره رونق آغاز شود. این یک چرخه تجاری است.
در شرایط عادی وقتی چرخههای تجاری پشت سر هم قرار گیرند، مسیر بلندی را میسازند که در آن، رشد اقتصادی در بلندمدت، مثبت است. با این حال آنچه درباره رشد اقتصادی در ایران دیده میشود، عقبنشینی نرخ رشد تا جایی است که تولید ناخالص داخلی به سطوح قبلی بازمیگردد یا حتی پایینتر میرود.
بررسی دادههای تولید ناخالص داخلی به قیمتهای ثابت سال ۱۳۹۰ و رشد نسبت به فصل پیش از سال ۱۳۹۳ تا پاییز ۱۴۰۲ برای تقریبا یک دهه حرکت زیگزاگی تولید و رشد را در اقتصاد کشورمان نشان میدهد؛ بنابراین پرسش ما این است که رشد اقتصادی پس از ۱۴ فصل، باز هم میتواند ادامه پیدا کند یا سطح تولید بار دیگر به سطوح پیشین باز خواهد گشت؟
برای پاسخ به این پرسش، به سراغ یکی دیگر از اجزای تولید ناخالص داخلی یعنی تشکیل سرمایه میرویم. اگر دوره بررسی را یک بازه ۱۰ ساله یعنی از سال ۱۳۹۳ تا سال ۱۴۰۲ در نظر بگیریم، مشاهده میکنیم که نرخ رشد تشکیل سرمایه در بازههایی منفی بوده است و آنچه که میتواند موجب استمرار رشد اقتصادی بشود، رشد تشکیل سرمایه است.
اقتصاد برای حفظ و ارتقای سطح تولید به سرمایه نیاز دارد و این سرمایه را میتوان به طور کلی به بخش ماشینآلات و ساختمان تقسیمبندی کرد. زمانی که نرخ رشد تشکیل سرمایه منفی یا پایین باشد، استهلاک ماشینآلاتی که باید در خدمت تولید باشند، به مانعی برای تولید و در نتیجه، سرعتگیر رشد بدل خواهد شد.
چشمانداز رشد اقتصادی
به پرسشهایی که در ابتدا مطرح کردیم باز میگردیم. خانوارها و افراد جامعه تا چه میزان از این رشد اقتصادی بهرهمند شده و آن را احساس کردهاند؟
رشد اقتصادی زمانی برای خانوار ملموس خواهد بود که همزمان با رشد، مصرف بخش خصوصی افزایش یابد و با کاهش نرخ تورم، خانوار بتواند سهم خود از کیک اقتصاد را برداشت کند.
چه عاملی موجب استمرار رشد بازه مورد بررسی شده است؟
بهنظر میرسد نرخ رشد اقتصادی متأثر از رشد بخش نفت بوده است و این موضوع چالشهایی را برای سال جدید به همراه دارد که از جمله این چالشها میتوان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا اشاره کرد.
آیا رشد اقتصادی مثبت میتواند ادامه پیدا کند؟
رشد اقتصادی در صورتی مستمر خواهد بود که نرخ رشد تشکیل سرمایه نیز بتواند استمرار یابد و استهلاک ماشینآلات و ساختمان، جبران و سرمایه جدید تشکیل شود.