از معیشت مردم، تا اخلاق و فرهنگ و معنویت و ایمان آنها، و از امنیت شهرها تا امنیت مرزها، همچنان که موضوع مسئولیت مسئولان و نخبگان است، مورد دستدرازی زیادهخواهان و امتیازطلبان و اشرار و دشمنان هم هست.
۱)پایان سال شمسی و شروع سال جدید، با ماه مبارک رمضان مقارن شده است. فعالان اقتصادی و تاجران و کاسبان کار بلد، پایان سال که میرسد، مینشینند و حساب کتاب میکنند. کاسبان خداشناس، غیر از محاسبه سود و زیان، به ادای دین و امانت هم میپردازند. ماه مبارک رمضان هم اینگونه است. بندگان متذکر خدا، روزها و هفتهها پیش از ورود به ضیافت الهی، به محاسبه کارنامه خود، شکرگزاری موفقیتها، و تدارک برای جبران قصور و تقصیرها میپردازند. پیشرفت سعادتمندانه اینگونه حاصل میشود.
۲) رهبر حکیم انقلاب، ۱۶ فروردین ۱۳۸۹ در دیدار نوروزی، مسئولان را به اصل مسئولیت توجه دادند و فرمودند: «از لحظه لحظه روزهای مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد… از ما سؤال می کنند در فلان قضیه، مسئولیتتان چه بود؟ جزئیات مسئولیت را باید بدانید. اگر ندانیم، سؤال میکنند که چرا نمیدانستی مسئولیت این است؟ چطور غفلت کردی؟ وقتی که بدانیم، حالا این مسئولیت را چطور ادا کردید؟ طول میکشد تا شرح بدهیم، تا بیان کنیم، تا عذر بیاوریم و همه بدهکاریم».
ایشان همچنین ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ در جلسه آسیبهای اجتماعی تذکر دادند: «اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت میفهمد که چقدر باید تلاش کرد و شب و روز نشناخت. چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی میتواند این کار بلندمدت را شبانه روزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. ما باید مردم را عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر… این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ماست. در واقع باید اهتماممان به وضعیت مردم، مثل اهتمام به داخل خانواده خودمان باشد».
۳) از معیشت مردم، تا اخلاق و فرهنگ و معنویت و ایمان آنها، و از امنیت شهرها تا امنیت مرزها، همچنان که موضوع مسئولیت مسئولان و نخبگان است، مورد دستدرازی زیادهخواهان و امتیازطلبان و اشرار و دشمنان هم هست. هر کس که در این کشور مسئول است (و به یک معنا، فرد فاقد مسئولیت نداریم) باید مسئولیت عمومی و حاکمیتی خویش و لوازم آن را بشناسد، لوازمش را تدارک کند و به رفع موانع اهتمام ورزد. مسئولیتهای حاکمیتی، متوجه عموم نخبگان به ویژه مدعیان حزباللهی بودن و انقلابیگری هم هست.
امیر مؤمنان(ع) بارها، مدیران و نیروهای کاهل نسبت به دستدرازی دشمنان و بدخواهان را مذمت کرد و از جمله در نامه ۶۲ نهج البلاغه نهیب زد: «اَلا تَرَونَ اِلی اَطرافِکُم قَد اِنتَقَصَت… آیا نمیبینید مرزها (قلمرو) شما کاسته میشود و سرزمینهایتان را اشغال میکنند؟ خدا شما را بیامرزد؛ برای جنگ با دشمن حرکت کنید، در خانه نمانید، که به ذلت بازگشته، پستترینها نصیب شما گردد». مرز در نگاه اول، مرز سرزمینی است و باید برای تامین امنیت آن جانفشانی کرد؛ اما منحصر در مرز زمینی و هوائی و دریایی نیست. اقتصاد و سیاست و فرهنگ و تعلیم و تربیت و رسانه و فضای حقیقی و مجازی، همگی مرز ماست و باید نسبت به تمامیت آن، غیرت ورزید.
۴) علی ابن ابیطالب(ع)، پهلوانی است که سرنوشت جنگ پیچیده احزاب را تغییر داد و این آیه شریفه درباره ضربت بینظیر او نازل شد: «وَ رَدَّ الله الَّذینَ کَفَروا بِغیظهم لم یَنالوا خَیرا وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ». خداوند، مؤمنان را به واسطه آن اقدام بهنگام، از جنگ بینیاز کرد، چون پیامبر (ص) آن روز، علی(ع) را در رکاب خویش داشت. اما امیرمؤمنان(ع) -پهلوان بدر و خندق و خیبر- در دوران حکومت، به برخی صاحبان منصب یا نفوذ مبتلا شد که نیرنگهای دشمن را نمیدیدند -یا نمیخواستند ببیند- و در تراز نقشه دشمن، طراحی و اقدام نمیکردند.
حضرت در این باره، در خطبه ۳۴ نهجالبلاغه هشدار داد: «… تُکَادُونَ وَ لَا تَکِیدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُکُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ… به خدا سوگند، آتشافروزان بدی برای جنگ هستید. برای شما نقشه میکشند و شما نقشه نمیکشید. و سرزمین شما را تصرف میکنند و از مرزها (قلمرو) شما کاسته میشود، و ناراحت نمیشوید. دشمن از شما چشم برنمیدارد و شما در غفلت غوطهور هستید. به خدا سوگند کسانی که همدیگر را به جای یاری خوار کنند، مغلوب میشوند… به خدا سوگند کسی که به دشمن فرصت بدهد…، سخت زبون است، و قلب او، ناتوان و درمانده».
۵) بیتردید، دشمنان خارجی و پایوران داخلی آنها، در اجرای پروژه بزرگشان علیه انتخابات، شکست بزرگی خوردند و این شکست، حاصل موقعیتشناسی و احساس مسئولیت مردم، با وجود همه مشکلات و نارساییهای موجود است.
در واقع، همه کسانی که با وجود گلایههای جدی پای صندوق آمدند، در برابر یک سال تدارک عملیاتی و آتشبار ترکیبی دشمن، حماسهای بزرگ آفریدند. دشمنان در عین ناکامی، کوشیدند زخمی بر پیکر اقتدار ایران بزنند؛ به واسطه خیانت نابرادرانی که خود را ایرانی وانمود میکنند اما در مسیر تحریف و تخریب و یاسآفرینی قدم برمیدارند.
عملیات شکستخورده دشمن، ادامه شکست آنها در آشوب افکنی پاییز ۱۴۰۱ بود. آنچه دشمنان منهزم را بیشتر به عملیات جدید ترغیب کرد، شکست سنگین و بیسابقهای است که در جریان عملیات طوفانالاقصی، از مقاومت مظلوم فلسطین (و لبنان و یمن و عراق) متحمل شده و پس از پنج ماه، هنوز هم نتوانستهاند جبران کنند. هر چند عملیات طوفانالاقصی صد در صد فلسطینی بود و مقامات آمریکا و اسرائیل به آن اذعان کردند، اما دشمنان، ایران مقتدر و الهامبخش را علت اصلی شکستهای پیاپی خود میدانند.
۶) چند نمونه از اعترافات آمریکایی و صهیونیستی در همین چند روز اخیر را مرور کنید: «آویگدور لیبرمن وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی: اسرائیل به جای پیروزی کامل بر حماس، خوار و ذلیل شد». «ایدو دیسنچک، سردبیر سابق روزنامه معاریو: رفتار اسرائیل از ۷ اکتبر، نشاندهنده یک روند برای رسیدن به نتیجهای بسیار دردناک است. نه حماس فرو خواهد پاشید و نه ما در جنگ پیروز میشویم».
«روزنامه هاآرتص: پس از ۱۵۰ روز جنگ، زمان آن فرارسیده که صادقانه از خود بپرسیم آیا اکنون وضعیت بهتری نسبت به ۶ اکتبر داریم؟ آیا امنتر هستیم یا بازدارندگی بیشتری داریم؟ اسرائیل هرگز تا به این حد مطرود و منفور نبوده است». «هاآرتص: اسرائیل با زمامداران فعلی، آخرین لحظات عمرش را سپری میکند».
«روزنامه یدیعوت آحارونوت: اسرائیل، بازنده جبهه شمال در مقابل معادلهای است که حزبالله ایجاد کرده است». « نشریه آمریکایی آتلانتیک: ایجاد بازدارندگی مقابل عملیات دریایی نیروهای یمنی، تقریبا غیرممکن شده است». «فرید زکریا تحلیلگر و مجری شبکه CNN: یمنیها توانستهاند با حملات آتشین، عبور کشتیهای کانتینری از کانال سوئز را تا حدود ۷۲ درصد کاهش دهند. اگر آمریکا نمیتواند یک بازیگر فرعی را از رفتار مخرب در دریای سرخ بازدارد، چه شانسی در برابر چین و روسیه دارد؟». «نشریه گیت استون: آمریکا در حال باختن جنگ به حوثیهاست».
۷) افزایشِ طراحیهای آمریکا و اسرائیل علیه ایران قدرتمند، اتفاقی قابل پیشبینی طی چند دهه گذشته به ویژه سالهای اخیر بوده است و اگر برخی مدیران یا خواص، طراحیهای دشمن را ندیده و یا در مقابل آن تدارک نکردهاند، حتما کم گذاشتهاند، و این جدای از خیانتهایی است که در دهه اخیر اتفاق افتاد.
شبکه مزدوران همکار سیا و موساد، از اواخر تابستان و ابتدای پاییز امسال، تحرکات برای بیثباتسازی بازار از طریق عملیات میدانی و رسانهای را شدت بخشید. آشوبافکنی در سالگرد اغتشاشات پاییز به طور مطلق شکست خورد. آنها با این وجود، فضاسازی سنگین برای برگزار نشدن انتخابات را به واسطه به خط کردن پایوران خود به اجرا گذاشتند. این عملیات شکستخورده که همچنان در حوزههای دیگر ادامه خواهد داشت، بر دو پایه اصلی استوار است؛ یکی استخدام سیاستمداران جاهطلب و منحرف که سابقه سواری دادن در فتنهها را دارند، و دوم، دامن زدن به دعواهای سیاسی میان طیفهای منسوب به انقلاب، از مسئولان گرفته تا فعالان سیاسی.
۸) در برابر این جنگ پیچیده باید ستاد چابک عملیاتی در سطح سه قوه و مجموعههای تابعه فعال شود که اطلاعات- عملیات شبانهروزی داشته باشد و در سطوح اقتصادی، رسانهای، سیاسی، اجرائی، قضائی و تقنینی، به طراحی عملیات تامینی و اصلاحی بپردازد. به تعبیر رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان (۱۲ شهریور ۱۳۹۴): «در مقابل این جهتگیری های دشمنان -که دشمنان ما شب و روز نمیشناسند- ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم». شوراهای عالی، محترم و مغتنم هستند، اما جا دارد کارکرد آنها به سمت فعالیت چابکتر تحول پیدا کند.
این، مسئولیتی است که از بیانات مقتدای انقلاب فهمیده میشود؛ چنان که از جمله، چند سال قبل توجه دادند: «اتاق جنگ آمریکا علیه ما عبارت است از وزارت خزانهداری آمریکا… اینجا هم بایست ستاد مقابله با شرارت دشمن در مجموعه اقتصادی تشکیل بشود». هر تلاشی برای تثبیت و اصلاح و بهبود وضعیت، نیازمند راهبردنگاری، برنامهریزی، تاکتیک نگاری، اجرا و پایش دائمی است. به فعلیت رساندن هر ارادهای، نیازمند برنامهریزی پیگیر با دو شرط تدارک لوازم و زدودن موانع است.
۹) همدلی و انسجام میان آحاد ملت به ویژه خواص انقلابی، آماج بیشترین عملیات دشمنان است. دستهای تفرقهافکن، روی نقاط ضعف یا هیجانهای منفی افراد سرمایهگذاری میکنند. دشمن در بدترین وضعیت خود ظرف هشتاد سال گذشته، به هر گزینه ممکن برای ضربه زدن به ساخت درونی اقتدار ایران متوسل میشود و از لانه کردن میان شکافها دریغ نمیکند.
پادزهر نقشه مسموم اختلافافکنی، حسن ظن و تنازل برای تعامل و تعاون در مسیر حق است؛ همان که رهبر انقلاب، ۲۱ دیماه ۱۳۸۸ در دیدار فراکسیون انقلاب اسلامی در مجلس هشتم توجه دادند: «یک مطلب کلی را باید همیشه در نظر داشته باشیم و آن این است که توقع کم گذاشتن در کفه حق را از همه کس باید داشت؛ یعنی انسان نباید بیتوقعیاش بشود. انسان کامل و بیعیب و نقصی که آدم هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد، پیدا نمیکنیم به جز معصومین. باید یک مقداری آماده بود برای آنچه که انسان آن را کوتاهی و جفا و بیوفایی بنامد. بالاخره واقعیت عالم این است. بالاخره این جور اشکالات را باید توقع داشت. یک مقداری باید تحمل کرد و الّا انسان اگر چنانچه با دیدن یک ناهنجاری در یک عملکردی در یک شخصی آن چنان به هم بریزد که دچار یأس و آشفتگی و افسردگی بشود، در این صورت کار نمیگذرد. بله این اشکال وجود دارد، اگر وجود نداشت بهتر بود. حالا که اشکال وجود دارد، ما چه کار باید بکنیم؟… اگر منکری میبینید نهی از منکر کنید، اگر چنانچه معروفی هست که بر زمین مانده امر به معروف کنید اما این موجب نشود که آدم، این منکر یا این نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند، یا فرض کنید که فاصله ایجاد شود، یا تعارض کند، یا تخریب کند؛ کما اینکه بعضیها همین جورند…
اولاً راه حمل بر صحت را به کلی و در مواردی نبندید… ثانیاً این مجموعه اصولگرا و انقلابی که امروز در مجلس هستند، حتیالمقدور نگذارید متشتت شود. این وحدت مهم است. البته ما در سطح کشور هم معتقد به وحدتیم. این را باید حفظ کرد، ولو با اغماضهایی. بعضی از اغماضها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند، خوب بکند، ولی آدم باید ببیند حق چیست. یک جاهایی باید برخی اغماضها را برای یک مصلحت بزرگتری انجام داد که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت، اتحاد و اتفاق و با هم بودن و یک حرف زدن و یکصدا داشتن و اینهاست».
محمد ایمانی