دشواریهای اقتصادی به گونهای رقم خورده که تحمل آن برای عامه مردم سخت است. شکی ندارم که این مردم صبور هستند و همیشه ثابت کردهاند. ممکن است که همچنان هم صبر کنند، اما دولت و دولتمردان نباید در اینباره احساس خاطرجمعی کنند.
با ارزش ترین و حیاتی ترین عنصر حیاتبخش هر نظام، حکومت و دولتی، «سرمایه اجتماعی» یا همان حمایت و اقبال تودهها است.
سرمایه اجتماعی تحت تاثیر گذارهها و متغیرهای زیادی شکل میگیرد، ارتقاء پیدا میکند، و یا حتی ممکن است از بین برود، که اصلیترین آنها اعتماد و اطمینان و باورمند بودن به این است که آن نهاد، میتواند و برنامه مدون و روشن و کارشناسی و حمایت شده از سوی نخبگان جامعه را برای تحقق آمال و خواستههای مردم دارد. رسانه مستقل، قدرتمندترين نهاد سازنده و پاسدار اعتماد عمومی است. کار رسانه به نمایندگی از افکار عمومی حفاظت و حراست از حقوق عمومی است.
مهمترين كاركرد رسانه مستقل در مقام یک نهاد مدنی در موقع بحران است. نهادهاى مدنی به عنوان ستون در جامعه مانع فروپاشى و اتمیزه شدن جامعه مىشوند و قدرت جلوگيری از فروپاشى را دارند و همچنين است نقش نهادهاى مدنى در جلوگيرى از انفجار اجتماعى، كه از طريق اطلاع رسانى به مردم – دولت، و نقد پيوسته قدرت سياسى، زمينهسازى اصلاح مداوم و تدريجی معايب را فراهم مىآورند. بستن جریان ارتباط و ابزارهای آن که عملی غیر ممکن است، یعنی انفعال، یعنی فرار از مقابل واقعیتها و تسلیم محض بودن! مجاری اطلاعاتی سازنده افکار عمومیاند و در تصمیمگیریها و تصمیم سازیها در سطح جهانی، منبع اطلاعات هستند.
آنچه در این شرایط خاص و ویژه کشور، در هر دو بُعد داخلی و خارجی باید مورد توجه عموم قرار گیرد، این مهم است که راه توسعه و پیشرفت تنها با سیاست میانجی و کیش شخصیت ره بجایی نخواهد برد. فردای بهتر و امن ایران با حضور و ظهور همه مردم در عرصههای اجتماعی و آموزشهای همدلانه با تکیه بر اخلاق مدنی ممکن است.
همگان بویژه نشستگان بر مسند قدرت باید بدانند؛ میبایست میل به قدرت را بخاطر باز تولید ارزشها و امید در جامعه کنار نهاد، و با مشارکت فعال و واقعی عموم مردم در اداره امور، به فرداهای بهتر امید بست. مشق تاریخی برای فرزندان ایران زمین در همه دوران، بویژه حال حاضر؛ تقویت وجدان عمومی و ارتقاء خرد محور نقش و جایگاه خود در جامعه، پذیرش مسئولیت فردی و جمعی، تلاش برای همزیستی صلح خواهانه و گفت و گویی همدلانه برای تحقق دموکراسی مشارکتی است.
کسی نمیتواند منکر این باشد که کشور با یک جنگ ترکیبی بزرگ درگیر است. جنگ نظامی یا جنگ سخت، موجب وحدت ملی میشود، اما این جنگ اقتصادی است که جوامع را فرو میپاشد و دشمنان نقطه تمرکزشان الان همین جنگ اقتصادی است. مردم انتظار دارند رئیس دولت، سایه حضور دولت را بر امور مختلف بویژه آنهایی که در زندگی ایشان اثر گذاری بیشتری دارد، بویژه اقتصاد به آنها بنماید. از این رو از رئیس جمهوری میخواهند با آنها درباره برنامههایش صحبت کند.
گزارش دهی رئیس دولت به مردم از طریق سخنرانیهای تلویزیونی عملی به صواب است ولی کامل نیست. مردم میخواهند و رسانهها به نمایندگی از آنها تاکید دارند تا رئیسجمهوری در نشستی با خبرنگاران، نه فقط در مقابل دوربین تلویزیون و یک صحبت یکطرفه، برنامههای خود را برای برون رفت کشور از مشکلات موجود بویژه اقتصادی بیان کند و این امکان را به کارشناسان و صاحب نظران بدهد تا آنها را نقد کنند که از دل این نقدها، بهترین شیوه و تدبیر امور استخراج شود که مستظهر به حمایت عمومی خواهد بود و تحمل پذیری جامعه بالا میرود. همزمان باید این باور وجود داشته رسانه مستقل، لرزهگیر جامعه است.
تعطیلی رسانه، مرجعیت رسانهای را کاملاً به دشمن واگذار میکند. کاهش مستمر ارزش پول ملٌی اقتصاد کشور را با بحران فزایندهای روبرو کرده است که یکی از خطرناکترین آنها برای ثبات جامعه، افزایش شکاف طبقاتی و فقر و از میان رفتن طبقه متوسط جامعه است که لرزشهای اجتماعی و سیاسی را بدنبال دارد. افزایش تورم و گرانی و متعاقب آن بیکاری فزاینده، اقل پیامدهای پیشروی است. اقتصاد تابع سیاست نیست، بلکه سیاست باید مطیع اقتصاد باشد تا ملتی در رفاه و آرامش باشد و به باورهایش و حتی ایمانش پایبند بماند.
آقای رئیسجمهور! مردم خواستهها و نظراتشان را در شیوه حکومتداری و تعامل با دنیا و چگونگی اداره امور از جمله اقتصاد، در شعارهای انتخاباتی شما دیدند که رای دادند. اتفاق عجیبی که در زمان جنگ تحمیلی در جامعه داشتیم، این بود که دولت و مردم، چیزی از یکدیگر پنهان نداشتند. بر همین اساس هم، مردم با تمام توان وارد عرصه شده و از همه داراییهای خود، اعم از مال و جان و فرزندان خود برای پشتیبانی از جبهههای نبرد استفاده میکردند و زور قدرت سایه که بتدریج با افزایش قدرت استصواب به کاهش اقتدار جمهور انجامید، آنقدر نبود که بتواند در برابر اراده ملت مقاومت کند.
واقع آن است که من نگران بازتابهای اجتماعی مساله دشواریهای اقتصادی و بن بست سیاسی هستم، چون به گونهای رقم خورده که تحمل آن برای عامه مردم سخت است. شکی ندارم که این مردم صبور هستند و همیشه ثابت کردهاند. ممکن است که همچنان هم صبر کنند، اما دولت و دولتمردان نباید در اینباره احساس خاطرجمعی کنند. من لرزه های این ناخاطرجمعی را در میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر مجلس و کیفیت و کمیت آن حس کردم.
رئوف پیشدار