مقابله مؤثر با اطلاعات نادرست: راهنمای خط مشی مبتنی بر شواهد

  1. کارنگی این گزارش را به بررسی یکی از چالش‌های اساسی دموکراسی یعنی گسترش اطلاعات نادرست اختصاص داده‌است و به جست‌وجو مسیرهای کنترل این مسئله پرداخته‌است. بخش‌های مهم این گزارش مفصل را در خلاصه زیر بخوانید.

  2. ادعاهای جسورانه مبنی بر اینکه هر یک از سیاست ها راه حلی منحصر به فرد و فوری برای اطلاعات نادرست است، باید با احتیاط برخورد شود.سیاستگذاران باید انتظارات واقع بینانه داشته باشند. اطلاعات نادرست یک پدیده تاریخی مزمن با ریشه های عمیق در ساختارهای پیچیده اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.

  3. اصلاحات ساختاری بلندمدت مستحق توجه بیشتر است.پلتفرم‌ها، دولت‌ها و محققان به طور معمول برای اعلام کشف یا اختلال در شبکه‌های آنلاین خارجی و سایر شبکه‌های غیر معتبر، تیتر یک می‌شوند. با این حال، چنین اقداماتی، اگرچه مفید هستند، معمولاً تأثیرات محدودی دارند.

  4. تحقیقات نشان می‌دهد که پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی به روش‌های مختلف به تقویت اطلاعات نادرست کمک می‌کنند با این حال پلتفرم های دیجیتال در کنار بسیاری از نیروهای آنلاین و آفلاین دیگر وجود دارند و با آن‌ها تعامل دارند.

  5. هوش مصنوعی مولد اثرات پیچیده ای خواهد داشت، اما ممکن است تغییر دهنده بازی نباشد. پیشرفت های سریع هوش مصنوعی می تواند به زودی ایجاد محتوای نادرست واقعی و/یا شخصی سازی شده را بسیار ساده تر و ارزان تر کند. با این حال، تأثیر خالص آن بر جامعه نامشخص است. مطالعات نشان می دهد که تمایل افراد به باور اطلاعات نادرست (یا درست) اغلب عمدتاً ناشی از سطح واقع گرایی محتوا نیست. در عوض، عوامل دیگری مانند تکرار، جذابیت روایت، اقتدار درک شده، هویت گروهی و وضعیت ذهنی بیننده می توانند اهمیت بیشتری داشته باشند.

  6. هوش مصنوعی مولد همچنین می‌تواند برای مقابله با اطلاعات نادرست استفاده شود، نه فقط برای تحریک آن. به عنوان مثال، سیستم‌های هوش مصنوعی که به خوبی طراحی شده و تحت نظارت انسان هستند، ممکن است به بررسی‌کننده‌های واقعیت کمک کنند تا سریع‌تر کار کنند. در حالی که تأثیر بلندمدت هوش مصنوعی مولد ناشناخته باقی مانده است، واضح است که اطلاعات نادرست یک پدیده پیچیده روانی اجتماعی است و به ندرت قابل تقلیل به هر فناوری است.

  7. کارنگی در انتهای این گزارش راه‌حل خود را در 8 عنوان مطرح کرده و آن‌ها را توضیح می‌دهد اما به طور خلاصه هم می‌توان گفت که این گزارش راه‌حل خود برای کاهش انتشارات اطلاعات نادرست در نظارت دولتی صورت‌بندی می‌کند.اما ترتیب عناوین پیشنهادی  به این شکل است؛ حمایت از روزنامه نگاری محلی، آموزش سواد رسانه ای، راستی آزمایی، برچسب گذاری محتوای رسانه های اجتماعی، استراتژی های ضد پیام، امنیت سایبری برای انتخابات و مبارزات انتخاباتی، .کاهش جمع آوری داده ها و تبلیغات هدفمند، کاهش جمع آوری داده ها و تبلیغات هدفمند ،دولت‌سازی، تغییر الگوریتم های توصیه اگرچه پلتفرم‌ها نه تنها منبع اطلاعات نادرست هستند و نه دلایل اصلی قطبی‌سازی سیاسی بازدارندگی و اخلال و حذف شبکه های دارایی غیر معتبر و شناسایی و حذف از پلتفرم حساب‌ها یا صفحاتی که خود را نادرست معرفی می‌کنند.

موسسه کارنگی؛ یک راهنمای سطح بالا و مبتنی بر شواهد برای برخی از پیشنهادات اصلی در مورد اینکه چگونه دولت‌ها، پلتفرم‌های دموکراتیک و سایرین می‌توانند با اطلاعات نادرست مقابله کنند.

اطلاعات نادرست به طور گسترده به عنوان یک چالش مبرم برای دموکراسی ها در سراسر جهان دیده می شود. بسیاری از سیاست‌گذاران به دنبال راه‌های سریع و مؤثر برای منصرف کردن مردم از پذیرش و گسترش باورهای نادرستی هستند که گفتمان دموکراتیک را تحقیر می‌کند و می‌تواند الهام بخش اقدامات خشونت‌آمیز یا خطرناک باشد. با این حال ثابت شده است که تعریف، درک و اندازه گیری اطلاعات نادرست دشوار است، چه رسد به پرداختن به آن.

زمانی که رهبران می‌دانند می‌خواهند در مقابله با اطلاعات نادرست به چه چیزی برسند، برای تأثیرگذاری تلاش می‌کنند اما اغلب متوجه نمی‌شوند که چقدر در مورد اثربخشی سیاست‌هایی که معمولاً توسط کارشناسان توصیه می‌شود اطلاعات کمی وجود دارد. سیاستگذاران همچنین گاهی اوقات بر روی چند قطعه از پازل اطلاعات نادرست – از جمله فناوری‌های جدید مانند رسانه‌های اجتماعی و هوش مصنوعی (AI) – بدون در نظر گرفتن طیف گسترده‌ای از پاسخ‌های ممکن در حوزه‌هایی مانند آموزش، روزنامه‌نگاری و نهادهای سیاسی متمرکز می‌شوند.

این گزارش یک راهنمای سطح بالا و مبتنی بر شواهد برای برخی از پیشنهادات اصلی در مورد نحوه مقابله دولت‌ها، پلتفرم‌ها  با اطلاعات نادرست ارائه می‌کند. این بینش‌های اصلی را از تحقیقات تجربی و داده‌های دنیای واقعی در مورد ده نوع مداخله سیاسی متنوع، از جمله بررسی حقایق، تحریم‌های خارجی، تنظیمات الگوریتمی، و کمپین‌های پیام‌رسانی متقابل استخراج می‌کند.

برای هر مطالعه موردی، هدف ما این است که به سیاستگذاران احساس آگاهانه ای از چشم اندازهای موفقیت بدهیم. این به معنای پاسخ به سه سوال اصلی است: چقدر در مورد یک مداخله شناخته شده است؟ با توجه به دانش فعلی، مداخله چقدر موثر به نظر می رسد؟ و اجرای آن در مقیاس چقدر آسان است؟

یافته های کلی

هیچ گلوله نقره ای یا “بهترین” گزینه سیاست وجود ندارد. بیان دقیق و ارائه برچسب‌های رسانه‌های اجتماعی و بررسی واقعیت‌ها می‌تواند بسیار مهم باشد، در حالی که کمپین‌های ضدپیام به تطابق ظریف مخاطبان پذیرا با سخنرانان معتبر بستگی دارد.

ادعاهای جسورانه مبنی بر اینکه هر یک از سیاست ها راه حلی منحصر به فرد و فوری برای اطلاعات نادرست است، باید با احتیاط برخورد شود.

سیاستگذاران باید انتظارات واقع بینانه داشته باشند. اطلاعات نادرست یک پدیده تاریخی مزمن با ریشه های عمیق در ساختارهای پیچیده اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.

 می توان آن را به طور مشترک توسط نیروهای عرضه و تقاضا هدایت کرد. عرضه، انگیزه‌های سیاسی و تجاری قدرتمندی برای برخی بازیگران وجود دارد که درگیر، تشویق یا تحمل فریب باشند، در حالی که تقاضا، نیازهای روانی اغلب مردم را به سمت باور روایت‌های نادرست می‌کشاند.

گزینه های معتبری برای محدود کردن عرضه و تقاضا وجود دارد، اما راه حل گرایی تکنوکراتیک هنوز محدودیت های جدی در برابر اطلاعات نادرست دارد. منابع محدود، دانش، اراده سیاسی، اختیارات قانونی و اعتماد مدنی، حداقل در کوتاه‌مدت تا میان‌مدت، آنچه ممکن است را محدود می‌کند.

دموکراسی ها باید یک رویکرد پورتفولیو را برای مدیریت عدم اطمینان اتخاذ کنند. سیاست‌گذاران باید مانند سرمایه‌گذاران عمل کنند و ترکیبی متنوع از تلاش‌های ضد اطلاعات نادرست را دنبال کنند. یک مجموعه سیاست سالم شامل اقدامات تاکتیکی است که به خوبی تحقیق شده یا مؤثر به نظر می رسند (مانند بررسی واقعیت و برچسب گذاری محتوای رسانه های اجتماعی) اما همچنین شامل شرط‌بندی‌های پرهزینه‌تر و طولانی‌مدت بر روی اصلاحات ساختاری امیدوارکننده (مانند حمایت از روزنامه‌نگاری محلی و سواد رسانه‌ای) است. هر خط مشی باید با یک برنامه مشخص برای ارزیابی مجدد مداوم همراه باشد.

اصلاحات ساختاری بلندمدت مستحق توجه بیشتر است.

 اگرچه بسیاری از سیاست‌های مختلف ضد اطلاعات غلط در دموکراسی‌ها اجرا می‌شوند، اما توجه بیش از حد به ملموس‌ترین، فوری‌ترین و قابل مشاهده‌ترین اقدامات معطوف می‌شود. به عنوان مثال، پلتفرم‌ها، دولت‌ها و محققان به طور معمول برای اعلام کشف یا اختلال در شبکه‌های آنلاین خارجی و سایر شبکه‌های غیر معتبر، تیتر یک می‌شوند.  با این حال، چنین اقداماتی، اگرچه مفید هستند، معمولاً تأثیرات محدودی دارند. در مقایسه، تلاش‌های جاه‌طلبانه‌ اما آهسته‌تر برای احیای روزنامه‌نگاری محلی و بهبود سواد رسانه‌ای (در میان سایر احتمالات) علیرغم تشویق تحقیقات در مورد چشم‌اندازهایشان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

تحقیقات نشان می‌دهد که پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی به روش‌های مختلف به تقویت اطلاعات نادرست کمک می‌کنند با این حال پلتفرم های دیجیتال در کنار بسیاری از نیروهای آنلاین و آفلاین دیگر وجود دارند و با آن‌ها تعامل دارند.

لفاظی نخبگان سیاسی، برنامه‌ریزی در منابع رسانه‌ای سنتی مانند تلویزیون، و روایت‌هایی که در میان اعضای مورد اعتماد جامعه پخش می‌شود، همگی در شکل‌گیری گفتار، باورها و رفتار مردم بسیار تأثیرگذار هستند. در عین حال، تعداد روزافزون پلتفرم‌های دیجیتال، اثربخشی اقدامات هر شرکتی را برای مقابله با اطلاعات نادرست کاهش می‌دهد. با توجه به تأثیر متقابل صداها و تقویت‌کننده‌ها، سیاست مؤثر شامل اقدامات تکمیلی در حوزه‌های متعدد خواهد بود.

مقابله با اطلاعات نادرست همیشه غیرسیاسی نیست. کسانی که برای کاهش انتشار و تأثیر اطلاعات نادرست تلاش می کنند، اغلب خود را به عنوان کارشناسان و تکنوکرات های بی غرض می بینند که فراتر از بحث های سیاسی عمل می کنند، نه به دنبال قدرت سیاسی هستند و نه اعمال می کنند.

در واقع، فعالیت‌هایی مانند حذف دارایی‌های غیراصیل رسانه‌های اجتماعی کم و بیش از نظر سیاسی خنثی هستند. اما تلاش‌های دیگر، مانند کمپین‌های ضدپیام که از داستان سرایی یا جذابیت‌های احساسی برای رقابت با ایده‌های نادرست در سطح روایی و روان‌شناختی استفاده می‌کنند، می‌توانند به سختی از حمایت سیاسی سنتی متمایز شوند.

در نهایت، هر تلاش نهادی برای اعلام درست و نادرست – و حمایت از چنین اعلامیه هایی با قدرت، منابع یا اعتبار – مستلزم برخی ادعاهای اقتدار است و بنابراین می توان آن را دارای معنای سیاسی (و پیامدها) دانست. انکار این واقعیت خطر تشویق بیش از حد، یا دعوت به بازخورد را به همراه دارد که بی اعتمادی را عمیق تر می کند.
مطالعه نسبتاً قوی حقیقت‌سنجی سرنخ‌هایی درباره احتمالات و محدودیت‌های تحقیقات آینده در مورد سایر اقدامات متقابل ارائه می‌دهد. از یک طرف، تلاش اختصاصی محققان را قادر می سازد تا واقعیت سنجی را به عنوان یک ابزار به طور کلی مفید تأیید کنند. سیاستگذاران می توانند تا حدودی اطمینان داشته باشند که بررسی واقعیت ارزش سرمایه گذاری را دارد. از سوی دیگر، محققان دریافته‌اند که اثربخشی حقیقت‌سنجی بسته به مجموعه‌ای از عوامل بسیار زمینه‌ای و ناشناخته می‌تواند بسیار متفاوت باشد

علاوه بر این، حتی پس از صدها مطالعه منتشر شده در مورد راستی‌آزمایی، شکاف‌های دانشی و سوگیری‌های روش‌شناختی متعددی باقی می‌مانند. از آنجایی که واقعیت‌سنجی نشان‌دهنده نشان‌دهنده سطح بالای دانش فعلی در مورد اقدامات ضد اطلاعات نادرست است، می‌توان انتظار داشت که اقدامات دیگر نیز به تحقیقات پایدار در دوره‌های طولانی – از نظریه بنیادی تا مطالعات بسیار کاربردی نیاز داشته باشد.
تحقیق یک وظیفه نسلی با نتایج نامشخص است. شکاف های دانش برجسته شده در این گزارش می تواند به عنوان یک نقشه راه برای تحقیقات آینده باشد. پر کردن این شکاف ها بیش از انجام مطالعات فردی نیاز دارد. سرمایه گذاری های عمده در زیرساخت های تحقیقاتی بنیادی مانند سرمایه انسانی، دسترسی به داده ها و فناوری مورد نیاز است. با این حال، علوم اجتماعی به کندی پیشرفت می‌کند و به ندرت پاسخ‌های قطعی به آزاردهنده‌ترین سؤالات کنونی می‌دهد

به عنوان مثال، اقتصاد را در نظر بگیرید: صد سال تحقیق به سیاستگذاران غربی کمک کرده است تا رکود و هراس را مهار کنند (البته نه از بین ببرند)  با این حال اقتصاددانان هنوز در مورد مسائل بزرگ مثل مالیات و تجارت بحث می کنند و تنها با تأخیر خطرات آب و هوایی فاجعه بار را محاسبه می کنند. پیشینه مختلط اقتصاد معیاری هشیارکننده برای مطالعه اطلاعات نادرست ارائه می‌کند، که زمینه‌ای به مراتب کمتر بالغ و قوی است.

هوش مصنوعی مولد اثرات پیچیده ای خواهد داشت، اما ممکن است تغییر دهنده بازی نباشد. پیشرفت های سریع هوش مصنوعی می تواند به زودی ایجاد محتوای نادرست واقعی و/یا شخصی سازی شده را بسیار ساده تر و ارزان تر کند. با این حال، تأثیر خالص آن بر جامعه نامشخص است. مطالعات نشان می دهد که تمایل افراد به باور اطلاعات نادرست (یا درست) اغلب عمدتاً ناشی از سطح واقع گرایی محتوا نیست.

در عوض، عوامل دیگری مانند تکرار، جذابیت روایت، اقتدار درک شده، هویت گروهی و وضعیت ذهنی بیننده می توانند اهمیت بیشتری داشته باشند. در همین حال، مطالعات انجام شده در مورد تبلیغات ریزهدف شده این تصور را که پیام های شخصی سازی شده به طور منحصر به فرد قانع کننده هستند، مورد تردید قرار می دهد.

هوش مصنوعی مولد همچنین می‌تواند برای مقابله با اطلاعات نادرست استفاده شود، نه فقط برای تحریک آن. به عنوان مثال، سیستم‌های هوش مصنوعی که به خوبی طراحی شده و تحت نظارت انسان هستند، ممکن است به بررسی‌کننده‌های واقعیت کمک کنند تا سریع‌تر کار کنند. در حالی که تأثیر بلندمدت هوش مصنوعی مولد ناشناخته باقی مانده است، واضح است که اطلاعات نادرست یک پدیده پیچیده روانی اجتماعی است و به ندرت قابل تقلیل به هر فناوری است.

 

۱.حمایت از روزنامه نگاری محلی؛

 شواهد محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد کاهش رسانه‌های خبری محلی، به‌ویژه روزنامه‌ها، مشارکت مدنی، دانش و اعتماد را از بین برده و به گسترش اطلاعات نادرست کمک می‌کند. تقویت روزنامه نگاری محلی به طور قابل قبولی می تواند به دستگیری یا معکوس کردن چنین روندهایی کمک کند، اما این به طور مستقیم مورد آزمایش قرار نگرفته است. برای روزنامه نگاری با کیفیت، هزینه یک چالش بزرگ است. کمک‌های بشردوستانه می تواند حمایت هدفمندی را فراهم کند. مانند سرمایه اولیه برای آزمایش. اما یک راه‌حل بلندمدت احتمالاً نیازمند مداخله دولت ویا مدل‌های تجاری جایگزین است. این می تواند شامل یارانه های مستقیم (از طریق واسطه های غیردولتی) یا اقدامات غیرمستقیم، مانند معافیت های مالیاتی و حقوق چانه زنی باشد.

۲.آموزش سواد رسانه ای؛

 شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد آموزش سواد رسانه ای می تواند به مردم کمک کند تا داستان های نادرست و منابع خبری غیر قابل اعتماد را شناسایی کنند. با این حال، تنوع در رویکردهای آموزشی به این معنی است که اثربخشی یک برنامه لزوماً به معنای اثربخشی برنامه دیگر نیست. موفق‌ترین انواع، افراد با انگیزه را قادر می‌سازد تا کنترل مصرف رسانه‌ای خود را در دست بگیرند و به دنبال اطلاعات باکیفیت باشند – القای اعتماد به نفس و احساس مسئولیت در کنار توسعه مهارت‌ها. اما با اینکه آموزش سواد رسانه ای امیدوارکننده است اما یک ایراد مهم دارد آن هم این است که برای آموزش به زمان زیادی احتیاج داریم.

۳.راستی آزمایی؛

 حجم وسیعی از تحقیقات نشان می‌دهد که راستی‌آزمایی می‌تواند راهی مؤثر برای تصحیح باورهای نادرست درباره ادعاهای خاص باشد، به‌ویژه برای مخاطبانی که سرمایه‌گذاری زیادی روی عناصر جانبی ادعاها انجام نمی‌دهند. با این حال، تأثیرگذاری بر باورهای واقعی لزوماً منجر به تغییرات نگرشی یا رفتاری نمی شود، مانند کاهش حمایت از یک سیاستمدار فریبکار یا پیشنهاد سیاستی بی اساس. علاوه بر این، کارآیی حقیقت‌سنجی تا حد زیادی به عوامل زمینه‌ای (مانند عبارت، ارائه و منبع) بستگی دارد که به خوبی درک نشده‌اند. بررسی‌کننده‌های واقعیت با یک نقطه ضعف ساختاری روبرو هستند که ادعاهای نادرست را می‌توان ارزان‌تر ایجاد کرد و سریع‌تر از اطلاعات اصلاحی منتشر کرد. به طور قابل تصور، نوآوری های تکنولوژیکی می تواند به تغییر این تعادل کمک کند.

۴.برچسب گذاری محتوای رسانه های اجتماعی؛

 شواهد خوبی وجود دارد که نشان می دهد برچسب زدن به محتوای نادرست یا غیرقابل اعتماد با زمینه اضافی باعث می شود کاربران کمتر آن را باور کنند و آن را به اشتراک بگذارند. برچسب های بزرگ، قاطعانه و مخرب موثرترین هستند، در حالی که برچسب های محتاطانه و عمومی اغلب کار نمی کنند. یادآوری‌هایی که کاربران را وادار می‌کنند قبل از اشتراک‌گذاری مجدد دقت را در نظر بگیرند، مانند تلاش‌ها برای برچسب‌گذاری رسانه‌های خبری با امتیازهای اعتبار، نویدبخش است. مخاطبان مختلف ممکن است واکنش‌های متفاوتی نسبت به برچسب‌ها نشان دهند، و خطراتی وجود دارد که به خوبی درک نشده‌اند: برای مثال، برچسب‌ها گاهی اوقات باعث می‌شوند کاربران نسبت به محتوای بدون برچسب بیش از حد بدبین شوند یا بیش از حد بدبین شوند. پلتفرم‌های اصلی رسانه‌های اجتماعی تا حد زیادی از برچسب‌ها استقبال کرده‌اند، اما افزایش بیشتر ممکن است به اشتراک‌گذاری اطلاعات بهتر یا فناوری‌های جدیدی نیاز داشته باشد که قضاوت انسان را با کارایی الگوریتمی ترکیب می‌کند.

۵.استراتژی های ضد پیام؛

 شواهد محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد کمپین‌های ارتباطی صادقانه که برای مشارکت دادن مردم در سطح روایی و روان‌شناختی طراحی شده‌اند، مؤثرتر از واقعیت‌ها به تنهایی هستند. با هدف قرار دادن احساسات و ایده‌های عمیق‌تر که ادعاهای نادرست را جذاب می‌کند، استراتژی‌های پیام‌رسان متقابل این پتانسیل را دارند که بر مخاطبان دسترسی سخت‌تر تأثیر بگذارند. با این حال موفقیت به تعامل پیچیده بسیاری از عوامل غیرقابل درک بستگی دارد. بهترین کمپین‌ها از تجزیه و تحلیل دقیق مخاطبان برای انتخاب پرطنین‌ترین پیام‌رسان‌ها، رسانه‌ها، تم‌ها و سبک‌ها استفاده می‌کنند.

۶.امنیت سایبری برای انتخابات و مبارزات انتخاباتی؛

 دلیل خوبی وجود دارد که فکر کنیم امنیت سایبری مربوط به مبارزات انتخاباتی را می توان به میزان قابل توجهی بهبود بخشید، که از برخی عملیات های هک و افشای اطلاعات و نقض ترسناک سیستم های انتخاباتی جلوگیری می کند. حوزه امنیت سایبری بر روی برخی از اقدامات اساسی که بسیاری از آنها توسط کمپین ها و مدیران انتخاباتی اجرا نشده اند، به اجماع قوی رسیده است. امنیت سایبری بهتر به ویژه برای جلوگیری از هک و افشای اطلاعات مفید خواهد بود، اگرچه نامزدها با توجه به الزامات عملی کمپین انتخاباتی در اولویت قرار دادن امنیت سایبری تلاش خواهند کرد. خود سیستم های انتخاباتی را می توان با هزینه ای معقول به طور قابل ملاحظه ای ایمن تر کرد. با این حال، هنوز هیچ تضمینی وجود ندارد که عموم مردم چنین سیستم‌هایی را در برابر حملات لفاظی با از دست دادن نامزدها امن بدانند.

۷.دولت‌سازی، بازدارندگی و اخلال؛

 عملیات سایبری که بازیگران نفوذ خارجی را هدف قرار می دهد می تواند به طور موقت عملیات های خارجی خاص را در دوره های حساس مانند انتخابات ناکام بگذارد، اما هر اثر بلندمدتی احتمالاً حاشیه ای است. شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد عملیات سایبری، تحریم‌ها یا کیفرخواست‌ها به بازدارندگی استراتژیک دست یافته‌اند، اگرچه برخی از افراد خارجی و شرکت‌های قراردادی ممکن است تا حدی ترسناک باشند. ممنوعیت ها بر روی پلتفرم های خارجی و رسانه های دولتی تأثیرات درجه اول قوی دارند (کاهش دسترسی به آنها). پیامدهای درجه دوم آنها شامل انتقام از رسانه های دموکراتیک توسط دولت مورد نظر است. در مجموع، قوی‌ترین ابزار دولت‌سازی ممکن است تلاش‌های پیشگیرانه رهبران ملی برای آموزش عموم باشد. با این حال، در دموکراسی‌های سراسر جهان، اطلاعات نادرست داخلی بسیار پربارتر و تأثیرگذارتر از عملیات نفوذ خارجی است.

8.حذف شبکه های دارایی غیر معتبر شناسایی و حذف از پلتفرم حساب‌ها یا صفحاتی که خود را نادرست معرفی می‌کنند،

شایستگی آشکاری دارد، اما ارزیابی اثربخشی آن دشوار است. داده های تکه تکه – مانند اظهارات شرکت تأیید نشده، پیش نویس مطالعات پلت فرم و اطلاعات ایالات متحده – نشان می دهد که حذف مداوم ممکن است بتواند نفوذ شبکه های غیر معتبر را کاهش دهد و هزینه هایی را بر مجرمان تحمیل کند.  شماری از مطالعات تجربی نشان می‌دهد که چنین شبکه‌هایی و به طور کلی تر بر عملیات نفوذ رسانه‌های اجتماعی ممکن است در انتشار اطلاعات نادرست چندان مؤثر نباشند. این یافته‌های اولیه نشان می‌دهد که حذف پلتفرم ممکن است در گفتمان عمومی و سیاست‌گذاری مورد توجه نابجا قرار گیرد.

۹.کاهش جمع آوری داده ها و تبلیغات هدفمند؛ 

 حفاظت از حریم خصوصی داده‌ها می‌تواند برای کاهش تأثیر میکروتارگتینگ یا پیام‌های شخصی‌شده مبتنی بر داده، به عنوان ابزاری برای اطلاعات نادرست استفاده شود. با این حال، پژوهش‌های نوپا نشان می‌دهد که هدف‌گذاری خرد (در حالی که در اقناع سیاسی مؤثر است)بسیار کمتر از قدرت‌های دستکاری که اغلب به آن نسبت داده می‌شود، فاصله دارد. به نظر می رسد تا حدی که میکروتارگتینگ کار می کند، حفاظت از حریم خصوصی به طور قابل توجهی اثربخشی آن را کاهش می دهد. اما این هزینه‌های اقتصادی بالایی را به همراه دارد – نه تنها برای شرکت‌های فناوری و تبلیغات، بلکه برای مشاغل کوچک و متوسط ​​که به تبلیغات دیجیتال متکی هستند. به‌علاوه، تلاش‌ها برای بی‌درنگ کردن هدف‌گذاری کوچک می‌تواند هزینه‌های فعالیت سیاسی را به‌طور کلی افزایش دهد، به‌ویژه برای فعالان و گروه‌های اقلیت که دسترسی به کانال‌های ارتباطی دیگر ندارند.

۱۰.تغییر الگوریتم های توصیه اگرچه پلتفرم‌ها نه تنها منبع اطلاعات نادرست هستند و نه دلایل اصلی قطبی‌سازی سیاسی،

شواهد قوی وجود دارد که نشان می‌دهد الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی این پویایی‌های خارج از پلتفرم را تشدید و تثبیت می‌کنند. بنابراین تغییرات الگوریتمی این پتانسیل را دارد که مشکل را بهبود بخشد. با این حال، این به طور مستقیم توسط محققین مستقل مورد مطالعه قرار نگرفته است، و قابلیت بازار چنین تغییراتی نامشخص است.. بهینه سازی پلتفرم های بزرگ برای چیزی غیر از تعامل، مدل اصلی کسب و کار را که آنها را قادر می سازد به اندازه فعلی خود برسند، تضعیف می کند. کاربران می‌توانند الگوریتم‌های سالم‌تری را از طریق میان‌افزار یا پلت‌فرم‌های جایگزین با ذهنیت مدنی انتخاب کنند، اما بیشتر مردم احتمالاً این کار را نمی‌کنند. علاوه بر این، الگوریتم‌ها ابزارهای غیر شفافی هستند: استفاده از آنها برای مهار اطلاعات نادرست می‌تواند برخی از محتوای مشروع را نیز سرکوب کند.

 

 

 

 

https://carnegieendowment.org/2024/01/31/countering-disinformation-effectively-evidence-based-policy-guide-pub-91476

 

 

منبع: کارنگی

دیدگاهتان را بنویسید