آمریکا در سوریه به دنبال چیست؟

با اینکه بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از شدت رقابت های ایدئولوژیک آمریکا و روسیه کاسته شد اما ریشه های تعارضات سیاسی – امنیتی این دو قدرت تا به امروز باقی مانده است. به نظر می رسد رقابت های ژئوپولتیک بین قدرت های بزرگ در نظام بین الملل از عرصه جهانی به عرصه منطقه ای تغییر پیدا کرده است. با توجه به نکته گفته شده و با عنایت به تحولات داخلی سوریه و وضعیت حساس این کشور که از سال 2011 آغاز شده است، آوردگاه سوریه یکی از میدان های نوین تنش های راهبردی میان ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت هژمون و روسیه فدراتیو به عنوان رقیب دیرپای آمریکا محسوب می شود.

شاید مهمترین جنبه حضور آمریکا در سوریه را بتوان در قالب رقابت های راهبردی این کشور با روسیه در منطقه حساس خاورمیانه بررسی کرد. از لحاظ تاریخی، اتحاد جماهیر شوروی از بعد از جنگ جهانی دوم، نفوذ خود در کشورهای خاورمیانه را تدریجاً گسترش داده بود. امروزه نیز این مهم را روسیه نوین ادامه داده است. امری که حساسیت شدید کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا را در پی داشته است. پیگیری این سیاست های راهبردی در منطقه و به طور خاص وضعیت سوریه، طبیعتاً منجر به ایجاد اتحادها و ائتلاف هایی در هر دو سمت شده که نشان دهنده اهمیت سوریه در استراتژی کلان آمریکا و روسیه به عنوان قدرت های بزرگ نظام بین الملل است. امری که به وضوح نشان دهنده جنبه راهبردی و ژئوپولتیک رقابت این دو قدرت است. رقابتی که رنگ و بوی صرفاً ایدئولوژیک آن بسیار کمرنگ تر از دوران جنگ سرد است.

می توان گفت تا زمانی که آمریکا الگوی هژمونیک و سلطه خود را حفظ کند، بنا به منافع و شرایط جهانی گوناگون، در مناطق استراتژیک جهان وارد تعارض و رقابت با بازیگران مختلف خواهد شد. حضور ایالات متحده در سوریه در راستای همین استراتژی جهانی واشنگتن صورت گرفته است. تقابل راهبردی آمریکا و روسیه در سوریه ادامه راهی است که در ماجرای بحران کریمه آغاز شده بود؛ ماجرایی که خود یادآور تاریخچه جنگ سردی در روابط این دو کشور است.

در واقع یکی از اصلی ترین دلایل دخالت آمریکا در سوریه، پشتیبانی عملیاتیِ روسیه از بشار اسد در جنگ داخلی سوریه بود. امری که ناخودآگاه مفهوم «خارج نزدیک» در زمان شوروی را به ذهن متبادر می سازد و طبیعتاً آمریکا به عنوان بازیگر کلیدی نظام بین الملل در بعدِ جنگ جهانی دوم حساسیت شدیدی به آن خواهد داشت. از طرفی حضور سایر بازیگران منطقه ای و گروه های فروملی و هویتی دیگر در بحران سوریه، آمریکا را بیش از پیش تحریک به دخالت کرده است.

از سوی دیگر نزدیکیِ استراتژیک بازیگر منطقه ایِ مهمی چون ایران و همچنین گروه های فروملی چون حزب الله به روسیه، ایجاد ائتلاف هایی در سوریه را سبب شده است. کنار هم قرار گرفتن این مهره ها، کفه ترازو را به نفع روسیه و اهداف استراتژیک آن سنگین تر کرد. نکته ای که در آینده ژئوپولتیک منطقه مهم تلقی می شود. آمریکا به جهت موازنه در برابر این جریان و از همه مهمتر به جهت امنیت متحد اول خود در منطقه یعنی اسرائیل، دخالت در بحران سوریه را منطقی یافته است. در این راستا شریک عربِ مهمی چون عربستان سعودی و بازیگر قدرتمندی چون ترکیه نیز ائتلاف آمریکایی را همراهی می کند. در واقع می توان گفت سوریه مرکز ثقل تقابل ژئوپولتیکیِ آمریکا و متحدش اسرائیل با روسیه و ایران محسوب می شود.

در طرف دیگر، این بحران در سوریه سبب بی ثباتی و ناامنی در منطقه شده است؛ که شاید دلیل نزدیکی کشور های عربیِ منطقه با آمریکا و اسرائیل نیز جلوگیری از تسری این بی ثباتی به کشور های خود باشد. چرا که تسری جنگ سوریه به سایر نقاط و گسترش بحران به کل منطقه سبب تغیرات رادیکال در ژئوپولتیک پرتنشِ خاورمیانه خواهد شد. امری که اصلاً به مزاق آمریکا به عنوان بانی نظم کنونی و اسرائیل که هم مرز با سوریه و سایر کشور های عربی است خوش نخواهد آمد.

بنابراین با توجه به ائتلاف های آمریکا محور و روسیه محور در سوریه، می توان گفت تقابل اصلی در سوریه بین این دو کشور است. چرا که قدرت های بزرگ همواره دلیل کافی برای ایفا کردن نقش در تعارضات بین المللی پیدا خواهند کرد و در واقع نفوذ آنها نهایتاً منجر به نقش آفرینی بازیگران محلی و در نتیجه پیچیده تر شدن شرایط استراتژیک خواهد شد.

هدف اصلی آمریکا سقوط حکومت متمرکز بشار اسد بود تا با تغییر حکومت، چارچوب اصلی مد نظر خود را در قالب لیبرالیسم و ثبات هژمونیک پیگیری کند. امری که طبیعتاً در راستای حفظ امنیت اسرائیل نیز ترجمه می شد.

در مجموع می توان گفت آمریکا با دخالت در سوریه دو هدف کلان استراتژیک را پیگیری می کند:

1. کنترل و موازنه سازیِ محور روسیِ شکل گرفته که علاوه بر رقابت های راهبردی با روسیه، ایران نیز به عنوان بازیگر متضاد منطقه ای نقش مهمی در آن دارد.

2. تغییر حکومت بشار اسد در راستای منافع خود که حفظ امنیت اسرائیل یکی از مهمترین آنهاست.

نویسنده: مهدی پورباقر، کارشناس ارشد روابط بین الملل و مطالعات آمریکا

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید