بعید است که دولت بایدن در وضعیتی که نمی تواند حمایت های بین المللی را به سمت خود در قالب گزاره حمله به اهدافی در داخل خاک ایران جلب کند، دست به یکچنین حرکتی بزند.
در این راستا، شماری از مقام های ارشد آمریکایی از جمله جو بایدن و یا لوید آستین، رئیس جمهور و وزیر دفاع آمریکا، به صراحت اتهاماتی را به کشورمان نسبت دادند و تاکید کردند که حمله اخیر به نظامیان آمریکایی در اردن، با مداخله ایران بوده است. ادعایی که تندروهای آمریکایی مانور گسترده ای با محوریت آن انجام دادند و به همین دلیل تاکید داشتند که دولت بایدن باید اهدافی را در خاک ایران مورد حمله قرار دهد.
جراین های رسانه ای آمریکایی نیز در مدت اخیر پرداختِ گسترده ای را به این مساله داشته اند. در این راستا، فشارهای سیاسی و حزبی در آمریکا به دولت بایدن جهت اقدام نظامی علیه ایران به نحو قبال توجهی افزایش یافته است. البته که به تازگی شاهد بمباران مناطقی در عراق و سوریه از سوی نیروهای آمریکایی نیز بوده ایم.
با این حال، به نظر می رسد که حداقل به 3 دلیل عمده و محوری، چندان نباید لفاظی های دولت بایدن مبنی براقدام نظامی علیه ایران را جدی گرفت.
یک: محاسبه “هزینه-فایده” در قالب ماجراجویی علیه ایران
یکی از نکات مهم و راهبردی با محوریت طرح این گزاره از سوی آمریکایی ها که دولت بایدن باید انجام برخی حملات نظامی علیه ایران را پس از حمله اخیر به آمریکایی ها در اردن در دستورکار داشته باشد این است که اساسا بهره گیری واشینگتن از محاسبه هزینه-فایده و یا به بیان ساده تر، چیز هایی که به دست می آورد در مقایسه با خساراتی که می بیند، فقط و فقط یک برونداد و نتیجه را در صورت تمسک آن به اقدام نظامی علیه ایران مخابره می کند: ایجاد بحران های فراگیر و عمیق امنیتی برای واشینگتن در سطح منطقه خاورمیانه.
*”سایمون تیسدال”، تحلیلگر نشریه گاردین در گزارشی به دولت بایدن هشدار می دهد که به هیچ عنوان به سمت فعال کردن گزینه اقدام نظامی علیه ایران در پیِ حمله اخیر به نظامیان آمریکایی در اردن حرکت نکند. زیرا یکچنین حرکتی می تواند اَبربحران ای جدی را برای منافع و امنیت ملی آمریکا ایجاد کند.
از این رو، آمریکا نمی تواند تعیین کند که مثلا علیه ایران اقدام نظامی انجام می دهد و ایران نیز در مقابل سکوت می کند و منفعل خواهد بود. در این چهارچوب، کاملا محتمل است که پس از ماجراجویی احتمالی آمریکا علیه ایران، تهران حتی ابتکار عمل را به دست بگیرد و چالش های امنیتی جدی را برای واشینگتن در سطح منطقه ایجاد کند. در این رابطه، اعضای مختلف محور مقاومت نیز به احتمال زیاد می توانند بحران های قابل توجهی را برای آمریکا و متحدان آن ایجاد کنند.
دو: هراس آمریکا از تغییر معادلات راهبردی در منطقه
نباید فراموش کرد که پس از ترور سردار شهید “قاسم سلیمانی” فرمانده سابق سپاه قدس کشورمان در عراق، ایران با جدیت، دستورکار اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه را در دستورکار قرار داد. اساسا از آن زمان تاکنون، حضور نظامی و نفوذ آمریکایی ها در سطح منطقه، سقوط قابل توجهی را تجربه کرده و آمریکایی ها سنگر به سنگر مواضع خود را در غرب آسیا از دست داده اند.
حال اگر واشینگتن خواهد یک ماجراجویی دیگر را علیه ایران رقم بزند، هیچ بعید نیست که یکچنین اقدامی، در سطح کلان و راهبردی، چالش های گسترده تری را برا آمریکایی ها ایجاد کند و منطقه خاورمیانه را بیش از گذشته از سیطره نفوذ واشینگتن خارج سازد.
*نشریه “تایم” در گزارشی با بررسی پاسخ های احتمالی آمریکا به کشته شدن 3 نظامی اش در حمله اخیر به اردن به طور خاص به این نکته اشاره کرده که بعید است دولت بایدن با توجه به تبعات سنگین اقدام علیه ایران، این کشور را هدف قرار دهد. رویدادی که می تواند تغییردهنده بسیاری از معادلات راهبردی در منطقه باشد.
سه: آمریکا و چالش تقابل با افکار عمومی بین المللی
در نهایت باید گفت که آمریکایی ها مدت هاست که در حوزه کنترل اخبار و روایت ها در محیط بین المللی، موقعیت هژمونیک خود را از دست داده اند و دیگر همچون گذشته، تنها منبع ارائه خبر و تحلیل و روایت نیستند. اساسا به همین دلیل هم است که می بینیم در وضعیت کنونی دولت بایدن با چالش های جدی و عدیده ای در زمینه اقناع افکار عمومی خود و همچنین جهان جهت توجیهِ هرگونه اقدام نظامی علیه ایران رو به رو است. این مساله به ویژه با توجه به اینکه ایران دست به اقدام نظامی علیه نیروهای آمریکایی در اردن نزده و گروه مقاومت اسلامی عراق مسوولیت این اقدام را پذیرفته، ماهیت جدی تری را به خود می گیرد.
از این رو، بعید است که دولت بایدن در وضعیتی که نمی تواند حمایت های بین المللی را به سمت خود در قالب گزاره حمله به اهدافی در داخل خاک ایران جلب کند، دست به یکچنین حرکتی بزند. این موضوع زمانی بیش از پیش از اهمیت برخوردار می شود که توجه داشته باشیم بر اساس یافته های جدیدترین نظرسنجی “مرکز افکارسنجی عربی”، میزان محبوبیت ایران و مقام های ارشد کشورمان پس از عملیات طوفان الاقصی و آغاز جنگ غزه(در میان افکار عمومی جهان عرب)، حتی از برخی رهبران شناخته شده جهان عرب نیز به واسطه ایستادگی در برابر صهیونیستها و متحدان غربیشان بیشتر شده است.
از این منظر، آمریکا نمی تواند دست به یک اقدام غیرمنطقی و عاری از استدلال علیه ایران بزند. موضوعی که اگر انجام شود، صورت حساب های سنگینی را روی دستِ آمریکایی ها خواهد گذاشت.