در این راستا، در چندین نوبت گزارش های مختلفی دال بر هدف قرار گرفتن کشتی های تجاری و حتی نظامی آمریکایی در دریای سرخ مخابره شده است. با این همه، با گذشت چندین روز از تاریخه 12ژانویه که نخستین دور از حملات آمریکا و انگلیس به یمن انجام گرفت و البته که تاکنون این حملات چند مرتبه تکرار شده است، بسیاری از ناظران و تحلیلگران غربی با استدلال های مختلف این موضوع را مطرح می کنند که اساسا اصلِ اقدام لندن و واشینگتن علیه یمن، حرکتی بی معنا و هزینه زا برای منافع ملی دو کشور مذکور است و محقق کننده هیچ دستاورد عینی برای آن ها نیست.
این طیف از منتقدان به طور خاص 3 استدلال عمده و محوری را نیز مطرح می کنند.
یک: برداشت اشتباه آمریکا و انگلیس از معادله یمن
برخی تحلیلگران غربی در مدت اخیر به طور خاص با اشاره به حملات آمریکا و انگلیس به یمن به این نکته پرداخته اند که انگار دو کشور مذکور حافظه ای مخدوش دارند و توجه نمی کنند که یمن بیش از هشت سال را زیر سنگین ترین بمباران های هوایی و موشکی ائتلاف سعودی گذرانده است.
ائتلافی که عمده تسلیحات مرگبار خود را از قدرت های غربی دریافت می کرد و البته که در نهایت به پوچی و عاری از دستاورد بودنِ اقدامات خود علیه یمن پی برد و به انصار الله یمن درخواست مذاکره و آتش بس داد و در این رابطه، از سال 2011 میلادی دو طرف مشغول مذاکرات صلح و تنشزدایی هستند. در واقع، تحلیلگرانی که به این موضوع اشاره می کنند به طور خاص به این مساله می پردازند که آیا واقعا قدرت های غربی فکر می کنند که چیزی که ائتلاف سعودی با بیش از هشت سال بمباران گسترده یمن نتوانست کسب کند، آن ها می توانند با چند روز و چند دور بمباران کسب کنند؟
*نشریه “فارین پالیسی” در گزارشی با اشاره به سیاست رسمی عربستان در دوره نگه داشتن خود از معادله جنگ افروزی آمریکا و انگلیس علیه یمن، به طور خاص به این نکته اشاره می کند که عربستان پس از هشت سال متوجه شد که نمی تواند انصار الله را شکست دهد. این همان چیزی است که آمریکا و انگلیس هنوز متوجه نشده اند.
جالب اینکه نشریات غربی نظیر “نیویورک تایمز” نیز در مدت اخیر با اشاره به ناکامی حملات آمریکا و انگلیس به یمن به طور خاص به این مساله پرداخته اند که این حملات نتوانسته اند اخلال جدی را در توانمندی های نظامی اصلی و راهبردی انصار الله ایجاد کنند.
دو: قابلیت قابل تامل انصار الله یمن
یکی از نکاتی که برخی ناظران و تحلیلگران مسائل راهبردی به آن به نحو ویژه ای پرداخته اند این است که انصارالله یمن ثالبت کرده که هرگاه با یک جنگ و درگیری رو به رو می شود، به دلیل سرمایه و عقبه اجتماعی غنی خود، قوی تر از قبل از دلِ آن خارج می شود. موضوعی که به عینه در معادله جنگ هشت ساله یمن با ائتلاف سعودی و اماراتی نیز قابل مشاهده است.
از این رو، به نظر می رسد که دور تازه جنگ افروزی آمریکا و انگلیس علیه یمنی ها، بار دیگر موجب قدرتمندتر شدنِ آن ها(یمنی ها) خواهد شد و حامل هزینه های راهبردی برای قدرت های غربی خواهد بود. اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش آشکار می شود که توجه داشته باشیم محبوبیت مردمی انصار الله چه در یمن و چه در سطح منطقه به دلیل حمایت های شجاعانه آن از مردم غزه، به نحو قابل توجهی افزایش یافته است.
*نشریه “تایم” در گزارشی با اشاره به جنگ افروزی آمریکا و انگلیس علیه یمن به طور خاص به این نکته کی پردازد که این حملات می توانند نتیجه معکوس بدهند. زیرا حوثی ها نشان داده اند که از دلِ هر حمله ای به کشورشان، می توانند قدرتمند تر از قبل برخیزند.
سه: لجبازی مخرب آمریکا و انگلیس
و در نهایت اینکه شماری از تحلیلگران غربی نیز به این مساله اشاره کرده اند که انصار الله یمن تاکید کرده که در صورت توقف تجاوزات ارتش رژیم اشغالگر قدس به نوار غز|، وضعیت را در منطقه دریای سرخ و تنگه باب المندب به حالت عادی بازخواهد گرداند. در این نقطه این سوال مطرح می شود که چرا قدرت های غربی لجوجانه بر قتل و عام مردم غزه تاکید دارند و حاضر نیستند کارِ راحت تر را در رابطه با معادله غزه و یمن انجام دهند؟
در واقع آن ها حاضرند که به کشور یمن حمله کنند اما حاضر نیستند که مانع از پیشرفتِ پروژه نسل کشی و پاکسازی قومیتی صهیونیست ها در نوار غزه شوند. موضوعی که در نوع خود پرده از ماهیت حقیقی قدرت های غربی و استانداردهای ریاکارانه و دوگانه آن ها برمی دارد.
وبگاه “خبرگزاری الجزیره” در گزارشی با اشاره به حملات آمریکایی ها به یمن به طور خاص به این مساله اشاره می کند که رویکرد آمریکا در رابطه با مسائل خاورمیانه به هیچ عنوان منطقی نیست. آن ها از یک سو از اراده خود جهت خاتمه دادن به درگیری ها سخن می گویند اما از تداوم جنایات اسرائیل در غزه حمایت می کنند. در معادله یمن نیز بهتر است که آمریکا به جای حمله به یمن، زمینه را برای پایان دادن به جنگ غزه فراهم کند. موضوع که محرک اصلی اقدامات حوثی ها برای پایان دادن به جنگ مذکور در جغرافیای دریای سرخ است.