سلامت، رقابت، مشارکت و امنیت، راهبردهای چهارگانه نظام در انتخابات اسفند ماه امسال است. اگرچه همه راهبردهای مذکور مهم و اساسی هستند، اما به نظر میرسد که راهبرد مشارکت در میان این راهبردها جایگاه برجستهای دارد، به گونهای که مقام معظم رهبری در دیدارهای اخیرشان، بیشتر بر موضوع مشارکت تأکید داشتند و تصریح داشتند که هر کس با مردم سروکار دارد، آنها را برای شرکت در انتخابات تشویق کند. با وجود این، تحقق مطلوب راهبرد مشارکت در انتخابات با چالشهای ذهنی و ساختاری – ابزاری مواجه است که باید مرتفع شود.
در توضیح باید گفت که یک واقعیت مهم در فضای فرهنگی اجتماعی کشور، تغییرات سریعی است که در دو دهه اخیر در جهان زیست ایرانیان رخ داده است؛ تغییراتی که ابعاد و حوزههای مختلف زندگی روزمره مردم را متأثر ساخته است و در این میان، حوزه سیاست نیز از اثر این تغییرات مستثنی نیست. درواقع، به موازات تحولات جهانی و تحول وسایل ارتباطی، جامعه جدید و شهروندان نوینی شکل گرفتهاند؛ جامعه شبکهای شده و شهروندان دیجیتال شدهاند، به گونهای که شهروندان امروزی عمده امور روزمره خود را با برنامههایی، چون اسنپ، دیجی کالا، همراه بانک و… انجام میدهند. به عبارتی، در جهان زیست امروزی ایرانیان، ابزار و بسترهای پیشبرد امور روزمره تغییرات جدیای را تجربه کرده است. به تبع این تغییرات، در حالات روانی، سلیقهها و… تغییراتی ایجاد شده است. به عنوان مثال، قبلاً شهروندان برای پرداخت قبوض خود زمانی را جهت مراجعه به بانک در نظر میگرفتند، اما انجام این امر امروز غیرقابلتصور است؛ زیرا اکنون با وجود برنامههای مختلف، انجام این قبیل کارها به صورت غیرحضوری و آنلاین انجام میشود.
حال سؤال این است که چگونه این شهروندان دیجیتال که برخی از عادتها و حتی عادتوارههای آنها تغییر کرده است را میتوان در روز رأیدهی به صورت فیزیکی و حضوری به پای صندوقهای رأی برد؟ مردمی که عادت کردهاند امور روزمره خود را با فشردن صفحه تلفن همراه خود انجام دهند، چگونه میتوان به صورت حضوری وادار به مشارکت در انتخابات کرد؟ اصل مسأله در اینجا این است که کاهش مشارکت در انتخابات به معنای افزایش فاصله مردم با نظام نیست. بخشی از مردم که در انتخابات شرکت نمیکنند، حتی ممکن است حامی نظام و مایل به شرکت در انتخابات باشند، اما فرصت، توان یا تمایلی برای صرف وقت برای شرکت در انتخابات ندارند. بنابراین، باید زمینه رأیدهی آسان را برای مردم فراهم کرد.
واقعیت آن است که جهان زیست مردم تغییر کرده و آنها دیگر مانند ۴۰ سال پیش حوصله قرار گرفتن در صف رأیدهی ندارند. به عبارتی، شهروندان مایل هستند، همانگونه که امور روزمره خود مانند گرفتن تاکسی، سفارش غذا، امور بانکی، امور دانشجویی و… را انجام میدهند، نیز رأی بدهند. بنابراین، باید شیوه رأی گیری تغییر کند. درواقع، ابزارهای انجام امور روزمره شهروندان تغییر کرده و رأیدهی هم به عنوان یک امر روزمره نمیتواند از این تغییر مصون بماند.
راهحل چیست؟ برگزاری انتخابات به صورت الکترونیکی یا پستی برگزار کردن انتخابات؛ بدین صورت که مأمور پست برای اخذ رأی به منزل مردم مراجعه میکند. چنانچه نتوان این شیوهها را اجرایی کرد، باید از شیوههای دیگری استفاده کرد تا به آسانترین شیوه، شهروندان بتوانند آرای خود را به صندوقهای رأی واریز کنند مانند افزایش تعداد حوزههای اخذ رأی، برگزاری انتخابات در روز غیرتعطیل و مراجعه عوامل صندوقهای رأی به ادارات و ارگانها برای اخذ رأی. در هر صورت، درک این تغییراتی که در زندگی روزمره مردم رخ داده است و عمده آن نیز طبیعی به نظر میرسد، ضرورتی اساسی برای برگزاری انتخاباتی باشکوه با مشارکت حداکثری مردم میباشد؛ زیرا واقعیت آن است که برای شهروندان تا حدودی دشوار است که خلاف آنگونه که امور روزمره خود را انجام میدهند و بدان عادت کردهاند، بخواهند در انتخابات عمل کنند
با وجود این، از این واقعیت نمیتوان گریزان بود که ادراک و ذهنیت برخی شهروندان حاوی ابهامات و پرسشهایی است که مانع از حضور آنها در انتخابات میشود. بنابراین، در کنار فراهم کردن بسترهای مشارکت آسان شهروندان در انتخابات، جهاد تبیین انتخاباتی فریضهای مبرهن است که اهمیت آن نیازی به توضیح ندارد. درواقع، با جهاد تبیین و روشنگری باید تلاش شود تا موانع ذهنی و روانی عدم مشارکت شهروندان در انتخابات زدوده شود. موفقیت در این زمینه نیز تلاش همهگیر و همگانی میطلبد.
مصطفی قربانی