روزنامه «گاردین» در گزارشی با عنوان «چرا زنان موافق افزایش نرخ زاد و ولد نیستند؟» به قلم «ریانون لوسی کاسلت» ستوننویس این روزنامه نوشت: مدتی است که نرخ زادو ولد در غرب در حال کاهش است. سالهاست که این موضوع را رصد کرده و هرگاه در مورد کاهش نرخ زاد و ولد مطالعه میکنم، میبینم یک اقتصاددان یا سیاستمدار که به طور معمول مرد است، در مورد پیامدهای اقتصادی کاهش تولد صحبت میکند. انگار که نوزادان تنها به عنوان منابع انسانی هستند، که البته برای بعضیها همینگونه است.
آخرین گزارش در مورد کاهش نرخ زاد و ولد مربوط به ایتالیاست؛ جایی که این نرخ به پایینترین سطح از سال ۱۸۶۱ رسیده است. در گذشته اقداماتی برای افزایش جمعیت صورت میگرفت؛ به عنوان نمونه در ایتالیای فاشیستی به زنان گفته میشد وظیفه دارند جمعیت را افزایش دهند. زنان «نامولد» یا نابارور از شغل خود اخراج شدند و مردانی که بیش از ۶ فرزند داشتند از پرداخت مالیات معاف میشدند. به مادرانی که بیشترین فرزند را داشتند در مراسمی سالانه جوایزی داده شد و سقط جنین ممنوع شد؛ افزون بر آن، پیشگیری از بارداری محدود شده بود. افراد مجرد و مردان همجنسگرا نیز با مجازاتهایی مواجه شدند. به عنوان یک سیاست، این یک شکست بود.
در ادامه گزارش روزنامه گاردین آمده است: وقتی شما یک زن هستید، زمزمههایی در این زمینه هر چند ظریف باشد، میتوانند زنگ خطر را برای شما به صدا در بیاورد. با ادامه نگرانیهای اقتصادی در مورد کاهش جمعیت، ترس از اینکه استقلال و حق تصمیمگیری زنان در زمینه باروری در معرض تهدید قرار گیرد، طبیعی است.
فقدان شدید امکانات مقرون بهصرفه برای مراقبت از کودک، نبود مسکن ارزان، مبلغ بسیار ناچیز حق بارداری برای زنان شاغل و … از جمله دلایل کاهش تمایل به بچهدار شدن در غرب است.در حالی که شرایط اضطراری آبوهوایی بدون شک یکی از عوامل تصمیم مردم در مورد عدم بچهدار شدن است اما سایر موانع مرتبط با کاهش تمایل به بچهدار شدن نادیده گرفته میشود: فقدان شدید امکانات مقرون بهصرفه برای مراقبت از کودک، نبود مسکن ارزان، مبلغ بسیار ناچیز حق بارداری که برای زنان شاغل در نظر گرفته شده و همچنین میزان رقتانگیز مرخصی پدران که در بسیاری از کشورهای غربی ارایه میشود. همه این موارد موضوعاتی است که اگر قرار باشد تصمیمی را صرفا بر اساس منطق بگیرید، به سادگی این کار را نمیکردید.[۱]
در چنین شرایطی، چشمانداز جمعیت جهان، نگرانکننده به نظر میرسد و آمارها و ارقام نیز این روند کاهشی را تصدیق میکنند که در ادامه از نگاه آماری به آن خواهیم پرداخت.
پیشبینیهای جمعیتی از نگاه آماری
گزارش انتشاریافته از « SDG» منبع اطلاعاتی آنلاین که اخبار و تحلیلها را در مورد شیوه اجرای دستور کار ۲۰۳۰ سازمان ملل برای توسعه پایدار و اهداف توسعه پایدار (SDGs)، ارائه میدهد، اطلاعاتی را درباره آینده کاهش جمعیت در اختیار گذاشتهاست.
منبع یادشده در این گزارش با عنوان «اطلاعات مربوط به دادههای جمعیت ۲۰۲۱، موضوع کاهش نرخ باروری را برجسته میکند»، به تشریح آن پرداخته است.
براساس نسخه ۲۰۲۱ اطلاعات جمعیت جهان، پیشبینی میشود جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۹.۷ میلیارد نفر افزایش یابد. این سطح نشاندهنده افزایش حدود ۲۴ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۰ است، آن هم در حالی که در نسخه ۲۰۲۰ پیشبینی شدهبود جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۹.۹ میلیارد نفر برسد.
فهرست دادههای جمعیت جهان سالانه توسط «دفتر مرجع جمعیت» (PRB) منتشر میشود. این نهاد یک سازمان غیرانتفاعی است که شاخصهای جمعیت را برای بیش از ۲۰۰ کشور و منطقه ردیابی میکند. نسخه ۲۰۲۱ نگاهی عمیق به الگوها و روندهای باروری ارائه میدهد.
پیشبینی میشود هند بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۵۰ بیشترین افزایش مطلق جمعیت را در بین کشورها داشتهباشد؛ در حالی که چین، تایلند و اوکراین بین ۳۹ کشور و منطقهای هستند که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ جمعیت آنان کاهش یابد. چین در حال حاضر با ۱.۴ میلیارد نفر پرجمعیتترین کشور است.
نرخ باروری کل جهانی یا تعداد نوزادانی که هر زن در طول عمر خود به دنیا میآورد ۲.۳ است که بالاتر از نرخ جایگزینی جمعیت (۲.۱ تولد در هر زن) اما کمتر از سال ۱۹۹۰ (۳.۲) است.[۲]
عوامل کاهش نرخ تولد
«مجمع جهانی اقتصاد» در گزارشی به دلایل و چرایی کاهش نرخ جمعیت پرداخت و نوشت: همهگیری کووید۱۹ عامل جدید بر کاهش جمعیت است. با این حال سالها پیش از شیوع این بیماری، شهرنشینی زمینه را برای کاهش جمعیت فراهم کرد.
در این زمینه، دولت کشور پرجمعیتی همچون چین در پایان ماه می(خرداد)اعلام کرد: والدین در چین از این پس اجازه دارند حداکثر سه فرزند داشتهباشند. این در حالی است که پیشتر قانون تک فرزندی در این کشور اجرا میشد.
طبق آخرین سرشماری که در ماه می منتشر شد، چین سالانه نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر از جمعیت خود را از دست میدهد. کاهش جمعیت که پیش از این پیشبینی میشد اواسط قرن شروع شود، ممکن است از اوایل سال ۲۰۳۰ آغاز شود. این بدان معناست که چین ممکن است تا سال ۲۱۰۰ بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون نفر از جمعیت خود یا حدود نیمی از کل جمعیت امروز خود را از دست بدهد.
چین سالانه حدود ۴۰۰ هزار نفر از جمعیت خود را از دست میدهد. ممکن است چین تا سال ۲۱۰۰ بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون نفر از جمعیت خود یا حدود نیمی از کل جمعیت امروز خود را از دست بدهد.چند عامل بر کاهش نرخ جمعیت در چند سال گذشته تاثیر داشته است. مهمترین دلیل شیوع بیماری کووید ۱۹ است. برخی از تحلیلگران پیشبینی میکنند زمانی که واکسنها بهطور گسترده در دسترس باشند و محدودیتها برداشته شود، یک رونق کوچک در نرخ تولد ایجاد میشود. اما بعید است حتی یک موج بزرگ و افزایش نرخ زاد و ولد نیز به طور کامل این کاهش را جبران کند.
تجربه نشان میدهد وقتی زن و شوهری به هر دلیلی بچهدار شدن را به تعویق میاندازند، معمولا تصمیم خود را تغییر نمیدهند.
کاهش باروری تنها یکی از راههایی است که این بیماری از طریق آن مانع رشد جمعیت در بسیاری از کشورهای توسعهیافته میشود. راه دیگری که کرونا توانسته از طریق آن منجر به کاهش جمعیت شود، بسته شدن مرزهاست.
در سال ۲۰۲۰، استرالیا نخستین روند کاهش جمعیت خود از زمان جنگ جهانی اول را به دلیل کنترلهای مرزی سختگیرانه مرتبط با کرونا به ثبت رساند. کانادا در سال ۲۰۲۰ به ۱۸۰ هزار متقاضی اقامت دائم داد که بسیار کمتر از هدف ۳۸۱ هزار نفر تعیین شدهبود.
سومین عامل، شمار بالای فوتیهای ناشی از این بیماری است. محققان پیشبینی میکنند امید به زندگی در ایالاتمتحده در نتیجه مرگومیر ناشی از کرونا یک سال کاهش یافته است. در این میان اقلیتهای نژادی بیشتر از بقیه آسیب جدی دیدند؛ بهگونهای که امید به زندگی آمریکاییهای آفریقاییتبار دو سال کاهش یافت و امید به زندگی لاتینها تا سه سال کاهش یافتهاست.
به طور رسمی، این بیماری همهگیر مسئول بیش از سه میلیون مرگ است اما این رقم میتواند بسیار بیشتر باشد، زیرا ممکن است برخی از کشورها کمتر از میزان واقعی مرگومیر گزارش دهند.
مهمترین عامل کاهش جمعیت اما شهرنشینی است؛ بزرگترین مهاجرت تاریخ بشر در قرن گذشته اتفاق افتاده است و امروزه با کوچ مردم از روستا به شهر ادامه دارد. در سال ۱۹۶۰، یک سوم انسانها در شهر زندگی میکردند. امروز اما حدود ۶۰ درصد جمعیت، شهرنشین هستند.
مهاجرت از روستا به شهر، ارزیابی خانوادهها را درباره هزینه و منافع اقتصادی داشتن خانوادههای پرجمعیت تغییر می دهد. فرزند بیشتر در مزرعه به معنای نیروی کار بیشتر است اما فرزند زیاد در شهر به معنای نیروی مصرف کننده بیشتر تلقی میشود. به همین دلیل است که وقتی به شهر نقل مکان میکنیم از نظر اقتصادی کار منطقی را انجام داده و بچه های کمتری به دنیا میآوریم.
مهمترین عامل کاهش جمعیت شهرنشینی است؛ بزرگترین مهاجرت تاریخ بشر در قرن گذشته اتفاق افتاده است و امروزه با کوچ مردم از روستا به شهر ادامه دارد. در سال ۱۹۶۰، یک سوم انسانها در شهر زندگی میکردند. امروز اما حدود ۶۰ درصد جمعیت، شهرنشین هستند.افزون بر آن، نقل مکان به شهر همچنین زندگی زنان را نیز تغییر میدهد و آنها را در معرض نسخهای متفاوت از زندگی مادران و مادربزرگهایشان که در روستا زندگی میکردند، قرار میدهد. زنان شهری به احتمال زیاد دارای تحصیلات و شغل و همچنین دسترسی آسانتر به روشهای پیشگیری از بارداری هستند.
کاهش نرخ تولد نتیجه اجتنابناپذیر شهرنشینی است. به همین دلیل است که امروزه مادران فرزندان کمتری دارند و بارداری نوجوانان به طور چشمگیری کاهش یافتهاست. در بیشتر کشورهای توسعهیافته، میزان زاد و ولد زنان بالای ۴۰ سال از زنان ۲۰ ساله و کمتر پیشی گرفتهاست.[۳]