یکی از راهکارهای سنجش کیفیت سیاستهای یک کشور، بررسی تطبیقی آن سیاستها در مواجهه با مسائل مشترک جهانی با دیگر کشورهاست. مسئله مهاجرت نیز از جمله مسائل جهانی است که علیرغم اختصاصات آن در کشور ما، به نوعی مسئلهای جهانی تلقی شده و کشورهای مختلفی با آن درگیر هستند. از جمله این کشورها ترکیه نیز بوده که به لحاظ تاریخی در شاهراه شرق و غرب قرار داشته و در طی ده سال گذشته نیز به نوعی مقصد مهاجرت تودهای آوارگان سوریهای شده است. در این بخش تلاش داریم تا در ضمن گفتگو با دکتر محمد رضایی به بررسی این موضوع بپردازیم. محمد رضایی از مهاجرین افغانستانی مقیم ایران بوده که کارشناسی ارشد مدیریت خود را از دانشگاه شهید بهشتی اخذ کرده و سپس دوره دکتری مدیریت را در دانشگاه استانبول گذرانده است. در ادامه مشروح نظرات ایشان را بخوانید.
ابر معنایی مهاجرت در سطح جهانی
برخی از انتقاداتی که به نظام مهاجرتی در ایران وارد میشود، بر مبنای قیاس آن با دیگر کشورهای دنیا خصوصاً ترکیه است. اگر بخواهیم با رویکردی تطبیقی به مطالعه این دو نظام بپردازیم، شما وضعیت هر یک را چگونه توصیف میکنید؟
رضایی: من پیش از آنکه به مسئله اصلی سؤال شما ورود کنم، لازم است تا در ابتدا تصویری از نظام مهاجرت در سطح جهان ارائه کنم که کشورها در دل آن بازیگری خود را انجام میدهند. امروزه در کل دنیا ما چندگونه دستهبندی، پیرامون شخص خارجی که از کشوری دیگر به داخل مرزهای شما وارد میشود داریم. معمولاً به نسبت نوع ورود شخص آن را در دستههای مختلفی قرار میدهند. ما در ادبیات دنیا یک مهاجر «immigrant» داریم و یک آواره و یک پناهنده یا «refugee».
مرحلة بعد از آوارگی، پناهندگی نام دارد؛ اینجا مرحلهای است که کشور میزبان شخص را قبول کرده است
مهاجر کسی است که به صورت کاملاً قانونی وارد کشور مقصد شده است؛ اما اگر کسی به واسطه مشکلاتی که در کشور خود به وجود آمده – مثلاً از روی ناچاری و به صورت غیرقانونی وارد کشور شما شده و در واقع به سمت شما فرار کرده است – به او آواره میگویند. مرحلة بعد از آوارگی، پناهندگی نام دارد؛ اینجا مرحلهای است که کشور میزبان شخص را قبول کرده است. این قبول نیز نه به عنوان یک مهاجر و یا شهروند، بلکه او یک آواره پذیرفته شده است. این سه واژه در دنیا پیرامون شخص خارجی که به کشور شما وارد شده وجود دارد و مبتنی بر هر یک نیز دسته خاصی از قوانین شامل حال او میشود. در ایران به هیچ عنوان این تفکیک وجود ندارد. بهعبارتدیگر اگر شما همین امروز به نحو غیرقانونی از مرز وارد شده باشید و یا اگر پنجاه سال پیش به ایران مهاجرت کرده باشید باز به شما مهاجر میگویند؛ لذا ادبیات به کار برده شده در خصوص مهاجرین در ایران از پایه غلط بوده و هیچ دستهبندی روشنی وجود ندارد.
کشورهای مختلف نسبت به آواره و یا پناهنده، تعهدات خود را بر اساس کنوانسیون ژنو تعیین کردهاند و برای آنکه استانداردهای سازمان را رعایت کنند، قطعاً ظاهرسازی خواهند کرد، حتی اگر آنها را رعایت نکنند. اعطای وسایلی که سازمان ملل برای آوارگان لحاظ کرده، احداث کمپها، خدمات درمانی حداقلی، آموزشهای ابتدایی در مدرسه، تعهد نسبت به ارائه خدمات پزشکی برای زایمان خانمها، واکسیناسیون و… اینها موارد و استانداردهایی هستند که در کنوانسیون ژنو درجشده و عمده کشورها آن را پذیرفتهاند، لذا همه تلاش میکنند حتی به صورت ظاهری هم آنها را رعایت کنند.
آیا سازمان ملل در ایران نیز نسبت به رعایت امور فوق نظارت دارد؟
رضایی: بله، در ایران آوارههای داخل کشور که ثبت سازمان ملل بودند و بر اساس کارت آمایش حضور داشتند، بسیار علاقهمند بود که کارت آمایش آنها تبدیل به پاسپورت شود. برای این منظور از واژهای استفاده میشد به نام تغییر وضعیت که در آن شما کارت خود را باطل میکردید و بعد پاسپورت را از سفارت افغانستان گرفته و اقامت شما به نحو رسمی ثبت میشد. در این مدل جابهجایی مهاجر در میان شهرها راحتتر صورت میگرفت، خارج از ایران نیز میتوانستید سفر کنید و… این یک نفعی برای دولت ایران داشت که مهاجر مذکور را از تحت نظارت سازمان ملل خارج میکرد. سرنوشت این شخص کاملاً دیگر در دست دولت ایران است، اما نسبت به تکتک آوارههایی که ثبت سازمان ملل هستند، ایران نمیتواند هرگونه سیاست مستقلی داشته باشد.
حالا این مقدمه بیانی بود از فضایی که همه کشورها در آن بازیگری میکنند. اما در خصوص بررسی تطبیقی میان ایران و ترکیه، نخستین موضوع همین مسئله فقدان دستهبندی مهاجرین توسط ایران است.
این مسئلهای که به آن اشاره کردید به نوعی در بیان کارشناسان مختلفی ذکر شده است، اما سؤالی که پیش میآید آن است که چرا این تفکیک در ایران وجود ندارد؟
رضایی: به این دلیل که گونههای قانونی مهاجرت مانند مهاجرت کاری در ایران بسیار نادر هستند. یعنی این موضوع که شخصی خارجی برای کار و زندگی به ایران مهاجرت کنند امر رایجی نیست. قوانین کار نسبت به متخصصان خارجی در ایران بهشدت سختگیرانه است؛ لذا ایران جذابیتی برای متخصصان خارجی ندارد. حالا این یک دلیل آن است. شما دستهبندی جدی میان اشخاص ورودی به کشور ترکیه را میبینید؛ چراکه ترکیه محل رفت و آمد جهانی است. ترکیه مهاجرت کاری، تحصیلی، مهاجرت به واسطه ازدواج و… را دارد. بهعبارتدیگر ترکیه انواع و اقسامی از مهاجرت و همچنین مدلهای مختلفی از آوارگی را نیز پذیرفته است؛ چراکه شاهراه قاچاق انسان و جابهجایی مهاجر است.
سیاستهای رسمی ترکیه در قبال پناهنده و مهاجر قانونی را میتوان به دو بخش پیش از هجوم سوریها و جنگ داخلی این کشور و پس آن تقسیم نمود
مواردی که در کنوانسیون ژنو درجشده، سرویسهای کاملاً حداقلی است. تفاوت جدی آوارگی در کشورهای مختلف در نسبت آن آواره با سرزمین میزبان و شخص پناهنده با مردم سرزمین میزبان است که مشخصشده و از اساس، تعیین حدود آن از عهده سازمان ملل بیرون است. نسبت فرد آواره با سرزمین میزبان، به سیاستهای رسمی و قوانین کشور باز میگردد و نسبت آواره با مردم سرزمین میزبان نیز مربوط به دیپلماسی عمومی و روابط میان ملتها میشود که در این دو بخش میتوان بررسی تطبیقی را صورت داد.
جنگ داخلی سوریه و آشفتگی در نظام مهاجرتی همسایه ترکیه
لطفاً برای روشنتر شدن بحث، روایتی از نظام مهاجرتی ترکیه ارائه کنید تا تصویر دقیقتری از ابعاد آن شکل گیرد.
رضایی: سیاستهای رسمی ترکیه در قبال پناهنده و مهاجر قانونی را میتوان به دو بخش پیش از هجوم سوریها و جنگ داخلی این کشور و پس آن تقسیم نمود. حوادث پیش آمده در سوریه، منجر به ورود تعداد بالایی آواره به ترکیه شد؛ به گونهای که برخی آن را تا ده میلیون نفر نیز پیشبینی کردهاند. پس از این رخداد سیاستهای ترکیه در قبال آوارهها مانند ایران کاملاً بیبرنامه، ناگهانی و بینظم شده است، چراکه انتظار ورود چنین حجمی از آواره را نداشتند. تعدادی از این آوارهها کاملاً غیرقانونی بوده و دولت هیچ تکلیفی را در قابل آنان نمیپذیرد؛ اما در قبال آنهایی که قانونی بوده و ثبت سازمان ملل شدهاند، سیاستهای مشخصی را در پیش گرفته است. تا پیش از سال ۲۰۱۲ شما در هر حالتی اگر به عنوان آواره وارد ترکیه میشدید و به ثبت سازمان ملل در میآمدید، اگر این ثبت را به پلیس ارائه میکردید، پلیس ترکیه به شما اقامت میداد و شما میتوانستید در یک روند رسمی مشخص چند ساله در کشور ترکیه ادغام شوید. برای این موضوع نیز حداقلهایی داشتند مانند تسلط بر دانش زبان ترکی، جغرافیای ترکیه و… که در صورت قبولی در آزمون، شهروند کاملاً قانونی آنجا میشدید. این در واقع تا سال ۲۰۱۲ و پیش از جنگ داخلی سوریه بود. پس از این جنگ، سیاستها در قبال پناهنده تغییر کرد؛ هرچند مهاجر قانونی همان روند پیشین خود را طی میکند. برای مثال اگر شما در ترکیه به نحو قانونی برای تحصیل مهاجرت کرده باشید، میتوانید بعد از پنج سال شهروندی را دریافت کنید. یا اگر مهاجرت شما به واسطه ازدواج باشد بعد از سه سال به شما شهروندی اعطا میکنند. ضمن آنکه در این موضوع تفاوتی قائل نشدهاند که شما با زن ترکیهای ازدواج کرده باشید و یا با مرد ترکیهای و در هر صورت شهروندی را به شما اعطا خواهند کرد. این مجموعه قوانین حتی در خصوص مهاجرین سوری که به نحو قانونی وارد این کشور شدهاند نیز اجرا میشوند. در خصوص مهاجرین غیرقانونی یا همان آوارگان نیز وضعیت تا حد زیادی تغییر کرده است. اساساً ترکیه یک کشور چندفرهنگی است، لذا از اساس این مشکلات را ندارد. حتی فراتر از این، شما بعد از سال ۲۰۱۸ با خرید خانه در ترکیه میتوانید شهروندی دریافت کنید. در ایران اما ما اعطای شهروندی را به این صورت نداریم، ممکن است رئیسجمهور با اختیاراتی به برخی شهروندی افتخاری اعطا کند، اما اینکه بگوییم بندهای قانونی باشد که مشخصاً تعیین کند اگر آوارهای چندین سال در ایران حضور داشته باشد شهروندی را دریافت کند، متأسفانه چنین چیزی وجود ندارد. خاک، در نظام مهاجرتی ایران پذیرفتهشده نیست، بلکه خون و نژاد ملاک است. عمده جاها در دنیا خاک ملاک است، اما در استثناهایی هم ملاک برخی کشورها خون و خاک و یا صرفاً خون است.
دیپلماسی فرهنگی و نظام مهاجرتی ترکیه
اگر از فضای سیاستهای رسمی فاصله بگیریم، فرهنگ دو کشور در مواجهه با مهاجر و یا آواره دارای چه مختصاتی هستند؟ برخی بر این باورند که مردم ما دارای نوعی نگاه غربگرا بوده و نسبت به مهاجر شرقی مواجهه مناسبی ندارند؛ آیا این موضوع را نیز در ترکیه شاهد هستیم؟
رضایی: وضعیت ترکیه در این مورد دقیقاً شبیه ایران است. اگر دیگریِ آنها چشمآبی باشد، در هر جا پذیرفته شده است. متأسفانه یک ابر معنایی بر ذهنیت مردم کشورهای منطقه حاکم است که در مواجهه با مردم کشورهای آسیای میانه رویکردی تحقیرآمیز داشته و در مواجهه با غربیها، یک حالت شیفتگی از خود بروز میدهند.
این با چندفرهنگی که به آن اشاره کردید چگونه سازگار است؟
رضایی: چندفرهنگی که عرض کردم، نسبت به اصل پذیرش مهاجر و یا آواره است. یعنی فرهنگ و قوانین ترکیه هر دو این موضوع را پذیرفتهاند که شخصی میتواند در قالب آواره و یا مهاجر در کشور ما حضور یافته و حق شهروندی را دریافت کند. این موضوع پیرامون اصل حضور و درواقع حق حضور است، اما مسئله مورد اشاره در خصوص قضاوت ارزشی پیرامون جایگاه اقوام بود که در ترکیه نیز متأسفانه نوعی غربزدگی حاکم بوده و مهاجر اگر غربی باشد در قیاس با مهاجری از خاورمیانه جایگاه بیشتری در میان مردم دارد. زاویه نگاهی که امروزه ایرانیها نسبت به افغانستانیها دارند، ترکیهایها نسبت به سوریها دارند. این موضوع نیز پدیدهای کاملاً جدید است، چراکه تا پیش از جنگ داخلی سوریه، ترکیه با چنین موضوعی از اساس آشنا نبود. بله، مردم افرادی را میدیدند که قاچاقی در ترکیه زندگی میکنند اما همه آگاه بودند که این شخص مهمان چند روزه بوده و قصد سفر به اروپا را دارد. کسی به عنوان آواره غیرقانونی در ترکیه باقی نمیماند. امروز اما وضعیت فرق کرده است، آوارههایی که به صورت غیرقانونی در ترکیه زندگی میکنند به چند دلیل بسیار زیاد شدهاند؛ نخست به دلیل تعهدی که ترکیه به اتحادیه اروپا پیرامون ممانعت از ورود مهاجرین غیرقانونی داد و دوم به علت وقوع جنگ داخلی در سوریه.
ما متأسفانه این نوع نگاه را در آسیای مرکزی داریم که نسبت به غرب دید شیدایی و حیرانی داشته و نسبت به خود احساس تحقیر داریم
البته توافق مذکور یک توافق مالی است و هزینه این عمل را خود اتحادیه اروپا به ترکیه میپردازد؛ به گمانم سالی یک میلیارد دلار ترکیه برای همین موضوع دریافت میکند. البته تا سال ۲۰۰۵ اقتصاد ترکیه چندان جذاب نبود که مهاجر غیرقانونی سودای حضور در ترکیه را داشته باشد. مردم ترکیه میل شدید مهاجرت به آلمان را داشتند؛ اما در دوران شکوفایی اقتصادی زمان اردوغان، ترکیه برای مهاجرین جذابتر شده است.
امروزه به علت حضور بیش از حد مهاجر غیرقانونی، نگاه مردم نسبت به آنها بسیار منفی شده است. هرچند به نحو کلی ما متأسفانه این نوع نگاه را در آسیای مرکزی داریم که نسبت به غرب دید شیدایی و حیرانی داشته و نسبت به خود احساس تحقیر داریم. این به صورت کلی در همه جا وجود دارد. فضای تحقیر نژادی در ترکیه ریشه تاریخی دارد. خودِ کردها در ترکیه بسیار تحقیر میشوند و برخی از آنان هویت کردی خود را پنهان میکنند.
این خاطره از یکی از دوستان من جالب است. یکی از دوستان کرد ما در ترکیه نقل میکرد که هنگام سربازی نمیگذاشتند با مادرم که ترکی بلد نبود با زبان کردی سخن بگویم، بلکه برای تحقیر من یک شخص دیگر را میآوردند که من ترکی با او حرف زده و بعد او برای مادرم به کردی ترجمه میکرد.
آرمان امت واحده انتظارها را افزایش داده است
پیشنهاد نهایی شما برای سیاستگذاری مطلوب مهاجرت در ایران چیست؟
در ایران هرچند ما اردوگاههای مهاجرتی داریم که از شرایط مطلوبی بهرهمند نیستند، اما بالاخره حداقلهایی را خصوصاً در مواجهه با خانوادهها یعنی زنان و کودکان بهطورجدی رعایت میکنند. من به ندرت دیدهام که برخورد ناشایستی با خانوادهها از سوی پلیس یا دیگر نیروها صورت گیرد.
رضایی: باید توجه کنید که انتقادهای ما به سیاستهای جمهوری اسلامی به دلیل آن نیست که خارج از چهارچوبهای انسانی و قانونی فعالیت میکند. کار جمهوری اسلامی قانونی است، مراد من از قانون نیز نه صرفاً قانون داخلی بلکه چهارچوبهای بینالمللی است. بالاخره هیچ کشوری در دنیا آغوش خود را برای چندین میلیون مهاجر با خوشحالی باز نمیکند. ما هنگامی که ادعای امت واحده را مطرح میکنیم، مسئولیتهای مضاعفی را هم بر دوش خود قرار میدهیم و در غیر این صورت، اگر به صرف مقایسه باشد، در خود ترکیه من دیدهام که پلیس تا چه میزان نسبت به مهاجر غیرقانونی سختگیری کرده است. من با چشمان خود در ترکیه دیدم که پلیس به سمت جمعیتی از مهاجرین غیرقانونی، سگهای آموزشدیده را رها کرد. آنجا ساعتها مهاجر غیرقانونی را در شرایط وخیم ضدانسانی بدون آب و غذا نگاهداشتهاند تا درس عبرت شده و دیگر وارد نشود. این مسائل البته که در ایران دیده نمیشود. در ایران هرچند ما اردوگاههای مهاجرتی داریم که از شرایط مطلوبی بهرهمند نیستند، اما بالاخره حداقلهایی را خصوصاً در مواجهه با خانوادهها یعنی زنان و کودکان بهطورجدی رعایت میکنند. من به ندرت دیدهام که برخورد ناشایستی با خانوادهها از سوی پلیس یا دیگر نیروها صورت گیرد. شما وضعیت امروزِ مهاجرین در پاکستان و برخورد کاملاً غیرانسانی آنان را ببینید و مقایسه کنید. در ایران هیچگاه چنین سختگیریهایی وجود نداشته است.
لذا در آخر باید جمعبندی کنم که اشکالات ما بیشتر برآمده از ادعایی است که شده؛ بالاخره جمهوری اسلامی داعیه دفاع از مستضعف را داشته و اگر مردم افغانستان مستضعف نباشند، دیگر چه کسی مستضعف است؟ برخی با چهارچوبهای صرفاً مادی و اقتصادی با مسئله مواجهه میکنند، اما به نظر من مواردی فوق مادی نیز باید موردتوجه قرار گیرند. مسئله مهاجرین افغانستان و مردم مظلوم آن به نظر من یک آزمایش الهی برای کشور ایران است.