بازی خطرناک اسرائیل و آمریکا در منطقه، صبر ایران را لبریز می‌کند؟

شرایط فعلی بسیار مبهم است. اقدامات ایالات متحده در عراق، دریای سرخ و لبنان، احتمال گسترش جنگ را به همراه دارد، اما این که فعلا از سوی طرفین و به ویژه ایران، شاهد رعایت جوانب احتیاط هستیم، نکته مهمی است. چون اگر احتیاط سیاسی رعایت نمی‌شد، شاید شاهد جنگی گسترده بودیم. در حال حاضر، ایران در حال تحمل ضرباتی است که در سوریه یا سایر نقاط منطقه، علیه نیروهایش انجام می‌شود، اما واکنش‌های آشکار نشان نمی‌دهد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز شنبه ۹ دی ماه گفت: «یک جنگ تمام‌عیار در جریان است. ما در همه جبهه‌ها در حال جنگیم و موفقیت‌های چشمگیری داشته‌ایم، اما هزینه دردناکی هم داده‌ایم. اگر حزب الله جنگ را گسترش دهد، به همراه ایران ضرباتی را متحمل خواهند شد که به خواب هم ندیده‌اند.»

 با گذشت بیش از سه ماه از آغاز جنگ غزه، همچنان آتش این جنگ شعله ور است و حتی شبه نظامیان عراق، یمن و لبنان نیز به مواضع اسرائیل و ایالات متحده در منطقه حملاتی پراکنده انجام داده اند. تا کنون تمامی تلاش‌های کشور‌های عرب، برخی اعضای شورای امنیت و رئیس سازمان ملل برای رسیدن به یک صلح پایدار بین غزه و اسرائیل نافرجام بوده است. اما بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل برای صلح در غزه سه شرط گذاشته است که شامل نابودی حماس، خلع سلاح غزه و حذف افراط گرایی تشکیلات خودگردان فلسطین است.

مطرح شدن نام ایران در کنار حزب الله توسط نتانیاهو در شرایطی انجام می‌شود که درست یک روز پیش از این اظهارنظر نتانیاهو، نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین اسرائیل، در مقاله‌ای در روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال به نقش ایران در تحولات جاری در منطقه و پیشینه آن پرداخت و خواهان برخورد مستقیم آمریکا و اسرائیل با ایران شده است. او در اقدامی نادر از اقدام مستقیم اسرائیل علیه ایران در دوران نخست وزیری خود رسما پرده برداشته است.

بنت که از ژوئن ۲۰۲۱ تا ژوئن ۲۰۲۲ نخست وزیر اسرائیل بود، گفته که در دوران مسئولیتش تصمیم گرفت به جای اولویت دادن به درگیری با حماس یا حزب‌الله لبنان، به نیرو‌های امنیتی دستور بدهد که تهران را تحت فشار بگذارد. نفتالی بنت ضربه مستقیم زدن به اهدافی در ایران را به عنوان دستاورد نخست وزیری خود مطرح کرده است. همچنین او در ادامه با استناد به فرمانده ستاد ارتش اسرائیل، که پیشتر گفته بود جنگ برای ماه‌های دیگر ادامه خواهد داشت، نوشته است: «ما در اوج جنگ هستیم، ما در همه جبهه‌ها می‌جنگیم، و دستیابی به پیروزی، نیازمند زمان است.»

افزون بر این ها، درگیری‌های اخیر برخی شبه نظامیان منطقه‌ای با ایالات متحده در عراق و سوریه نیز به موضوع مهم دیگری تبدیل شده است. برخی کارشناسان معتقدند که ممکن است این درگیری‌ها منتهی به تبعاتی جدی‌تر برای ایران شود. احمد زیدآبادی در یادداشتی در این باره نوشته است: «تقابل نظامی بین آمریکا و شبه نظامیان متحد جمهوری اسلامی در منطقه، به حملۀ هوایی آمریکا به نیرو‌های ایرانی در شرق سوریه کشیده شده است. این وضعیت خطر رویارویی نظامی مستقیم ایران و آمریکا از طریق پدید آمدن زنجیره‌ای از ضربات انتقام جویانۀ متقابل را تشدید می‌کند. سیاست اعلام شدۀ جمهوری اسلامی، پرهیز از درگیری با آمریکا در جریان جنگ جاری در غزه است به طوری که چهره‌های رسمی و صاحب نفوذ، درگیر کردن آمریکا با ایران را “نقشۀ اسرائیل” دانسته‌اند. با این حال، اگر برای پرهیز از رویارویی نظامی با آمریکا، تمهید روشن و قاطعی اندیشیده نشود اوضاع ناخواسته از کنترل خارج و نقشۀ اسرائیل عملی خواهد شد.»

حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران بار‌ها اعلام کرده است که ایران هیچگونه نقشی در آغاز حمله حماس به اسرائیل، ایفا نکرده است. همچنین وزیر امور خارجه ایران در گفتگو‌های خود به پیغام‌های مکرر ایالات متحده برای ایران از همان روز‌های آغاز جنگ غزه اشاره کرده است؛ پیغام‌هایی که عمدتا با هدف پیشگیری از مشارکت ایران در جنگ متمرکز بوده اند. با این حال شهادت سیّد رضی موسوی از فرماندهان سپاه پاسداران، در جریان حمله هوایی اسرائیل به سوریه، یکی دیگر از زنگ خطر‌های اتفاقات پیش رو را به صدا در آورده است.

با توجه به این شرایط، پرسش‌هایی مطرح است، از جمله این که، آیا ممکن است ایران با اسرائیل و آمریکا وارد درگیری جدی شوند و احتمال این درگیری در چه شرایطی تشدید می‌شود؟ قاسم محبعلی، دیپلمات پیشین ایران در یونان و مالزی و تحلیلگر سیاسی و محسن جلیلوند تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده اند:

آینده منطقه به حل پارادوکس‌ها وابسته است

قاسم محبعلی به فرارو گفت: «در شرایط جنگ، همیشه تبلیغات، زیاده گویی و غلو کردن وجود دارد. اما درباره این که ایران در معرض تهدید قرار دارد یا خیر، باید بگویم که ایران سالهاست در معرض خطر و تهدید قرار دارد. از یک سو تحریم‌ها و محاصره اقتصادی و از سوی دیگر هزینه‌های آن، مدت‌های زیادی است که مردم ایران را تحت فشار قرار داده؛ تا حدی که اگر نگوییم این هزینه‌ها از جنگ بیشتر است، قطعا کمتر نیست. تحریم‌های هسته‌ای ایران و تحریم‌هایی که از چند صد تا چند میلیون دلار گسترده شده اند، به عنوان اهرم‌های فشار، به شکل مداوم، اقتصاد ما را تهدید کرده اند و رشد اقتصادی ما تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته است، این درحالی است که در دوره‌های زمانی پیش از تحریم، درآمد سرانه ایران از تمامی کشور‌های عرب منطقه بالاتر بود، اما اکنون حتی از اردن و عراق نیز کمتر شده است؛ بنابراین معتقدم ما هم اکنون نیز آثاری مشابه با آثار یک جنگ را تجربه می‌کنیم. اما این که یک جنگ داغ‌تر و فیزیکی، با حضور ایران رخ دهد نیز محتمل است و نمی‌توان آن را به طور کامل منتفی دانست، هر چند که نمی‌توان گفت که این احتمال بالا است.»

وی افزود: «ممکن است تحولاتی در سال جدید میلادی رخ دهد که منجر به تغییراتی دیگر شود. از جمله این تغییرات می‌توان به انتخابات آمریکا اشاره کرد. اگر جمهوری خواهان، خواه دونالد ترامپ و خواه نیکی هیلی در ایالات متحده به عنوان رئیس جمهور انتخاب شوند و تا آن زمان، جنگ غزه نیز ادامه پیدا کند، طبیعتا، شاهد وضعیتی جدید در منطقه و در سطح بین الملل خواهیم بود. قطعا رابطه روس‌ها با جمهوری خواهان بسیار متفاوت از رابطه روس‌ها با دموکرات‌ها است. جمهوری خواهان تمایل بالاتری نسبت به اقدام‌های نظامی نشان می‌دهند و روابط اسرائیل با جمهوری خواهان نیز، در عین چارچوب‌های همیشگی متفاوت است. روابط جمهوری خواهان با کشور‌های عربی نیز مکانیسم‌های متفاوتی نسبت به روابط اعراب با دموکرات‌ها دارد. فراموش نکنیم که فرجام قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نیز در سال ۲۰۲۵ مشخص می‌شود. به خاطر همه این موارد است که می‌گویم تعیین سرنوشت آینده منطقه را نمی‌توان در چشم اندازه کوتاه مدت مشخص کرد.»

سفیر پیشین ایران در مالزی و یونان گفت: «شرایط فعلی بسیار مبهم است. اقدامات ایالات متحده در عراق، دریای سرخ و لبنان، احتمال گسترش جنگ را به همراه دارد، اما این که فعلا از سوی طرفین و به ویژه ایران، شاهد رعایت جوانب احتیاط هستیم، نکته مهمی است. چون اگر احتیاط سیاسی رعایت نمی‌شد، شاید شاهد جنگی گسترده بودیم. در حال حاضر، ایران در حال تحمل ضرباتی است که در سوریه یا سایر نقاط منطقه، علیه نیروهایش انجام می‌شود، اما واکنش‌های آشکار نشان نمی‌دهد. با همه این‌ها، درباره این که این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد یافت و ممکن است یک حادثه، این صبر را بشکند، چیزی نمی‌دانیم. در خاورمیانه حوادث کوچک به اتفاقاتی بزرگ منتهی می‌شود. درست مشابه اتفاقاتی که بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ با عنوان «بهار عربی» رخ داد. در تونس، همه چیز از جایی شروع شد که محمد بوعزیزی، در تونس اقدام به خودسوزی کرد و یک بحران بزرگ شروع شد؛ احتمال دارد ماجرای ۷ اکتبر و بحران غزه نیز، در آینده، آثار بزرگ تری در تحولات منطقه داشته باشد.»

وی افزود: «یکی از موضوعاتی که در شرایط خاورمیانه و امنیت خاورمیانه تاثیر زیادی دارد، تصمیمات ایران و متحدانش در منطقه است. یک بحث دیرینه وجود دارد که آیا برخی شبه نظامیان حاضر در منطقه، به طور کامل، نیرو‌های نیابتی هستند و تحت فرمان عمل می‌کنند، یا خود، انگیزه‌های مشخصی دارند و در سطوحی، بنا به خواست بازیگر بزرگ‌تر در منطقه عمل می‌کنند. این یک حقیقت است که خاورمیانه، منطقه «Great Game» است و هیچ نیروی مستقلی به این مفهوم در منطقه حضور ندارد که خود، تصمیم گیرنده باشد. هر نیرویی، انگیزه‌های شخصی خود را هم دارد. برای مثال حزب الله، اقدامات خود را بر اساس تهدید اسرائیل و درگیری با اسرائیل، توجیه می‌کند، وگرنه دلیلی ندارد یک ارتش مستقل در کشوری که خود نیرو‌های نظامی رسمی دارد، شکل بگیرد. حزب الله با همان استدلال مبارزه با اسرائیل، این حق را برای خود قائل است که به سلاح دسترسی داشته باشد. در عراق نیز، شرایط به همین شکل است. در یمن، گروه انصارالله حضور دارند و در فلسطین نیز حماس فعالیت مستقل انجام می‌دهد. از یک سو در عراق، دولت عراق با ایالات متحده در توافق است که پادگان‌های آمریکایی (به دلایل مستشاری) حضور داشته باشند و از سوی دیگر گروه‌های شبه نظامی، مخالف حضور آمریکایی‌ها در عراق هستند. این پارادوکس‌ها باید حل شوند. این نوع پارادوکس‌ها را فقط می‌توان در خاورمیانه دید. غرب در قبال این پارادوکس‌ها مدعی است که ایران مقصر است. این که این پارادوکس‌ها از طریق درگیری نظامی حل خواهد شد یا تفاهمنامه‌های رسمی و بین المللی مشخص نیست. اما آینده و امنیت خاورمیانه به دو مسئله فلسطین و گروه‌های شبه نظامی و غیردولتی، بستگی دارد.»

همه چیز به جنگ غزه برمی گردد

محسن جلیلوند به فرارو گفت: «در یک زاویه کلی، هیچکس در منطقه خواستار افزایش بحران و جنگ نیست. درواقع نه ایالات متحده و نه ایران خواستار توسعه آتش جنگ نیستند. اگر اسرائیل می‌خواهد بحران را گسترش دهد، درواقع می‌خواهد بحران خود را مدیریت کند. به این معنا که اولا دیدگاهی که در خاورمیانه حاکم است، می‌گوید اسرائیل بعد از پایان جنگ با حماس، قطعا به سراغ حزب الله لبنان خواهد رفت و از هم اکنون نیز این کار را آغاز کرده است، یعنی حزب الله باید پشت رود لیتانی برود (۱۰ کیلومتر دورتر از مرز‌های اسرائیل). درواقع ساکنان شمال اسرائیل نمی‌توانند در آن منطقه زندگی کنند؛ بنابراین پاردایم حاکم به دنبال این است که بحران غزه، با هر شرایطی که به پایان می‌رسد، امنیت اسرائیل حفظ شود و اینگونه نباشد که با موشک و راکت از جنوب لبنان یا نوار غزه، مردم اسرائیل به پناهگاه بروند. در خصوص مسائل محور مقاومت و درگیری‌هایی که اخیرا بین آمریکا و برخی شبه نظامیان منطقه شکل گرفته نیز، حقیقت این است که به هر حال، محور مقاومت باید در برابر تحولات غزه، یک عکس العمل نشان می‌داد.»

وی افزود: «این که حماس تنها مانده و اسرائیل هر بلایی که می‌خواهد سر مردم فلسطین می‌آورد، یک حقیقت آشکار است. تعداد کشته‌ها به ۲۲ هزار نفر رسیده است و بنابراین، جای تعجب نیست که شبه نظامیان منطقه، بخواهند به اسرائیل و آمریکا واکنش نشان دهند. در هر حال، اسرائیلی‌ها به دنبال گسترش جنگ هستند، اما آمریکایی‌ها فعلا مخالف هستند. درباره این که اگر اسرائیل با حزب الله درگیر شود، نوع واکنش ایران چه خواهد بود، ابتدا باید ببینیم اگر قصد اسرائیل، برخورد شدید با حزب الله و حذف نقش حزب الله در منطقه به ویژه به لحاظ نظامی باشد، تردیدی ندارم که ایران وارد عمل شده و به حزب الله کمک خواهد کرد. اما اگر قصد اسرائیل در حد مدیریت اعمال حزب الله و کنترل برخورد‌های حزب الله با خود باشد، بعید می‌دانم ایران به شکل تمام عیار وارد عمل شود.»

این استاد دانشگاه گفت: «همه اتفاقات آتی، از درگیری ایران و اسرائیل و آمریکا گرفته تا آینده حزب الله و اسرائیل به این بر می‌گردد که آینده جنگ غزه به کجا برسد. نتانیاهو اخیرا اعلام کرده است که جنگ، چند ماه دیگر هم به طول خواهد انجامید. ارتش اسرائیل، برای این نوع جنگ‌ها طراحی نشده است. ارتش اسرائیل برای جنگ‌هایی مثل «جنگ ۶ روزه» یا «جنگ ۱۹۷۳» طراحی شده است. از طرفی دیگر، نیروی مقابل اسرائیل، یک کشور نیست، یک گروه است. یک کشور شرایط دولت/ملت دارد. اما وقتی شرایط جنگی در برابر یک گروه رخ می‌دهد، نوع جنگ تغییر می‌کند و به حالت «نامتقارن» تبدیل می‌شود. در جنگ متقارن، تسلیحات و ادوات جنگی مشخص است و بر اساس اصول تاکتیکی استفاده می‌شود، یعنی تانک در برابر تانک، اما در جنگ نامتقارن ممکن است یک «تانک مرکاوا»، با یک آرپی جی زده شود. یا یک پهپاد ۲۰ هزار دلاری با یک «پاتریوت» یک میلیون دلاری، سرنگون می‌شود.»

وی افزود: «آمریکا نیز در موصل و فلوجه ۹ ماه درگیر بود. شرایط فعلی غزه را شبیه به زمان جنگ جهانی دوم و استالینگراد می‌بینم که به شدت طولانی و فرسایشی بود. اسرائیل اکنون به شدت ضعیف و با سرعت پایین پیش می‌رود. فعلا همه چیز گمانه زنی است. من تردیدی ندارم که این جنگ باعث تغییر چهره خاورمیانه و در نهایت چهره جهان خواهد شد. اکثر جنگ‌ها حاصل محاسبه نیست، بلکه حاصل سوء محاسبه است. جنگ‌ها را به راحتی می‌توان شروع کرد، اما پایان دادن به جنگ‌ها بسیار دشوار خواهد بود

دیدگاهتان را بنویسید