«طوفان علیه توافق» را باید جریانسازی جدید برای فرافکنی آمریکایی از ناتوانی کاخ سفید برای احیای توافق هستهای با ایران و اشتباهات راهبردی واشنگتن در جنگ غزه و غرب آسیا دانست.
پیشتر درباره دلایل بن بست در مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا، گمانهزنیهای زیادی وجود داشت، که با آغاز جنگ غزه، همه آنها به حاشیه رفت. اما اکنون ظاهرا برخی با گمانهزنیهای جدید به دنبال جریانسازی جدید هستند.
روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال پس از انتشار گزارش جدید آژانس بینالمللی اتمی درباره برنامه هستهای ایران، با تکرار ادعاها درباره افزایش تولید اورانیوم با خلوص ۶۰ درصد در ایران و نزدیک شدن ایران به توانمندی تسلیحات اتمی، نه تنها اقدامات اخیر نیروهای مقاومت منطقه غرب آسیا را نیز به تهران، بلکه اشتباهات راهبردی ایالات متحده در منطقه را هم به ایران نسبت داده است.
این خط خبری-تحلیلی مبتنی بر چند سوء گیری عامدانه، انگیزه ضمنی و اهداف روشن است که مهمترین آنها را میتوان به قرار زیر بیان کرد.
۱- زیر سوال بردن حسن نیت و اراده سیاسی ایران در مذاکرات هستهای: این رسانه آمریکایی مدعی شده است پس از برخی مذاکرات غیرمستقیم، مقامات آمریکایی چند گام تا توافق با ایران تعیین کرده بود که تهران و واشنگتن را به سوی توافق سوق میداد. اما از سوی ایران متوقف شد. اما ارزیابی راهبردها و تاکتیکهای آمریکایی در این مذاکرات نشان میدهد واشنگتن همواره از ترکیب روشهای مختلف برای طولانیسازی مذاکرات بدون توافق نهایی، بسط مذاکرات به مسائل غیرمرتبط و خودداری از لغو تحریمها علیه ایران استفاده میکند.
۲- توجیه کارشکنیهای آمریکا در اجرای توافق انجام شده: روزنامه وال استریت ژورنال مدعی شده است که در برابر گامهای تعیین شده برای ایران، آمریکا نیز آماده بود دسترسی ایران به میلیاردها دلار پول بلوکه شده را فراهم کند. اما پس از حمایت تهران از حمله حماس علیه اسرائیل، طوفان الاقصی در 15 مهر (۷ اکتبر)، این روند متوقف شد. این در حالی است که آمریکاییها بارها اذعان کردهاند هیچ نوع شواهدی که نشان دهد ایران نقشی در هدایت و اجرای عملیات طوفان الاقصی داشته، ندارند.
ضمن اینکه بهانهجویی اخیر آمریکا برای متوقف نمودن هر نوع مذاکره با ایران را هم باید در چارچوب چرخه ثابت یاد شده دانست. پیش از این نیز بارها آمریکا و شرکای اروپایی واشنگتن تلاش کردهاند با ورود به سایر مسائل از جمله مسائل داخلی ایران، برنامههای دفاعی مشروع ایران، مرتبط کردن ایران به جنگ اوکراین و…یا توقعات زیادهخواهانه خود در میز مذاکرات را توجیه کنند یا با طولانی کردن مذاکرات در پیشرفت برنامه هستهای ایران نیز وقفه ایجاد کنند.
۳- فرافکنی درباره بن بست راهبردی آمریکا در جنگ غزه: حمایت قاطعانه آمریکا از اسرائیل در جنگ غزه، نه تنها تاکنون دستاوردی نداشته، بلکه به تضعیف سیاسی و نظامی واشنگتن در منطقه غرب آسیا و جهان منجر شده است. شکست در ایجاد ائتلاف دریایی علیه یمن و طرح سیاسی برای آینده غزه را میتوان از مهمترین مصادیق آن دانست.
۴- زمینهسازی تبلیغاتی برای بایدن در رقابتهای انتخاباتی: زمانی که زندانیها در ۲۷ شهریور مبادله شدند، برخی از این مبادله به عنوان یک سکوی پرش برای مذاکرات هستهای یاد میکردند، اما از همان ابتدا به دلایل واضح، عقب نشینی محسوس غرب از مذاکرات آغاز شد.
مسلم بود محاسبات دولت ایالات متحده تحت تاثیر صحنه سیاسی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ این کشور قرار دارد.
اروپاییها هم که همواره در زمین آمریکا بازی میکنند، کارشکنی در تعهدات برجامی را آغاز کردند.
در مقابل رفتارهای کارشکنانه غرب، در فضای مذاکرات، وزیر خارجه ایران بارها بر آمادگی تهران برای گفتگوها بر اساس سند سپتامبر- پیش نویس گفتگوهای وین در تابستان ۱۴۰۱ (تابستان ۲۰۲۲) داشت.
از برخی رسانههای ایرانی که خط تبلیغاتی آمریکایی را دنبال میکنند باید پرسید آیا با وجود فرصتهای مکرر که از سوی بایدن سوخت و کاخ سفید نشان داد قادر نیست تصمیمی جدی برای بازگشت به توافق هسته اتخاذ کند، آیا قرار بود در این سه ماه پس از طوفان الاقصی، معجزهای در کاخ سفید رخ دهد؟
اغلب تحلیلگران معتقدند دولت آمریکا در شرایط انتخابات قادر به تصمیم گیری در زمینه هیچ پرونده مهمی از جمله برنامه هستهای ایران نیست.
شاید برخی از گمانه زنیها به شکل حلقههای یک زنجیر برای خارج کردن شرایط از بن بست است، اما روشن است سیگنالهایی که از مواضع آمریکایی دریافت میشود را نمیتوان مثبت ارزیابی کرد.