وخامت شرایط اقتصادی کشور که از دولت دوم روحانی شروع شد از یکسو و واگراییِ نسبیِ شرایط اجتماعی کشور که محصول اتفاقات بعد از فوت مهسا امینی است از سویی دیگر، باعث شد که برای انتخابات اسفند ماه ۱۴۰۲، هیچ دغدغهای بالاتر از دغدغهی میزان مشارکت وجود نداشته باشد. این نگرانی آنقدر جدی است که برخلاف همهی سالهای بعد از انقلاب و برای اولین بار، رهبر انقلاب از ابتدای سال به موضوع انتخابات پرداخته و در آخرین دیدار، مجدداً به آن اشاره میکنند.
هر وقت که صحبت از افزایش مشارکت در انتخابات میشود، عموما، نوک اکثر پیکانها به سمت مردم رفته و از آنها خواسته میشود با هر شرایطی، مجدداً پای صندوقهای رای بیایند. امروز هم این قاعده چندان تغییر نکرده و مجدد، این تودهی مردم هستند که از ایشان انتظار میرود اهمیت مشارکت در انتخابات و مشروعیت بخشی ناشی از آن به نظام را درک کنند. البته این بار، یک موضوع دیگر، نه برای اولین بار، اما جدیتر از قبل، به عنوان ابزاری برای افزایش مشارکت مطرح میشود و آن، رقابتیتر کردن انتخابات است.
رقابتیتر شدن انتخابات به زبان ساده یعنی آقای شورای نگهبان! فتیله را بکش پایین. یعنی آنهایی که مشکل اخلاقی و اقتصادی ندارند و صرفاً بابت اظهار نظرهایشان یا بابت عدم فعالیت سیاسی اجتماعی کافی، رد یا عدم احراز میشوند، تایید شوند. آیا این اتفاق خوب است یا بد؟ اصلا موضوع این نوشته آن نیست. اینجا موضوع آن است که آیا علت پیشبینیها از کاهش قابل توجه مشارکت در انتخابات آتی به این قضیه مربوط است یا خیر؟ و آیا با رقابتیتر شدن انتخابات، شاهد بالا رفتن مشارکت هم خواهیم بود؟
اگر رأی دهندگان را به دو دستهی عمومی و سیاسی تقسیم کنیم، به نظر میرسد رقابتیتر شدن انتخابات ممکن است بخشی از آنهایی که رویکرد سیاسی داشته یا به عبارت دقیقتر برمبنای هویت سیاسی خود تصمیم انتخاباتی میگیرند را به حضور در انتخابات تشویق کند. اما آیا عامهی مردم هم با رقابتیتر شدن، با صندوقها آشتی میکنند؟
به نظر میرسد اساس دغدغهی مشارکت در انتخابات آتی به عدم حضور قشر خاکستری برمیگردد. یعنی همانهایی که مسائل سیاسیِ انتخابات، مسئلهی اول آنها نیست و اگر دغدغههای دیگرشان تهدید نشده باشد، پای انتخابات هستند. آنهایی که مسئلهی اقتصاد و احترام دارند. آنهایی که لازم است شرایط معیشتیشان بهبود پیدا کند. آنهایی که انتظار دارند با هر نوع سبک زندگی، به عنوان شهروند ایرانی پذیرفته شده و محرومیتهای اجتماعی متوجهشان نباشد. چه اینکه در ادوار گذشته، با وجود اینکه ادعا میشد شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها خیلی سختگیری کرده اما چون وضعیت معیشت مردم به این اندازه نامناسب نبود و شکاف اجتماعی فعلی هم فعال نشده بود، میزان مشارکت بیش از ۶۰ درصد میشد.
لذا باید توجه کرد رقابتیتر شدن انتخابات تنها یکی از عوامل درجه چندمیست که میتواند باعث افزایش مشارکت شود. مشارکت بالا در انتخابات یک پروژه نیست که یک شبه یا در کوتاه مدت به دست آید. بلکه مشارکت بالا در انتخابات محصول حکمرانی اعمال شده بر مردم است که پای صندوقهای رای، خودش را نشان میدهد. درصد مشارکت در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ هرچه باشد، پیامهای بسیاری برای همگان دارد. امید است این پیامها توسط آنهایی که باید بشنوند، شنیده شود.
سیدمجتبی نعیمی