مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به بررسی تطبیقی سازوکارهای حمایت مالی دولت از نظام آموزش عالی در کشورهای ایالات متحده آمریکا، آلمان، فنلاند و ژاپن پرداخته است.
نظام آموزش عالی چه در قالب بخش خصوصی و چه در قالب دولتی به دلیل نقش اساسی آن در پیشبرد برنامههای توسعهای کشورها به محور برنامههای توسعهای کشورها تبدیل گردیده است. مهمتر اینکه تغییر رویکرد دولتها در بیشتر کشورهای توسعهیافته نسبت به شیوه مدیریت اجتماع و سیاست منجر به گشایش شرایط بسیار مطلوبتری برای حضور بخش خصوصی برای ایفاء نقشهای آموزشی در کشورها گردیده است.
ساختار سیاسی دولتها و آموزش عالی
بدون شک شیوهای که دانشگاهها عمل مینمایند به ساختارهای سیاسی و بهویژه دولت بهعنوان مهمترین نهاد سیاسی برمیگردد. از دید وبر دولت یک نهاد سیاسی اجبار و دارای سازمانی مستمر و پیوسته تا آنجا که خود و مقامات اداری آن از حق انحصاری استفاده از زور در اجرایی دستورهای آن برخوردارند است.
در زمینه حمایتهای دولتی از آموزش عالی بایستی گفت که در ژاپن اقدامات حمایتی دولت، شامل ارائه یارانه به دانشگاههای دولتی و خصوصی بوده است. البته قابل ذکر است اعطای یارانهها به دانشگاهها بهعنوان راهی برای اعمال نظارت دولت در مورد دانشگاهها برای تبعیت از نظام سهمیهها و سایر شرایط بوده است. مطابق قوانین ژاپن درصورتیکه دانشگاهی خصوصی نتواند سهمیه دانشجویی معین شده برای دانشگاهش را جذب کند یارانههای پرداختی دولت را از دست میدهد.
پذیرش الزامات جدید در ساحت سیاست و دولت در کشورهای موردبررسی، شیوه عمل دولتها در زمینه آموزش عالی را تغییر داده است و این موضوع منجر به ایجاد تغییرات پارادایمی گستردهای گردیده است که دولت را از دولتهای هژمون مطرح شده در نظریههای آموزش عالی خارج نموده است و این موضوع امکان بیشتری را برای خودمختاری و استقالل نظام آموزشی، حمایتهای گسترده از آموزش عالی غیردولتی را سبب گردیده است.
ساختار سیاسی و آموزشی در اروپا
دولتهای اتحادیه اروپا به اشکال متعدد با تأکید بر استقلال و خودمختاری دانشگاهها از دانشگاهها و توان آنها برای حصول به اهداف توسعهای خود بهره بردهاند. یافتههای مرتبط به ژاپن نشان داده است که دولت ژاپن علیرغم خصوصیسازی گسترده در این حوزه سیاستهای نظارتی گستردهای را اعمال نموده است و ازاینروی، حمایتهای دولتی به افزایش کیفیت و حصول به شاخصهای ارتقاء کیفی منوط گردیده است. آمریکا پیشرو اجرای برنامههای جدید شده که به جهش توسعهای این کشور رقم زده است.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به بررسی تطبیقی سازوکارهای حمایت مالی دولت از نظام آموزش عالی در کشورهای ایالات متحده آمریکا، آلمان، فنلاند و ژاپن پرداخته است.
در این گزارش نمونهای متشکل از چهار کشور توسعه یافته (ایالات متحده، آلمان، فنلاند و ژاپن) انتخاب شده و تجارب آنها در ارتباط با ساختار مالیه آموزش عالی، سیاستهای دولت و روندهای موجود مورد بررسی قرار گرفته است. این نمونه بازتاب دهنده چهار رژیم شهریه-یارانه کاملاً متمایز است و بدین ترتیب رهیافتهای جامعی را به دست میدهد.
یافتهها حاکی از این است که هنوز هم دولتها در کشورهای صنعتی به حمایت مالی مستقیم از آموزش عالی ادامه میدهند و در برخی کشورها سهم دولت بسیار بالاست (آلمان و فنلاند،) هرچند در کشورهایی که نقش دولت ضعیفتر است، میزان مشارکت دولت در تأمین مالی دستکم به میزان یک سوم کل مخارج مؤسسات آموزش عالی است. با وجود این، روندها نشان میدهد که در طول زمان در همه کشورها سهم دولت رو به کاهش بوده و گامهایی برای تشویق بخش خصوصی به مشارکت در این امر برداشته شده و بعضاً بار مالی بیشتری به خانوارها انتقال یافته است.
روند دیگر مشاهده شده این است که دولتها در طرف تقاضای آموزش عالی، حمایتهای خود را از یارانه در قالب کمک بلاعوض به دانشجویان به سمت اعطای وام تغییر جهت دادهاند که این اقدام ضمن تأمین نیاز دانشجویان برای تحصیل، با بازگشت منابع مالی به دولت همراه است.
چهار کشور آمریکا، آلمان، فنلاند و ژاپن نظام مالی متفاوتی دارند و با اینکه این کشورها در ابتدای دوره پس از جنگ جهانی دوم مشخصات تقریباً مشابهی از لحاظ سازوکار تأمین مالی داشتند (رژیم شهریه پایین- یارانه اندک)، در ادامه با رفت و آمد احزاب سیاسی و تسلط آنها بر قوای مجریه و مقننه، سیاستهای متفاوتی را در پیش گرفتند.
چهار کشور توسعه یافته عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی شامل آمریکا، آلمان، فنلاند و ژاپن نزدیک به ۷ درصد جمعیت جهان و ۳۳ درصد تولید ناخالص داخلی جهان در سال ۲۰۲۰ را شامل میشوند. سهم جمعیت و تولید ناخالص داخلی آن از مجموعه سازمان توسعه و همکاری اقتصادی به ترتیب برابر با ۴۰ درصد و ۵۵ درصد است.
بررسی سیستم آموزش عالی ایالات متحده
به صریحترین شکل نظام آموزش عالی را برمبنای سازوکار بازار بنا نهاده، به طوری که بار اصلی هزینهها برعهده خانوارها گذاشته شده، اما در عین حال حمایت مالی گسترده و متنوعی را تعریف کرده است.
با توجه به نظام فدرالی آمریکا، دولت مرکزی این کشور بیشتر کمکهای خود را براساس نیاز دانشجویان انجام میدهد، اما دولتهای ایالتی به منظور ایجاد رقابت بین دانشگاهها و حفظ دانشجویان مستعد در داخل ایالت به ارائه کمکهای مالی به دانشجویان برمبنای شایستگی روی آوردهاند.
با وجود این، روند حمایت مالی دولت در ایالات متحده به جای کمکهای بلاعوض مستقیم بیشتر به سمت وام و نیز ایجاد فضای رقابتی در جذب منابع مالی پژوهشی تغییر کرده است.
بررسی سیستم آموزش عالی ژاپن
در ژاپن شهریه منبع مالی عمدهای برای دانشگاه هاست، اما کمکهای دولت همچنان وجود دارد، هرچند سیاستهای دولت در راستای درآمدزایی بیشتر دانشگاهها و افزایش استقلال مالی آنها، سیر نزولی کمکهای دولت را موجب شده است. یکی از اقدامات مهم دولت ژاپن، بازتعریف دانشگاههای ملی به صورت شرکتهای دانشگاهی است. این سیاست روح تجاری را به دانشگاههای ملی ژاپن دمید و آنها را از وابستگی محض به بودجه دولت دور کرد.
برخلاف آمریکا و ژاپن که دولت کمتر از نصف مخارج مؤسسات آموزش عالی را تأمین میکند و نقش بخش خصوصی به ویژه خانوارها بسیار پررنگ است، در آلمان (رژیم شهریه پایین-یارانه
اندک) و فنلاند (رژیم شهریه پایین-یارانه زیاد) دولت سهم بسیار بزرگی از مخارج را برعهده دارد و خانوارها دغدغهای در این زمینه ندارند.
بررسی سیستم آموزش عالی آلمان و فنلاند
در دو کشور آلمان و فنلاند، دولت سهم بزرگی از مخارج آموزش عالی را تأمین میکند، با این تفاوت که در آلمان تمرکز بیشتر روی ارائه کمک هزینه تحصیلی به دانشجویان است، اما در فنلاند، دولت منابع مورد نیاز دانشگاهها را تقریباً به طور کامل تأمین میکند.
یکی از سیاستهای دولت آلمان اجرای طرح «بافوگ» بود که یک طرح حمایت مالی مبتنی بر نیاز با آستانه درآمدی بالا از دانشجویان بود. دولت براساس این طرح یارانههای قابل توجهی را به دانشجویان اعطا میکرد، هرچند در گذر زمان از درجه سخاوتمندی این طرح کاسته شد و ویژگی یارانه اندک را برای نظام مالیه آموزش عالی آلمان ایجاد کرد. در فنلاند، شاهد یک نظام تأمین مالی ساده ای هستیم، به طوری که دانشگاهها به طور مستقیم از دولت بودجه قابل توجهی را دریافت میکنند و بنابراین، نه نیازی به درآمدزایی دارند و نه به شهریه وابستگی دارند.
وجه تمایز دیگری که وجود دارد این است که در ایالات متحده و ژاپن، تقریباً کل منابع مالی مؤسسات آموزش عالی در داخل کشور تأمین میشود و جریان بین المللی منابع تقریباً صفر است، اما دولتهای آلمان و فنلاند به دلیل اینکه بخش اعظم بار مالی آموزش عالی را به دوش می کشند زمینه را برای ورود منابع بین المللی مهیا کردهاند تا از این طریق تأمین نیازهای مؤسسات با مشکل مواجه نشود.
بررسی سازوکارهای تأمین مالی در آموزش عالی کشورها
میانگین نرخ ثبت نام در دو کشور آمریکا و ژاپن (حدود ۷۶ درصد) به میزان قابل توجهی از میانگین دو کشور آلمان و فنلاند (حدود ۸۴ درصد) کوچکتر است. این ویژگی به خوبی با نوع رژیم شهریه – یارانه قابل توضیح است. از آنجا که شهریه در بازار آموزش عالی به مثابه قیمت تلقی میشود، بالاتر بودن شهریه به کاهش تقاضا برای آموزش عالی در ایالات متحده آمریکا و ژاپن (به طور میانگین) منجر شده است.
دوم، سطح یارانه، بالاتر بودن ثبت نام در آمریکا و فنلاند را به ترتیب در مقایسه با ژاپن و آلمان توضیح میدهد. در آمریکا، پرداخت یارانه بیشتر به آموزش عالی توسط دولت موجب تقاضای بیشتر برای ورود به دانشگاه در مقایسه با ژاپن شده است و همین موضوع در مورد فنلاند در مقایسه با آلمان صدق میکند.
سیاستهای این چهار دولت در تأمین مالی آموزش عالی ریشه در نگرشهای سیاسی حاکم بر حکومتها، فرهنگ عامه، شرایط اقتصادی و غیره دارد. برای مثال، در کشورهایی با نظام سیاسی فدرالی شاهد نقش پررنگتر دولتهای ایالتی هستیم و دولت مرکزی در این زمینه حضور کمتری در مقایسه با نظامهایی از نوع دیگر دارد.
همچنین، در کشورهایی که دولت یارانه زیادی به آموزش عالی تخصیص میدهد، بخش بزرگتری از مخارج دولت صرف حمایت مالی از دانشجویان و دانشگاهها میشود.
دولت ایالات متحده و فنلاند که نظام مالیه آموزش عالی هر دو با ویژگی «یارانه زیاد» شناخته میشود، رویه اعطای یارانه قابل توجه به آموزش عالی را دنبال کردهاند. از این رو، در این دو کشور بیش از ۳ درصد مخارج دولت به آموزش عالی اختصاص مییابد.
در کشورهایی که مشارکت بخش خصوصی قویتر است، دولتها مسئولیت کمتری در تأمین مالی آموزش عالی برعهده میگیرند، البته حضور چشمگیرتر بخش خصوصی در این عرصه خود نتیجه سیاستهای تسهیل کننده دولتها برای این منظور است.
برای نمونه، دولت در ایالات متحده فضای رقابتی را برای جذب منابع مالی توسط دانشگاهها فراهم آورده است و در ژاپن دانشگاههای ملی بازتعریف شده و به عنوان شرکتهای دانشگاهی معرفی شدهاند تا از این طریق روح تجاری در آنها دمیده شود. این موضوع بیانگر استفاده از ابزار غیرمالی در حمایت از تأمین مالی آموزش عالی است، درحالی که اقدامات دولت در فنلاند و آلمان بیشتر کمک پولی به دانشجویان و دانشگاهها را شامل میشود.
عرفان عباسی