پژوهشگر شهرسازی ومعماری نوشت: تمدن غرب در چند قرن اخیر، پیشرو و جلودار عرصه علم بوده است، علوم موجود در دانشگاه ها، به ویژه در علوم انسانی، محصول تفکر و ترجمه تمدن غربی است. مبانی پارادایمیک علوم غربی در مقابل مبانی اسلامی قراردارد.
با این وجود آنچه که درساختارها و تصمیم سازی های کشور دیده می شود تبعیت از مبانی پارادایمی تمدن غرب است. بخش عمده ای از مسائل امروز کشور ناشی از عدم وجود پارادایم وحکمرانی دینی است.این مسائل به صورت ملموس تر در حکومت های محلی(شهرداری) و در مقیاس شهری قابل درک هستند.باتوجه به گسترش شهرنشینی، توسعه فضایی – کالبدی و افزایش اهمیت و نقش شهرها در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…. شهرها نقش مهمی درتامین نیازهای شهروندان دارند.مشکلات و بحران های فعلی در شهرها وکلانشهرها ناشی از تقلید از مبانی پارادایمی تمدن غربی است. متاسفانه عرصه معماری وشهرسازی کشور دراین چند دهه دور از نگاه دغدغه مندان نظام بوده است،سیاست های اتخاذشده درحوزه شهرسازی در دهه 70 پایه گذار بسیاری از مشکلات فعلی شهرها بوده ،این سیاست ها برگرفته از نگاه توسعه ای غرب گرا بوده که نتیجه ای جز انباشت مشکل برای شهرها و علی الخصوص کلانشهرها نداشته است. درحال حاضر، نوع شهرسازی در کشور، نمونه ای از شبکه تمدنی در جامعه غربی است.در شهرسازی برآمده از تمدن غرب ، طرح و برنامه ها برمبنای سکولاریسم،لیبرالیسم و سرمایه داری بناشده است که حاصل آن ایجاد توسعه عمودی و کالایی شدن زمین،تشدید ترافیک در معابرشهری،ایجاد قله های ثروت درکنار دره های فقر،کاهش کیفیت زندگی شهروندان و کاهش حس حضورخدا در فضای شهری می باشد.شهرسازی غربی درکشور به بن بست رسیده است. طرح های توسعه شهری مانند طرح جامع و تفصیلی نه تنها بازدهی مثبت نداشته اند بلکه برای بسیاری از شهروندان آسیب هایی را به همراه داشته است.
انقلاب اسلامی، دروازه ی ورود به دوره ای جدیدی است که مهمترین مولفه ی آن، «طرح پیوند دین و دنیا» و مهمترین دستور کار آن، «تقابل اسلام و استکبار» است. گام دوم انقلاب فرصتی برای بازنگربی وبازسازی سازهای تمدنی برای تحقق تمدن نوین اسلامی است یکی از سازه های این تمدن،شهر است. هر تمدنی مبتنی بر نوع تفکر و روح برآن تمدن و بر اساس تعریف و نوع نگاهش به نیازهای انسانِ شهری پارادایم مطلوب خود را در شهر می سازد.اسلام به عنوان یک دین کامل و جهان شمول نه تنها برای سبک زندگی فردی بلکه برای ساخت جامعه مبتنی بر اصول انسانی و عقلانی نیز برنامه دارد. یکی از مواردی که اسلام به آن صورت تخصصی پرداخته عمران شهری است.برای تحقق شهر تراز انقلاب اسلامی نمی توان از پارادایمهای رایج در علوم انسانی، به دلیل تفاوتهای بنیادی که با نگاه اسلام دارد، استفاده کرد.با توجه به اینکه شهر بر ابعاد روحی، روانی، فکری و جسمی شهروندان تاثیرگذاربوده و کالبد و فضای شهر نشان دهنده نوع فرهنگ، ارزش و اعتقادات جامعه است، ؛ ازاین رو، باید چهارچوب فکری منطبق بر نگاه دینی در تحقق شهر اسلامی تولید شود، نظریات علوم اسلامی با توجه به وابستگی به دین باید علاوه بر اثبات استنادشان به منابع و معارف اسلامی از کارآمدی مناسب برخوردار باشند و توان رقابت و برتری نسبت به سایرین را داشته باشند.
علی حجازیان