شبکهمنوتو در آخرین روزهای فعالیت خود، مستند پرویز ثابتی را نمایش داد که به نظر میرسد تنها هدف آن پاکسازی ساواک و تبلیغ پهلویها باشد.
مستند پرویز ثابتی تنها چند روز پس از اعلام تعطیلی احتمالی منوتو از این شبکه تلویزیونی پخش شد تا آخرین تلاشهای این شبکه منتسب به سلطنتطلبان برای تبلیغ پهلوی به سرانجام برسد. مستندی که در پنج قسمت از این شبکه پخش و در پلتقرم یوتیوب قابل تماشا است و به نظر میرسد تا به حال و پس از گذشت حدود دو هفته یکی از بحثبرانگیزترین مباحث در توئیتر فارسی و دیگر بسترهای مجازی بوده است به نحوی که ثابتی و منوتو در چند مقطع زمانی مختلف به ترندهای توئیتر در این مدت بدل شدند و بحث و نظر کاربران مجازی درباره ساختار مستند و صحبتهای ثابتی ادامه دارد.
استفاده از گونه مستند برای بیان ماجراها و موضوعات تاریخی و اجتماعی معاصر ایران یکی از تمهیداتی بود که شبکه منوتو در سالهای اخیر برای جذب مخاطب از آن استفاده میکرد. بهرهگیری این شبکه از این گونه از دو جهت حایز اهمیت و بحث برانگیز بوده است: نخست اینکه دادن اطلاعات زیاد و به نوعی القای مضامین مهم فرهنگی و سیاسی به طور مستقیم و واضح از طریق مستند بسیار سادهتر و تاثیرگذارتر از سینمای داستانی ممکن میشود و دوم اینکه دسترسی این شبکه به آرشیو فیلمها و راشهای مختلف، متنوع و فراوان سبب شد که بهترین راه برای ارائه این حجم از دادههای تصویری و صوتی، ساختار مستند باشد، چنانچه حرف و حدیثهای فراوانی هم در خصوص دزدیده شدن آرشیو صدا و سیما توسط منوتو مطرح شده بود که موفقیت این شبکه در جذب مخاطب مستندهای تاریخی سیاسیاش به این آرشیوها به شدت وابسته بوده است.
اما سوال اصلی این است که چگونه مستند ثابتی جذاب و بحثبرانگیز شد؟ چرا این مستند در این مقطع زمانی از منوتو پخش شد؟ هدف و انگیزه اصلی سازندگان این مستند چه بوده و آیا این مستند قرار است به پرویز ثابتی بپردازد یا پهلوی و سیستم امنیتی آن را مورد تبیین و تفسیر قرار دهد؟
درباره کارگردان
علی حمید کارگردان مستند پرویز ثابتی است که عمده شهرت وی پس از ساخت این مستند صورت گرفته و میتوان این گونه در نظر گرفت که مستند ثابتی پله پرتاب و عامل اصلی شهرت علی حمید در مقام مستندساز تلویزیونی بوده و پیش از آن سابقه آنچنان درخشان و با کیفیتی از وی در سینمای مستند وجود ندارد.
نکته جالب درباره فعالیت سینمایی علی حمید این است که او مستند سازی را از ۲۰ سالگی و از ایران شروع کرده و سابقه همکاری وی با سازمانهای مهم جمهوری اسلامی از جمله صدا و سیما وجود دارد چنانچه همکاری وی در مجموعه «روایت فتح» از جمله مهمترین تجربههای همکاری وی با نهادهای داخلی ایرانی بوده است به گونهای که حتی برخی ادعای دزدیده شدن آرشیو صدا و سیما توسط علی حمید و انتقال آن به منوتو را نیز مطرح کردند که خود او در گفت و گویی این اتهام را رد کرده است.
علی حمید از سال ۲۰۱۸ (۱۳۹۷) مشغول فعالیت در شبکه منو تو شده و مستند «انقلاب ۵۷ »مهمترین مستند تلویزیونی است که او در ساخت آن مشارکت داشته است. در زمان حضور وی در ایران نیز او مستندی با نام «روایت انقلاب» را درباره چهرههای اصلی انقلاب اسلامی از جمله «شهید مطهری» و «شهید باهنر» ساخته بود تا بتوان وی را به عنوان یکی از کارشناسان و تکنسینهای مستندهای تاریخی سیاسی برشمرد.
تحلیل مستند
مستند ثابتی با اینکه قرار بوده مستندی گفت و گو محور باشد، در واقعی مستندی است که از زبان گوینده و شخصِ پرویز ثابتی روایت میشود و در حین کار نیز شاهد تصاویری ساختگی یا آرشیوی هستیم که در راستای سخنان ثابتی با هدف جذابترشدن و باورپذیرتر شدن موضوعات پخش میشود. با وجود اینکه در تمامی طول ۷ ساعته مستند، این روال حفظ نشده اما شاهد این هستیم که طراحی مستند براساس داکیودرام(Docudrama) برای تبیین سخنان گوینده در بخشهای مختلف سخنان بخصوص دو قسمت ابتدایی بهرهگرفته شده است.
برای روشنتر شدن سبک سازندگان مستند پرویز ثابتی در دو قسمت ابتدایی میتوان به مستندهای داستانی «محمدحسین مهدویان» از جمله «آخرین روزهای زمستان» اشاره کرد، در آنجا مهدویان با استفاده از آرشیوهای صوتی، تصاویری را ساخته بود که باعث میشد ساختار مستند از حالت صوتی بودن در بیاید و مخاطب تصاویر مرتبط با اصوات را نیز مشاده کند. این نوع بازسازی اتفاقات و موضوعات در مستند پرویز ثابتی نیز رخ داده و علی حمید به نظر میرسد برای جذابتر شدن و پرهیز از خستگی تماشاگر از این تمهید استفاده کرده است.
در قسمتهای سوم و چهارم، حجم تصاویر آرشیوی و فیلمهای مرتبط با مصاحبه ثابتی با اهالی رسانه و دیگر محافل خبری زیادتر شده به طوریکه بر خلاف دو قسمت ابتدایی شاهد ارجاعات متعدد وی به این صحبتها هستیم و دیگر مانند دو قسمت ابتدایی، داکیو درام و مستند داستانی در طراحی سازندگان مدنظر گرفته نشده است. این ساختار مستند در مستندهای سنتی و قدیمیتر بیشتر رواج داشته به طوریکه گوینده صحبتی را مطرح میکند و کارگردان بخشهای واقعی از یکی مصاحبه آرشیوی را نشان تماشاگر میدهد.
میزانسن گفتو گوی ثابتی در یک استادیو و ثابت است و با استفاده از چند دوربین، مدیوم شاتهایی از صورت و اجزای بدن وی قابل مشاهده است که تنها جذابیت این بخش تعدد دوربینها، کاتهای متعدد و موسیقی است که کارگردان در برخی مواقع روی سخنان ثابتی گذاشته تا ریتم و حال و هوای مصاحبه را تنظیم و تماشاییتر کند.
با اینکه در طول مستند، به طور کامل شاهد صحبتهای یک طرفه پرویز ثابتی هستیم، اما شیوه صحبتکردن وی، دراماتیزهکردن اتفاقات و افراد(که ماحصل سالها گزارشنویسی و ماجراجویی وی در مقام ارشد امنیتی بوده) درکنار طراحی سازندگان برای پرداخت موضوعات مختلف و تنوع باعث شده که مستند از لحاظ بصری و شنیداری ملال آور نباشد و تماشاگر به همراهی و دنبالکردن آن ترغیب شود.
نقد مستند
درکنار توفیقاتی که مستند ثابتی در هفتههای اخیر در رسانههای مختلف و مردم داخل و خارج از ایران کسب کرده است، نقدهای جدی و مهمی در زمینههای مختلف فرمی و محتوایی به آن وارد شده که از نظر باورپذیری و ماندگاری آن را به شدت تحت تاثیر قرار داده است به گونهای که در بسترهای مختلف شبکههای اجتماعی، رسانهها و حتی محافل شخصی و خصوصی این نقدها به مستند وارد شده و بارها سازندگان آن مورد سوال قرار گرفتهاند. در حالیکه برخی از این نقدهای سیاسی بوده و سازندگان نیز با برخورد ایدئولوژیک و غیرحرفهای آن را پاسخ دادند، برخی از این اشکالات و ایرادات در ساختار و محتوای کلی مستند قابل دریافت است و نیاز به توضیح جدیتر و دقیقتری از سوی سازندگان دارد:
یک سویه و متکلم وحده: شاید اصلیترین ایرادی که به مستند ثابتیِ شبکه منوتو وارد باشد همین یک طرفه و یک سویه بودن آن است. پرویز ثابتی در مقام یک دانای کل و متکلم وحده در طول ۵ قسمت و نزدیک ۷ ساعت، هر آنچه از اتفاقات مربوط به ایران قبل و بعد از انقلاب از سیاست تا اجتماع، از امنیت تا اقتصاد گرفته نقل میکند و تمامی این روایتها بدون هیچ چالش و سوالی از سوی ثابتی به طور آزادانه نقل میشود. در قسمت چهارم و پنجم سوالات بیشتری از سوی مصاحبهکننده از ثابتی پرسیده میشود اما این سوالات نه تنها چالشبرانگیز و پاسخ به شبهات نبوده بلکه در راستای تبلیغ و تایید صحبتها و اهداف پرویز ثابتی صورت گرفته است: برای نمونه مصاحبهکننده از ثابتی میپرسد چرا با وجود اقدامات وسیع ساواک در راستای تامین امنیت ایران، تبلیغات بایسته و شایستهای از سوی این نهاد برای این فعالیتها انجام نمیشده که ثابتی پاسخ میدهد ما وظیفهمان تامین امنیت بوده نه تبلیغات ساواک!
شخصی و بدون استناد: تنها یک سویه و متکلم وحده بودن مستند پرویز ثابتی ایراد و اشکال این اثر به شمار نمیرود و در ادامه شاهد این روال تعجببرانگیز و غیرحرفهای هستیم که مصاحبه شونده یعنی شخص پرویز ثابتی هیچ دلیل و مدرکی برای سخنان خود ارائه نمیدهد و تمامی روایتهای وی از سوی افراد و رخدادها کاملا شخصی و مبتنی بر برداشتهای فردی وی بوده است این در حالی است که در مستندهای اینچنینی که قرار است ادعاهای مهمی درباره افراد و رویدادها ارائه شود، سندهای مکتوب یا تصویری مرتبط با فرد مدعی در جهت اقناع و توجیه مخاطبان ارائه میشود در حالیکه در مستند ثابتی، حتی تصاویری که در راستای سخنان وی پخش میشد تنها جنبه سرگرمکنندگی و جذب کردن مخاطب داشته و برای باورپذیری و مستندکردن صحبتها چیزی ارائه نشده است. برای نمونه ثابتی سخنان زیادی درباره ساعدی، بختیار، فردوست و شخص رهبر انقلاب ارائه میکند و همگی را متهم به رفتارهای نادرست میکند اما برای حرفهای خود هیچ سند و مدرکی ارائه نمیدهد گویی شخص پرویز ثابتی در این مستند به عنوان پروردگار و خالق هستی، همه را قضاوت و تعیین تکلیف کرده و تماشاگر میبایست همهچیز را بدون سند و مدرکی از ایشان قبول کند.
چپ بودن ثابتی با چپها از دیگر نکاتی است که از زمان حضور وی در ساواک آغاز و در صحبتهای وی در این مستند نیز به خوبی هویدا شد، از این رو یکی از مخالفان سر سخت این مستند در فضای مجازی و رسانهای خارج از کشور، چپهای زمان پهلوی بودند که به شدت اظهارات ثابتی را نقد و شخصیت وی را تخریب کردند.
بیوگرافی ثابتی یا سرنوشت ساواک: یکی دیگر از اشکالات مستند ثابتی از نظر ساختار مستندسازی این بوده که سازندگان تکلیف خود با این سوال مشخص نکردهاند که آیا این مستند قرار است مستند بیوگرافیک درباره پرویز ثابتی باشد یا قرار بوده تاریخچه ساواک و سیستم امنیتی و دیگر اجزای پهلوی را با مخلفات اضافه از قبیل اظهار نظر درباره چهرههای چپ و روحانیون انقلاب ۵۷ مشاهده کنیم. گویی سازندگان ثابتی را بهانه کرده و در ادامه خواسته بودند تاریخچه ساواک و افراد مرتبط با آن و شخص «محمدرضا پهلوی» و چهرههای منتقد حکومت از «خسرو گلسرخی» و «غلامحسین ساعدی» و «صادق هدایت» تا «آیتالله خامنهای»، «کروبی» و «صادق زیباکلام» را مرور و تجزیه تحلیل کنند. اینگونه انفعال و نامشخص بودن موضع مستندساز در ساختار مستند باعث شده که مشخص نشود که مستند پرویز ثابتی قرار است دقیقا چه کارکرد سینمایی داشته باشد؛ گویی حضور پرویز ثابتی بعد از سالها جلوی دوربین شبکه منوتو، آنها را آنقدر ذوق زده کرده که تصمیم گرفتند هر آنچه وی میخواهد بیان کنند و خبری از انسجام ساختاری و اتحاد تماتیک در سخنان و بخشهای مختلف مستند نیست.
پاسخگو یا پروپاگاندا: یکی دیگر از ابهاماتی که همواره در ذهن تماشاگر مستند پرویز ثابتی به وجود میآید این است که اصولا این مستند با چه هدفی ساخته شده است؛ آیا قرار بوده فیلمی در نقد و چالش سیستم امنیتی پهلوی و رفع شبهات آن ساخته شود که پرویز ثابتی به عنوان یکی از چهرههای ارشد آن در استادیو منوتو ظاهر شود که به این سوالات و چالشها به طور مستند پاسخ دهد یا اینکه اصولا حضور پرویز ثابتی بعد از سالها برای تلویزیون منوتو و مخاطبان سلطنتطلب آن، غنیمتی ارزشمند محسوب شده که در این میان تطهیر و سفیدسازی بخش زیادی از اتهامات به این سازمان و پروپاگاندا و خاطرهسازی از پهلوی هدف اصلی ساخت این اثر بوده است. به نظر میرسد علی حمید در مستند پرویز ثابتی به روشنترین شکل هدف دوم را نشانه گرفته بود چرا که هیچ چالش جدی در مستند در نقد ساواک و شخص ثابتی مطرح و پاسخ داده نمیشود و شخص ثابتی همه نقدها و نظرات اندک مطرح شده را به سادهترین شکل ممکن پاسخ یا از آن عبور میکند تا مشخص شود این مستند از ابتدا هم قرار بوده در راستای نظر و رای بخش محدودی از جامعه ایرانی داخل یا خارج و نه تمامی آن تولید شود.
سخن نهایی
اتفاقات شهریور ۱۴۰۱ که از فوت مرحوم مهسا امینی آغاز شد و ناآرامیهایی را در کشور پدید آورد چهرههای اپوزیسیون و برانداز را به این صرافت و نتیجه رساند که کار نظام جمهوری اسلامی تمام شده و از این رو آلترناتیوهای خود برای بازگشت به حاکمیت ایران را معرفی کردند که مهمترین آنها «رضا پهلوی» بود؛ شخصی که تا پیش از آن تنها در زلزلهها، سیلها و برخی اعتراضات از قبیل آبان ۹۸ به همدلی با مردم ایران پرداخته بود و اوج کنشگری وی نوشتن توئیت و پست در توئیتر و اینستاگرام و حضور در شبکههای من و تو و ایران اینترنشنال برای همدردی با مردم ایران بوده است. اما بعد از فروکشکردن این اعتراضات و ناآرامیها که بخش مهمی از آن نیز به اغتشاشات و آشوبها مربوط بود، محبوببیت این افراد به شدت کاسته و جایگاه اجتماعی آنها تا حدزیادی کاهش یافت با این حال هنوز شبکههای مخالف نظام ایران از جمله ایران اینترنشنال و منوتوفارسی تصور دارند که میتوانند از نارضایتی مردم ایران موجسواری کنند و استفاده از چهره تمام شده و ناکارآمدی چون پرویز ثابتی در شبکه من و تو به عنوان یک چهره معتمد و نزدیک پهلوی میتواند بار دیگر خاطرات پهلوی دوستان را زنده و از مشکلات و برخی ناملایمات در داخل ایران سواستفاده کنند، به نظر نمیرسد ساخت مستند علی حمید با نام پرویز ثابتی هدفی جز احیای خاطرات پهلوی دوستان، پاکسازی ساواک، تطیر پهلوی و همچنین موجسواری از نارضایتی و ناآرامیهای سال گذشته داخل ایران نداشته باشد.