تغییر موازنه در منطقه و دگرگونی بازدارندگی اسرائیل

این خطر وجود دارد که در این شرایطِ پرتنش، منازعه غزه به صورت منزوی و منفرد دیده شود. فوری ترین نیاز آن است که منازعه اسرائیل – حماس حل و فصل شده، بازدارندگی اسرائیل دوباره برقرار شود و در مسیر یک راه حل دو کشوری پیشرفت حاصل شود. اما این کار باید در کنار یک مجموعه گام های گسترده تر آمریکا انجام شود، از جمله: بیان تعهد آمریکا به منطقه در پی عقب نشینی ۲۰۲۱ از افغانستان و کاهش های بعدی حضور نظامی آمریکا.

اصول راهنمای رویکرد ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه، در واقع، نسبت به پیش از حمله هفتم اکتبر، دگرشی نداشته و هرچند این منازعه فوریت دخالت و تعامل آمریکا در منطقه را افزایش داد اما تنها یکی از چندین تحولی است که نیازمند رهبری دوباره آمریکاست.

جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا و برت مک گورک Brett McGurk نماینده ویژه اش در امور خاورمیانه، در فوریه گذشته “دکترین بایدن” برای خاورمیانه را در شورای آتلانتیک ارائه کردند: شراکت، بازدارندگی، دیپلماسی، درهم بافتگی و ارزش ها.

هم بایدن و هم مک گورک بر مسیری برای امنیت اسرائیل تاکید گذارده اند که ماهیتی راهبردی دارد و فراتر از تضمین های متکی بر قدرتِ سخت است. در واقع آنها روشن ساخته اند که امنیت درازمدت اسرائیل بستگی دارد به فراهم کردن این امکان برای مردم فلسطین که در یک کشور متعلق به خودشان، زندگی امنی داشته باشند.

آمریکا، تنها قدرتی است که هم توانایی تضمین امنیت اسرائیل را دارد و هم توانایی تحمیل پیشرفت به سوی یک راه حل معتبر دو کشوری را. مقاله اخیر بایدن (در واشنگتن پست)، اظهارات مک گورک در منامه و سخنان آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده در نشست گروه هفت در هشتم نوامبر، همگی عناصری یکسان برای آماده کردن این مسیر را در خود دارند. این عناصر دربردارنده پنج گام بازدارنده برای غزه هستند: 1) عدم جابه جایی اجباری فلسطینیان با توسل به زور در داخل غزه، 2) عدم اشغال دوباره غزه توسط اسرائیل، 3) عدم کاهش وسعت قلمروی غزه، 4) عدم استفاده از غزه برای حمله دوباره به اسرائیل، و 5) عدم محاصره جمعیت غیرنظامی غزه

این پنج گام مثبت برای دستیابی به یک راه حل پایدار برای این بحران، به یک نظم آینده و اصلاح شده توجه دارد: 1)مردم فلسطین باید در کانون و محور یک غزه پسابحران باشند؛ 2) کرانه باختری و غزه باید تحت یک حاکمیت باز گردند؛ 3) اسرائیل باید امن باشد؛ 4) مردم غزه به بهبود کیفیت زندگی خود نیازمند هستند و 5) غزه نیازمند یک سازوکار معتبر بازسازی است.

این خطر وجود دارد که در این شرایطِ پرتنش، منازعه غزه به صورت منزوی و منفرد دیده شود. فوری ترین نیاز آن است که منازعه اسرائیل – حماس حل و فصل شده، بازدارندگی اسرائیل دوباره برقرار شود و در مسیر یک راه حل دو کشوری پیشرفت حاصل شود. اما این کار باید در کنار یک مجموعه گام های گسترده تر آمریکا انجام شود، از جمله: بیان تعهد آمریکا به منطقه در پی عقب نشینی 2021 از افغانستان و کاهش های بعدی حضور نظامی آمریکا.

حمله هفتم اکتبر حماس، اعتبار بازدارندگی اسرائیل را ویران کرد. حتی اگر اسرائیل در چند هفته گذشته، قادر می شد که حماس را هم نابود کند، این واقعیت سرجای خودش بود. وجهه اسرائیل به عنوان یک وزنه متقابل علیه ایران، موقتا زایل شده است. در پی آن، آمریکا دو ناو هواپیمابر و دیگر توانمندی های چشمگیر نظامی را راهی منطقه کرد با هدف بازداری ایران و نیابتی هایش از گسترش منازعه.

در حالی که هدف از کارزار اسرائیل در غزه، حذف حماس و احیای بازدارندگی است، شمار قابل توجه تلفات غیرنظامی، حل و فصل سیاسی پسامنازعه را با فلسطینی های غزه و کرانه باختری، دشوارتر خواهد کرد. این حل و فصل، و پذیرش آن توسط منطقه عربی، تاثیر بسیار بیشتری بر امنیت اسراویل در قیاس با تلاش های کوتاه مدت علیه حماس خواهد داشت.

به خاطر کارزار “فشار حداکثری” دولت دونالد ترامپ علیه ایران، ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در سال 2020 و ابراز تمایل ایران به حملات علیه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دولت باید رویکرد فشارزدایی (کاهش فشار) در منطقه را در دستور کار قرار دهد. هدف از این سیاست، کاهش احتمال منازعه در منطقه بود و به یک آتش بس لرزان اما بادوام در یمن انجامید. از این گذشته، هرچند آمریکا چندین حمله سنجیده در سوریه انجام داد، این حملات به تشدید نینجامید. با این حال، کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه و توقف فروش های تسلیحاتی به شرکایش، با این هدف بود که در عین فشارزدایی از منطقه، بازدارندگی علیه ایران بر متغیرهایی متکی باشد، از جمله بر اعتبار بازدارندگی اسرائیل؛ که اکنون دستخوش دگرگونی قرار گرفته است.

تا به اینجا، ایالات متحده به خوبی توانسته است ریسک های فوری همراه با حمله هفتم اکتبر حماس را خنثی کند و از گسترش چشمگیر جنگ در منطقه جلوگیری کند. هرچند منازعه اسرائیل – حماس با پایان خود فاصله زیادی دارد اما اعلام آتش بس موقت و آزادی بخشی از گروگان ها، راه را برای کمک های بشردوستانه و دیپلماسی گسترده تر باز می کند. تلاش های اخیر، می تواند به کاهش تنش میان هدف اسرائیل در نابودی حماس و تلفات بعدی غیرنظامی و وخامت شرایط انسانی کمک کند.

نقطه آغازِ امنیت درازمدت در خاورمیانه، همانا توانایی حفظ یک بازدارندگی پایدار منطقه ای علیه ایران و نیابتی هایش است. از آنجا که بازنگری سال 2021 در حضور نظامی آمریکا در سطح جهان، نشان داد که ایالات متحده نیروهای کافی برای حفظ یک حضور چشمگیر و پایدارِ دفاعی در منطقه را فاقد است، این نظم منطقه ای به فشار آمریکا برای یک حل و فصل دو کشوری وابسته می شود. این پیشرفت به نوبه خود به اسرائیل امکان خواهد داد تا روابطش با عربستان سعودی را عادی سازی کند و به طور گسترده تری در منطقه ادغام شود.

در راس دستاوردهای یک عادی سازی گسترده تر، توافق های امنیتی آمریکا، که دولت های منطقه خواهان آن هستند، تعهد آمریکا را به دفاع از منطقه نشان خواهد داد. موفقیت آینده این تلاش ها، به دلایل زیادی، وابسته به این است که آمریکا چگونه می تواند اقدامات اسرائیل را شکل دهد. یک گام مهم در این مسیر، آتش بس موقت و آزادی بخشی از گروگان هاست.

 

نویسنده: دانیل موتون Daniel E. Mouton

دیدگاهتان را بنویسید