با رای ممتنع آمریکا،بالاخره پس از گذشت ۴۰ روز از جنایات رژیم صهیونیستی علیه اهالی غزه، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه آتش بس موقت در نوار غزه را تصویب کرد.
این قطعنامه که به پیشنهاد مالت و با رأی مثبت ۱۲ کشور تصویب شد از نادر قطعنامه هایی بود که با حق وتوی آمریکا مواجه نشد.در این رابطه نکات زیر قابل توجه است.
۱.اگرچه تاکنون رژیم صهیونیستی از اجرای این سند بین المللی و پذیرش آتش بس، خودداری کرده اما رای ممتنع آمریکا به عنوان شریک اصلی جنایات اسرائیل، نشان می دهد که واشنگتن قصد ندارد مانند گذشته به این رژیم چک سفید داده و بدون چون و چرا از آن حمایت کند.در عین حال رای مثبت فرانسه و رای ممتنع انگلیس که هر دو شریک جرم رژیم اشغالگر هستند، نیز حکایت از همسویی این دو کشور با آمریکا در نوع تعامل با اسرائیل دارد. در واقع جنایات غیرانسانی و نسل کشی رژیم صهیونیستی که با یورش به بیمارستانهای غزه به اوج خود رسید،دیگر حتی برای رژیم های بیرحم همچون آمریکا،انگلیس و فرانسه نیز نمی تواند قابل دفاع باشد.
۲.رویکرد کاهش هزینه های مالی،نظامی و حیثیتی آمریکا در حمایت از اسرائیل از دوران ریاست جمهوری اوباما آغاز شده است.اوباما در سفر به سرزمین های اشغالی در سال ۲۰۱۱ علنا از اسرائیل خواست تا با همسایگان خود تعامل کرده و از آسیب های امنیتی خود بکاهد.این سخن اوباما،راهبرد آمریکا برای تبدیل اسرائیل به یک واحد سیاسی مستقل در غرب آسیا با حداقل وابستگی به آمریکا را علنی ساخت.این رویکرد در دوره ترامپ نیز بطور جدی دنبال شد و آمریکا در عین حمایت همه جانبه از اسرائیل،برای کاهش هزینه های خود در خاورمیانه سعی کرد با طرح پیمان ابراهیم و اعمال فشار بر اعراب برای عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر، وابستگی اسرائیل به آمریکا را کاهش دهد.ترامپ در برنامه خود،چین را دشمن اول آمریکا دانست و نشان داد که قصد دارد حضور خود در شرق آسیا را تقویت و مشارکت پُرهزینه خود در غرب آسیا را کاهش دهد. جو بایدن هم با خروج از افغانستان و تمرکز بر چین و روسیه، تمایل خود به کاهش هزینه در غرب آسیا را بروز داد.این تحولات حاکی از این است که راهبرد مشترک دو حزب جمهوریخواه و دموکرات این است که برای حفظ نظام تک قطبی با مهار چین و روسیه، اجازه تقویت چندجانبه گرائی را ندهند. برای رسیدن به این راهبرد،لازم است که هزینه های حمایت از اسرائیل در غرب آسیا کاهش یافته و این رژیم بتواند در سازش با همسایگان،هزینه های امنیتی خود را کاهش دهد.
۳.سردمداران اسرائیل که بتدریج متوجه کاهش انگیزه آمریکا برای حضور پرهزینه در خاورمیانه و تمرکز کاخ سفید به مهار روسیه و چین شده بودند،در صدد تدابیری برای حفظ آمریکا در این منطقه شدند.پرهیز برای پذیرش طرح دو دولت و برهم زدن بازی آمریکا،نیاز به یک جنگ داشت چرا که با وقوع جنگ،آمریکا نمی توانست حمایت خود برای تامین امنیت رژیم اشغالگر را کاهش دهد.با حضور نتانیاهو به عنوان یک فرد افراطی و بیرحم در مسند نخست وزیری اسرائیل،انتظار می رفت فشارهای این رژیم بر مردم فلسطین بخصوص در غزه تا وقوع یک جنگ فراگیر دنبال شود. حمله ناجوانمردانه به جنین و کشتار بیرحمانه آوارگان فلسطینی،حملات متناوب و مستمر به اهالی کرانه باختری و غزه،هتک حرمت بی سابقه به مسجد الاقصی،تحریک عناصر هتاک به قران در دانمارک برای تحریک مسلمانان و… اقدامات مقدماتی نتانیاهو برای حمله به غزه و کرانه باختری بود.همین اقدامات موجب دفاع پیشدستانه مجاهدین فلسطینی درچارچوب یک اقدام بازدارنده شد و خسارات غیرقابل ترمیم به اسرائیل وارد کرد.
۴.جنگ غزه موجب شد که بایدن پس از سه سال سرسنگینی با نتانیاهو،برای نمایش حمایت خود از رژیم اشغالگر به تل آویو برود و مدیریت جنگ را در اوضاع نابسامان اسرائیل به عهده گیرد.جنایات اسرائیل در غزه، موضوع عادی سازی روابط با اعراب را به حاشیه برد و طرح تاسیس دو دولت را مختل ساخت. آمریکا نیز با پرداخت هزینه سنگین مالی و آوردن نیرو و کشتی جنگی به مدیترانه،شریک اول جنایات اسرائیل شد.جالب اینکه اروپا در پرداخت هزینه های جنگ با آمریکا همراه نشد و تلویحا همانگونه که آمریکا هزینه جنگ اوکراین را به گردن اروپا انداخت،اروپایی ها نیز پرداخت هزینه برای تامین امنیت اسرائیل را وظیفه آمریکا دانستند.اینک کاخ سفید احساس می کند که بازنده جنگ غزه است چون در کنار پرداخت هزینه های سنگین جنگ،بخاطر جنایات اسرائیل،هزینه های سنگین حیثیتی نیز متحمل شده است.از سوی دیگر جنگ غزه،راهبرد آمریکا برای مقابله با چین و روسیه را دچار اختلال کرد و به این دوکشور فرصت داد تا از درگیری آمریکا در جنگ غزه بیشترین بهره برداری را برای تحقق اهداف خود بنمایند.
۵.امروز آمریکا در کنار حمایت از اسرائیل به این رژیم به عنوان یک مزاحم نگاه می کند.بایدن علیرغم ژست های ژورنالیستی در حمایت از رژیم صهیونیستی،نه تنها از نتانیاهو راضی نیست بلکه او را مسبب ناکامی های طرح های راهبردی آمریکا می داند. شاید تئوریسین های آمریکا به بایدن گفته باشند که فلسطین و حماس خواهند ماند و ریشه جریان نتانیاهو خواهد خشکید و نباید روی اسب بازنده شرط بندی کرد. رای ممتنع آمریکا به قطعنامه اخیر شورای امنیت بطور سربسته می گوید که آمریکا دیگر نمی تواند بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت کند. مقاومت شجاعانه و صبورانه اهالی غزه و حمایت های جهانی از آرمان آزادی فلسطین،راه دیگری باقی نگذاشته جز اینکه جهان به برگزاری همه پرسی در سرزمین های اشغالی رضایت دهد.اگر پیروان تفکر رو به زوال لیبرال دموکراسی برای آرای مردم اهمیت قائل هستند،باید زمینه مراجعه به آرای عمومی در سرزمین های اشغالی را با حضور مسلمانان،مسیحیان و یهودیان،برای تعیین نظام آینده فراهم کنند.امروز دیگر صحبت از طرح دو دولت برای حل مشکل غرب آسیا جواب نمی دهد؛تجربه روند چگونگی فروپاشی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی پیش روی جهانیان است.سیاهپوستان این کشور پس از سالها مقاومت و تقدیم صدها شهید،نهایتا حامیان رژیم نژادپرست را متقاعد به برگزاری همه پرسی کردند و رژیم آپارتاید به پایان خود رسید.این سرنوشت قطعا در سرزمین های اشغالی هم رقم خواهد خورد و چه بهتر که آمریکا و اروپا برای دفاع از حیثیت برباد رفته خود و برای حفظ بقایای لیبرال دموکراسی،مراجعه با آرای عمومی در سرزمین اشغالی را به دفاع از عنصری مزاحم به نام اسرائیل ترجیح دهند.