جهان بعد از جنگ اسرائیل و حماس مثل سابق نخواهد بود!

جنگ اخیر خاورمیانه اثرات ژئوپلیتیکی گسترده ای خواهد داشت.

آیا جنگ اخیر غزه پیامدهای گسترده ای خواهد داشت؟ به عنوان یک قاعده، من فکر می‌کنم که تحولات ژئوپلیتیکی نامطلوب معمولاً توسط نیروهای متقابل از انواع مختلف متعادل می‌شوند، و رویدادها در یک بخش کوچک از جهان در جاهای دیگر تأثیرات موجی وسیعی ندارند. بحران‌ها و جنگ‌ها اتفاق می‌افتند، اما معمولاً سردرگم‌ها غالب می‌شوند و پیامدهای آنها را محدود می‌کنند.

اما نه همیشه، و جنگ کنونی غزه ممکن است یکی از این استثناها باشد. نه، من فکر نمی کنم که ما در آستانه جنگ جهانی سوم هستیم. در واقع، اگر جنگ کنونی منجر به درگیری منطقه‌ای بزرگ‌تر شود، تعجب می‌کنم. من این احتمال را به طور کامل رد نمی کنم، اما تاکنون هیچ یک از دولت ها یا گروه های حاشیه (حزب الله، ایران، روسیه، ترکیه و غیره) مایل به دخالت مستقیم نیستند و مقامات آمریکایی در تلاش هستند تا درگیری را حفظ کنند. محلی نیز هست از آنجایی که درگیری های منطقه ای بزرگتر حتی پرهزینه تر و خطرناک تر خواهد بود، همه ما باید امیدوار باشیم که این تلاش ها موفق شوند. اما حتی اگر جنگ به غزه محدود شود و به زودی به پایان برسد، بازتاب های قابل توجهی در سراسر جهان خواهد داشت.

برای اینکه بفهمیم این پیامدهای گسترده‌تر چه می‌تواند باشد، مهم است که وضعیت کلی ژئوپلیتیک درست قبل از حمله غافلگیرانه حماس در 7 اکتبر را یادآوری کنیم. قبل از حمله حماس، ایالات متحده و متحدانش در ناتو در حال جنگ نیابتی علیه روسیه در اوکراین بودند. هدف آنها کمک به اوکراین برای بیرون راندن روسیه از سرزمینی بود که پس از فوریه 2022 تصرف کرده بود و روسیه را تا حدی تضعیف کنند که نتواند در آینده اقدامات مشابهی انجام دهد. با این حال، جنگ خوب پیش نمی رفت: ضد حمله تابستانی اوکراین متوقف شده بود، به نظر می رسید که توازن قدرت نظامی به تدریج به سمت مسکو تغییر می کند ، و امیدها به اینکه کیف بتواند قلمرو از دست رفته خود را یا با زور اسلحه یا از طریق مذاکره به دست آورد، کمرنگ شد.

ایالات متحده همچنین در حال به راه انداختن یک جنگ اقتصادی واقعی علیه چین بود که قصد داشت پکن را از تسلط بر ارتفاعات فرماندهی تولید نیمه هادی، هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و سایر حوزه های با فناوری پیشرفته بازدارد. واشنگتن چین را به عنوان رقیب درازمدت اصلی خود می دید (به زبان پنتاگون، « تهدید سرعت »)، و دولت بایدن قصد داشت توجه بیشتر و بیشتری را بر این چالش متمرکز کند. مقامات دولتی محدودیت های اقتصادی آن را به شدت متمرکز توصیف کردند (یعنی ” حیاط کوچک و حصار بلند “) و تاکید کردند که آنها مشتاق سایر اشکال همکاری با چین هستند. با این حال، حیاط کوچک همچنان بزرگتر می شد، با وجود شک و تردید فزاینده در مورد اینکه آیا حصار بلند می تواند مانع از دستیابی چین در حداقل برخی از حوزه های مهم فناوری شود.

در خاورمیانه، دولت بایدن در تلاش بود تا یک برنامه پیچیده دیپلماتیک را از بین ببرد: این دولت سعی داشت با ارائه نوعی تضمین امنیتی رسمی به ریاض و شاید اجازه دسترسی به فناوری حساس هسته ای، عربستان سعودی را از نزدیک شدن به چین منصرف کند. در ازای عادی سازی روابط سعودی ها با اسرائیل. با این حال، مشخص نیست که آیا این توافق قرار است به نتیجه برسد یا خیر، و منتقدان هشدار داده بودند که نادیده گرفتن موضوع فلسطین و چشم پوشی از اقدامات شدیدتر فزاینده دولت اسرائیل در اراضی فلسطینی، خطر انفجار نهایی را در پی دارد

سپس 7 اکتبر فرا رسید. بیش از 1400 اسرائیلی به طرز وحشیانه ای کشته شدند و اکنون بیش از 10000 نفر در غزه – از جمله 4000 کودک – در اثر بمباران اسرائیل جان خود را از دست داده اند. معنای این تراژدی ادامه دار برای ژئوپلیتیک و سیاست خارجی ایالات متحده چیست.

برای شروع، جنگ آچار میمونی را در تلاش های عادی سازی عربستان-اسرائیل به رهبری ایالات متحده قرار داده است (و توقف توسعه تقریباً یکی از اهداف حماس بود). البته ممکن است برای همیشه از آن جلوگیری نکند، زیرا انگیزه های اصلی در پشت این معامله همچنان وجود خواهد داشت که جنگ در غزه پایان یابد. با این حال، موانع بر سر معامله آشکارا افزایش یافته اند و هر چه تعداد تلفات بیشتر شود، به افزایش خود ادامه خواهند داد.

دوم، جنگ با تلاش‌های ایالات متحده برای صرف زمان و توجه کمتر به خاورمیانه و معطوف کردن توجه و تلاش بیشتر به شرق آسیا، تداخل خواهد داشت. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در مقاله‌ای که اکنون بدنام و غیرقابل پیش‌بینی فارین افرز منتشر شد (که درست قبل از حمله حماس به چاپ رسید)، مدعی شد که رویکرد «منضبط» دولت در قبال خاورمیانه، منابع را «آزاد می‌کند». دیگر اولویت های جهانی» و «[کاهش] خطر درگیری های جدید خاورمیانه». همانطور که ماه گذشته نشان داد، اوضاع دقیقاً اینگونه نبود.

مسئله پهنای باند است: تنها 24 ساعت در روز و هفت روز در هفته وجود دارد و جو بایدن، رئیس جمهور جو بایدن، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه و سایر مقامات ارشد ایالات متحده نمی توانند به اسرائیل و دیگر کشورهای خاورمیانه پرواز کنند. هر چند روز یکبار و همچنان زمان و توجه کافی را به جای دیگری اختصاص دهید. معرفی کورت کمپل، متخصص آسیا به عنوان معاون وزیر امور خارجه ممکن است تا حدودی این مشکل را کاهش دهد، اما این بحران اخیر خاورمیانه همچنان به این معنی است که ظرفیت دیپلماتیک و نظامی کمتری برای آسیا در کوتاه مدت تا میان مدت در دسترس خواهد بود . یک تحول داخلی در حال جوشیدن در وزارت امور خارجه – جایی که مقامات سطح متوسط ​​از واکنش یک طرفه دولت به درگیری ناراحت هستند – این مشکل را آسانتر نخواهد کرد.

به طور خلاصه، آخرین جنگ در خاورمیانه برای تایوان، ژاپن، فیلیپین یا هر کشور دیگری که با فشار فزاینده چین مواجه است، خبر خوبی نیست. مشکلات اقتصادی پکن اقدامات قاطعانه آن را علیه تایوان یا در دریای چین جنوبی متوقف نکرده است، از جمله حادثه اخیر که در آن یک رهگیر چینی طبق گزارش ها در فاصله 10 فوتی یک بمب افکن بی-52 آمریکا در حال گشت زنی بود. با وجود دو ناو هواپیمابر که اکنون در شرق دریای مدیترانه مستقر شده اند و توجه واشنگتن به آنجا معطوف شده است، توانایی واکنش موثر در صورت وخامت اوضاع در آسیا به طور اجتناب ناپذیری از بین می رود..

و به یاد داشته باشید، من فرض می‌کنم که جنگ در غزه به لبنان یا ایران گسترش نمی‌یابد، که ایالات متحده و دیگران را به وضعیت جدید و مرگبارتری سوق می‌دهد و زمان، توجه و منابع بیشتری را به خود اختصاص می‌دهد..

 

نویسنده: استفان والت، ستون نویس در فارین پالیسی و رابرت و رنه بلفر، استاد روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد

ترجمه: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید