چرچیل زمانی که خاطرات کنفرانس تهران و اشغال ایران را براى نوشتن کتابش مرور می کرد، این جمله رو بارها پایین بالا کرد تا پاسخی برای آینده باشد: من نگرانی های بسیاری برای حمله به ایران داشتم ولی دلایل من بسیار بیشتر از این نگرانی ها بود. اما او احتمالا فکر نمی کرد که برای آیندگان هم شرایط خاص ژئوپلتیک ایران به مانند او اینقدر پراهمیت جلوه کند.
در بین طرفین درگیر در پرونده اتمی ایران می توان گفت تمامی طرف ها به شرایط خاص و پراهمیت ژئوپل ایران بیش از هر گزینه دیگر از جمله منابع طبیعی، منافع اقتصادی یا ایدئولوژی نظر دارند. از این رو در این نوشتار سعی بر شفاف کردن این نظریه دارم و به بررسی طرفین درگیر خواهم پرداخت:
۱- روسیه: کشور روسیه بعد از فروپاشی شوروی سعی بر باز پس گیری نقش ابرقدرتی خود از مسیر اقتصادی و سیاسی و معرفی خود به عنوان یک بدیل تازه (و نه یک کشور ایدئولوگ) در منطقه اروپاست. از این رو هر تحرک این کشور را در مذاکرات اتمی و خارج از آن، در مورد ایران و یا حتی کل منطقه غرب آسیا را باید در این بستر مورد بررسی قرار داد.
از نظر اقتصادی گاز ایران و خط لوله عبوری از مسیر ایران به عنوان یک کشور دارای ثبات و در مسیر پیشرفت می تواند جایگزینی برای مسیر انرژی نورد استریم و عدم وابستگی کشورهای اروپایی به حوزه انرژی روسیه باشد. از نگاه سیاسی کارت بازی ایران و پرونده اتمی آن زمین بازی جایگزین با زمین درگیری مستقیم غرب و روسیه در اطراف مرزهای آن کشور خواهد بود که مثال روشن آن آرایش نظامی در اطراف مرزهای اوکراین در زمان چانه زنی در مذاکرات قبلی وین بود که همزمان با اخطار آمریکا، سنگ اندازی نماینده روسیه در رسیدن به توافق و اظهارات وی در خصوص نابودی سانتریفیوژهای پیشرفته ایران مشهود بود. مشخص است این گونه تحرکات، چه قبل از توافق و چه بعد از توافق، برای استحاله ویژگی بزرگ ذکر شده کشورمان در جغرافیای سیاسی فعلی خواهد بود.
۲- چین: اهمیت ایران برای چین نه به عنوان یک متحد استراتژیک و نه تامین کننده اصلی انرژی است. یک ایران با ثبات امنیتی و نقش آن در تأمین انتقال آزاد انرژی خاورمیانه از تنگه هرمز و کشوری در چالش دائمی با غرب که بتواند مانع از نفوذ هند، به عنوان قدرت جایگزین اقتصادی، در بنادر جنوبی آن همانند بندر چابهار باشد، می تواند برآورده کننده تمام چشم اندازهای چین از رابطه با کشور ما باشد. لذا ایجاد قراردادهای بلند مدت همزمان با ایران و همچنین دیگر کشورهای رقیب در منطقه، کمک به برنامه موشکی سعودی برای مقابله با توان موشکی بومی ایران و جلوگیری از ایجاد توان فنی اتمی خارج از چارچوب آژانس انرژی اتمی در کش مکش های برجامی، همه و همه سعی این کشور در ایجاد توازن بین کشورهای منطقه و ثبات امنیتی پایدار در منطقه غرب آسیا به عنوان هاب اصلی انرژی خود است.
۳- تروئیکای اروپایی و آمریکا: غرب بیش از بقیه کشورها نسبت به ویژگی ژئوپل ایران توجه دارد. بعد از انقلاب ویروسی کرونا، تحلیلگران آینده اقتصادی جهان را در گرو چین تعریف کردند و این کشور را به عنوان قدرت برتر اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۶ یعنی چند سال زودتر از پیشبینی های قبل از عصر کرونا معرفی کردند. این تهدید، علاوه بر چالش های قابل پیش بینی در تایوان و دریای چین جنوبی، می تواند به راحتی به منطقه خاورمیانه کشیده شود. غرب علاوه بر حضور متحدان متعدد استراتژیک در پیرامون مرزهای ایران از طریق کنترل تنگه هرمز و انتقال انرژی می تواند در اقتصاد چین تأثیرگذار باشد و علاوه بر این در راهبرد میان مدت و بلند مدت خود، به دنبال افزایش نقش اقتصادی هند به عنوان یک کشور دارای دموکراسی و نزدیک به مشخصه های غربی خواهد بود که از طریق مسیر ایران بتواند مسیر جدید ابریشم چین را تحت تأثیر قرار دهد، لذا مستثنی کردن بندر چابهار به عنوان نقطه مقابل بندر گوآدر پاکستان (که تحت تسلط چین قرار دارد) در اوج تحریم های فشار حداکثری ترامپ از این منظر قابل بررسی است.
حال بر دستگاه تصمیم گیری و دیپلماسی کشور واجب خواهد بود با ایجاد تعادل در جهت گیری های آینده کشور و با استفاده از تمام ظرفیت تقابلی طرفین حاضر در وین، مانع از تکرار حوادث پایانی جنگ جهانی دوم، که در اثر جهت گیری یک سویه پهلوی اول رخ داد برای این مرز پرگهر شوند.
نویسنده: دکتر محمدرضا بارز