اولاف شولتز، صدراعظم آلمان برای توجیه حمایت این کشور از اسرائیل در جنگ ظالمانه این رژیم با ملت فلسطین استدلالهایی کاملاً غیر عقلایی را مطرح کرده است. او به جای اینکه به مواردی از ستیز جاری و 33 روزه شده فوق اشاره کند، گفته است: «در جریان جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان نازی جنایات زیادی در حق یهودیان مرتکب شد و در نتیجه وظیفه ماست که برای جبران آن واقعه آنچه برای حفظ موجودیت فعلی اسرائیل لازم است، انجام بدهیم.»
شولتز در همین راستا تظاهرات فراوان مردمی یک ماه اخیر در سطح شهرهای آلمان را که در محکومیت کشتار فلسطینیها به دست غاصبان صهیونیستی و لزوم حمایت از مردم مظلوم فلسطین صورت پذیرفته، استمرار و تکرار روند یهودیستیزی دانسته و گفته است که بمباران بیوقفه و سبعانه غزه که جان نزدیک به 11 هزار فلسطینی را ستانده فقط یک واکنش دفاعی از جانب اسرائیلیها بوده است و جای انتقاد ندارد و تظاهرات ضد آن باید هر چه زودتر متوقف شود.
نمای ظلم بر ساختمان تاریخی
با این حال شولتز توضیحی نداد که چرا از رویدادهای حدود 80 سال پیش برای توجیه اتفاقاتی استفاده میکند که اینک روی میدهد و بنیادها و مکانیسمهایی کاملاً متفاوت دارد. معاون شولتز هم متذکر شده است که نمیداند چرا در اروپا یک موج یهودیستیزی تازه برپا شده ولی او نیز نگفت که به چه سبب مسلمانان بیهیچ دلیل محکمهپسندی تروریست معرفی میشوند.
وزارت کشور آلمان از همان زمان شروع تظاهرات خیابانی که در لزوم حمایت از ملت شریف فلسطین بوده، این گونه گردهماییها را ممنوع اعلام کرده بود اما حتی بهکارگیری نیروی قهریه و پرتاب کپسولهای گاز اشکآور به میان تظاهرکنندگان این بساطهای مردمی و عدالتطلبانه را از سطح خیابانهای آلمان برنچیده است.
شولتز اما راه غیرمردمی و مختص خود را طی کرده و در همان روز 7 اکتبر (15 مهر) که تاریخ آغاز «طوفان الاقصی» بود، دستور داد که در سایت رسمی وزارت کشور آلمان تصویر دروازه براندنبورگ که از ابنیه تاریخی و شمایلهای جغرافیایی این کشور است، به رنگ پرچم اسرائیل درآید. به همین منوال در بیش از یک ماهی که از بمباران بیوقفه غزه و شهید شدن قریب به هشت هزار زن و کودک و مجروح شدن فزونتر از 28 هزار نفر در جریان این نسلکشی بیشرمانه میگذرد، دولت آلمان حتی یک بیانیه در دفاع از مظلومین و آوارگان غزه منتشر نکرده و کوچکترین گامی در راه متوقفسازی ماشین جنگی رژیم صهیونیستی برنداشته است. این در حالی است که تقریباً تمامی دولتهای عرب و البته هر ملت آزادهای در سطح جهان بابت جنایات عظیم جاری در غزه ابراز تأسف عمیق کرده و از شورای امنیت برقراری هر چه سریعتر آتشبس در منطقه جنوب لبنان را طلب کردهاند؛ خواستهای که بر گوشهای ناشنوای دولتهای بزرگ غربی ننشسته و موجب وتوی سریع قطعنامههای صادره درخصوص قطع مخاصمات شده است.
فریادهای شنیده نشده
در جوامع عرب اینک این باور ریشهای قویتر یافته که دولتهای بزرگ غربی ارزشی برای جانهای فلسطینی قائل نیستند و فقط برای صهیونیستهای کودککش سنگ تمام میگذارند و این امر حتی در سخنرانی اخیر شاه عبدالله، حاکم اردن نیز مستتر بود. با این حال هستند نهادهایی رسمی و نیمه رسمی در آلمان که در روزهای اخیر پرچم مبارزه با صهیونیستها را در دست گرفته و بر لزوم حمایت از آوارگان میلیونی غزه پای فشردهاند. یکی از آنها، شاخه آلمانی سازمان عفو بینالملل است که در بیانیه تازه خود آورده است: «این حق مسلم هر انسان و هر گروهی است که اگر ببیند حق یک ملت تضییع و در قبال آن جنایت میشود، برای برچیدن آن دست به اقدام بزند و میتینگ خیابانی داشته باشد و لزوم حفظ جان انسانهای بیگناه را فریاد کند. چیزی که دولت فعلی آلمان در قبال رویدادهای یک ماه و اندی اخیر غزه و کرانه غربی نادیده انگاشته است.»
حتی در «بوندس تاگ» (پارلمان ملی آلمان) نیز طی دو هفته اخیر بنرهایی حاوی عبارت «نسلکشی در غزه را متوقف کنید» که روی صندلی چند نماینده مجلس تعبیه شده، به چشم خورده است. با این حال، آنچه در کریدورهای قدرت در آلمان و در باندهای رسانهای مرتبط با آن مشاهده میشود، یا حمایت آشکار از روند کشتار فلسطینیها و معرفی آنها به عنوان مشتی تروریست است یا ندیده گرفتن کل اتفاقات اسفبار غزه. این مجامع دولتی، حماس و جنبش جهاد اسلامی را شروع کننده جنگ جاری نامیده و تأکید کردهاند هر اقدامی از سوی دولت نامشروع تلآویو فقط برای دفاع از خود و عملیاتی جبرانی بوده است. پیامد این برخوردهای نژادپرستانه قربانی شدن عدالت در آلمان به قصد حفظ جان صهیونیستهایی بوده که در جریان طوفان الاقصی سنگینترین ضربات طی ستیز 75 سالهشان با ملت فلسطین به آنها وارد شده و بنیادهایشان را سستتر از هر زمانی کرده است.
برخوردهای چکشی با مخالفان
رویکرد حمایتی نیروهای امنیتی آلمان در قبال صهیونیستها و عملیات جنایتکارانه آنها در تظاهرات مردمی این هفته در منطقه شمالی وستفالیای راین کاملاً هویدا بود. آنجا که نیروهای ضدشورش صدها تظاهرکننده طرفدار صهیونیستها را به حال خود گذاشته و یکیدو دوستدار و حامی فلسطین را که به نفع این ملت مظلوم شعار میدادند، بازداشت کرده و با خود بردند و از آنها بابت رویکرد سیاسیشان بازجویی کرده و تحت فشار شدید روحی قرار دادند. در متن توصیههای اخیر وزارت کشور آلمان خطاب به ملت این کشور نیز به وضوح آمده است که فریادها و شعارهایی همانند «فلسطین را آزاد کنید» به مثابه حمایت آشکار از تروریسم است و نباید سر داده شود و چند حزب سیاسی عمده آلمان شامل «اتحادیه دموکرات مسیحی» (CDU) نیز همین دیدگاه را مطرح و تبلیغ کردهاند. اضافه بر این، دولت آلمان بلافاصله پس از شروع «طوفان الاقصی» فعالیتهای گروه سیاسی موسوم به سامیدون را که با فلسطینیها و بخصوص «جبهه ملی آزادسازی فلسطین» ارتباطی نزدیک و برخوردی حمایتگرانه از آنها دارد، ممنوع اعلام و تأکید کرد، هرگونه حرکتی از این دست در سطح آلمان را تأیید تروریسم میانگارد و بساط آن را جمع خواهد کرد. تکافراد شاغل در رسانههای آلمان هم که صدای اعتراض خود به پاکسازی قومی اجرا شده توسط جنایتکاران صهیونیستی را بلند کردهاند، با برخوردی چکشی مواجه شده و به سرعت از اداره و مکان کار خود اخراج شدهاند. روند اخراج معترضان به نسلکشی فعلی صهیونیستها در باریکه غزه تا آنجا پیش رفته که حتی یک کارمند ساده در «موزه یهودیت» در شهر برلین که علیه جانیان صهیونیستی سخن گفته و آپارتاید حاکم بر تلآویو را محکوم کرده بود، بلافاصله از این موزه اخراج و خانهنشین شد.
برخوردهای افراطگرایانه
واقعیت امر این است که اولاف شولتز و همگنان او برخوردی از سر افراطگرایی با اتفاقات جاری در غزه دارند و نظراتشان کاملاً یکسویه و نژادپرستانه بوده است. صدراعظم آلمان حتی در مثال زدنهایش هم قیاسهایی را انجام میدهد که به سود رژیم غیرقانونی تلآویو است. وی در مصاحبه اخیرش با نشریه اشپیگل گفته است: «همانطور که ما مجبوریم دیر یا زود خیل عظیمی از مهاجران غیرقانونی را از سطح آلمان دیپورت و از این طریق امنیت را در سطح کشور برقرار کنیم، بدیهی است که در خاورمیانه نیز برخی به این نتیجه برسند که باید دردسرسازان را اخراج و بهطور دستهجمعی به نقاطی دیگر از جهان رهنمون کنند و این حق را باید برای آنها قائل بود.»
فردریش مرتز، رئیس حزب «CDU» نیز همین رویکرد را نشان داده و گفته است: «ورود بیرویه پناهجویان به آلمان کافی است و باید عذر همه آنها را خواست. ما به اندازه کافی آدمهای ضدیهودی در این کشور داریم که به ورود دائمی افرادی دیگر با همین رویکرد نیاز نداشته باشیم. با آمدن این همه مهاجر ناشناخته، عملاً فقط بر شمار تروریستها افزوده میشود.»
ممنوع شدن استفاده از نمادهای فلسطینی
کارین پرین در رویکردهای اسلامستیزانه حزب «CDU» پا را از این هم فراتر نهاده است. او که نایبرئیس این حزب است، اینگونه اظهار نظر کرده است: «باید هرچه سریعتر مساجد و سایر محلهای گردهمایی مسلمانان در سطح آلمان برچیده شود زیرا در آنجا پایههای تروریسم گذاشته میشود. آلمان باید به سوی امنیت حرکت کند و جنوب لبنان نیز همین طور.»
با چنین زمینههایی اینک استفاده از پرچم و سایر نشانههای فلسطین در تمامی واحدهای تحصیلی در شهر برلین ممنوع اعلام شده و قرار است این محدودیت به سایر شهرهای بزرگ آلمان هم بسط یابد. این درحالی است که نصب پرچم رژیم صهیونیستی در دوایر دولتی و اجتماعی آلمان هیچ منع قانونی ندارد. این به واقع یک نژادپرستی آشکار و ظلم سازماندهی شده دولتی است که در سطح این کشور رواج دارد و هرگونه عدالتی را به قربانگاه برده است.