ایالات متحده روی طناب آشنای اسرائیل راه می‌رود!

با وجود همه تغییرات در خاورمیانه، مشکل اصلی ایالات متحده در 60 سال گذشته تغییر نکرده است؛ آمریکا چگونه می‌تواند از اسرائیل، نزدیک ترین متحد خود در منطقه محافظت کند و در عین حال ثبات و مشارکت خود را با همسایگان عرب حفظ کند؟

این معضل در طول چندین دهه تکرار شده است؛ اسرائیل  بارها توسط طرافداران فلسطین و اعراب مورد حمله قرار می گیرد. و برای بازگرداندن بازدارندگی قاطعانه واکنش نشان می دهد، غیرنظامیان عرب کشته می شوند، و درنتیجه خواهان آتش بس هستند.  ایالات متحده هم  تلاش می کند تا شرایطی را ایجاد کند که بحران را خنثی کند و آتش بس نهایی با میانجیگری ایالات متحده زمینه را برای فاجعه بعدی فراهم می کند.

به دلیل حمله تروریستی وحشتناک حماس در 7 اکتبر که این بار متفاوت  هم ظاهر شد، به نظر می رسید که جهان نیاز اسرائیل به اقدام قاطع را درک کرده بود. اما این شرایط حمایتی توسط کشورهای دنیا بسیار کوتاه بود؛ زیرا، با ضربه زدن به غزه توسط بیش از 7000 حمله هوایی و افزایش تلفات غیرنظامیان فلسطینی، حمایت بین المللی از اسرائیل ضعیف شد. در نتیجه اکنون، ایالات متحده در تلاش است تا به اسرائیلی ها ایمان داشته باشد، زیرا همچنین به دنبال آرام کردن اعراب و جلوگیری از یک جنگ گسترده تر است.

رئیس‌جمهور بایدن یکی از ماهرترین تمرین کنندگان این هنر غیرممکن ها بوده است. او اسرائیلی‌ها را با هدیه خود برای همدلی در آغوش گرفته و دلداری داده است. اما در عین حال، او به آرامی در گوش مقامات اسرائیلی زمزمه کرده است که آنها باید آهسته پیش بروند، مراقب باشند، از یک درگیری گسترده تر جلوگیری کنند و به تدریج به سمت راه حل دو کشوری حرکت کنند که بتواند امنیت را تامین کند.

شعبده بازی بایدن و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، برای پیشینیانشان آشنا بود؛ آنها گزینه های نظامی اسرائیل علیه حماس را حفظ می کنند، در عین حال به قطر برای مذاکره برای آزادی گروگان های اسرائیلی کمک می کنند، به ایران و حزب الله درباره گسترش جنگ هشدار می دهند و از نیروهای آمریکایی در برابر حملاتی که بیش از ده ها حمله مستقیم توسط نمایندگان تهران بوده است، محافظت می کنند.

مروری بر تلاش 60 ساله ایالات متحده برای مدیریت این درگیری، موضوعاتی را به دست می دهد که بارها و بارها توسط مقامات آمریکایی بیان شده است. طرفین اغلب گوش نداده اند، اما در این درگیری، مخاطرات بیشتر است. جنگ غزه یک لحظه بالقوه بحران موشکی کوبا برای منطقه است. ما به طرز شومی به یک جنگ گسترده تر نزدیک شده ایم. برای جلوگیری از فاجعه، همه طرف ها باید با حقایقی روبرو شوند که تحلیلگران آمریکایی مدام تکرار می کنند. جورج شولتز، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، با توصیف وضعیت پیچیده مشابه ایالات متحده در طول محاصره نیروهای فلسطینی توسط اسرائیل در بیروت در سال 1982، در خاطرات خود نوشته بود: «جهان عرب ما را به عنوان متحد بزرگ و حامی مالی اسرائیل به خاطر همه اعمال اسرائیل مقصر دانست. و به ما چشم دوخت تا جنگ را به شیوه ای مسئولانه پایان دهیم.» او در لبنان گفته بود: «اسراییلی‌ها قدرت خود را بیش از حد نمایان کرده بودند و بیروت متلاشی شده بود.» ایالات متحده با دشواری های فراوان سعی کرد نظم را بازسازی کند.

کالین پاول، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در خاطرات دستیار وقت خود ویلیام جی می‌گوید: تلاش برای مدیریت درگیری بین آریل شارون، رهبر اسرائیل و یاسر عرفات، رهبر فلسطینی‌ها «نزدیک‌ترین چیز به کانال ریشه های دیپلماتیکی بود که تا به حال تجربه کرده‌ام.»

به علاوه، فلسطینی ها به رهبری جدید نیاز دارند. گروه فعلی فرصت های صلح را برای نیم قرن هدر داده است. پس از 7 اکتبر باید آشکار شود که حماس واقعاً یک سازمان تروریستی است که با سلاح گرم بر غزه حکومت می کند. همچنین باید روشن باشد که تشکیلات خودگردان فلسطین تحت ریاست محمود عباس، سازمانی فاسد و ضعیف است که در کرانه باختری به یک نخ تبدیل شده است. فلسطینی ها به نظم حکومتی جدیدی نیاز دارند و دولت های عربی باید کمک کنند. این یک لحظه فرصت برای ولیعهد سعودی محمد بن سلمان است: او از زمان قتل جمال خاشقجی، ستون نویس روزنامه پست در سال 2018، با میانجیگری در تلاش تدریجی اعراب برای ایجاد یک کشور مرفه فلسطینی، فرصتی برای تغییر روایت تاریک پیرامون خود دارد.

اسرائیل نیز به رهبری سیاسی بهتری نیاز دارد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، وحدت اسرائیل را در ماه های قبل از جنگ در هم شکست. او منافع سیاسی شخصی خود را بر امنیت کشور تبلیغ کرد و نظرسنجی ها نشان می دهد که اسرائیلی ها از این موضوع عصبانی هستند. دولت او که حقوق شهرک نشینان و افراط گرایان مذهبی را به جای امنیت ملی ترویج می کرد، نباید پس از پایان جنگ زنده بماند.

این جنگ، با تمام وحشتی که دارد، باید علاقه اسرائیل به راه حل دو کشوری را احیا کند که ممکن است امنیت و ثبات را تامین کند. همچنین باید چیزی را که مقامات ایالات متحده برای یک نسل بحث می‌کردند نشان دهد: این که شهرک‌سازی بی‌مورد فرصت یک دموکراسی پایدار اسرائیل را مسموم می‌کند. شاید اسرائیلی ها به این نتیجه برسند که راه بازگشت از این جنگ از سنت صلح طلبان سرسخت مانند نخست وزیران سابق اسحاق رابین و ایهود باراک می گذرد.

درس دیگر این است که صلح اسراییل-فلسطین راه‌حل نهایی نیست، بلکه یک روند ادامه دار به رهبری ایالات متحده است. این یکی از مضامین «استاد بازی» است، مطالعه عالی دیپلماسی خاورمیانه ای وزیر خارجه سابق هنری کیسینجر توسط مارتین ایندیک، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل و فرستاده ویژه برای مذاکرات صلح ایندیک نوشته بود: «صلح برای کیسینجر یک مشکل بود، نه یک راه حل. دسیسه های دیپلماتیک کیسینجر یک بن بست مسالمت آمیز ایجاد کرد که 30 سال به طول انجامید».

در طول چندین دهه، روسای جمهور ایالات متحده خطرات شدیدی را برای محافظت از اسرائیل انجام داده اند. هنگامی که روسیه تهدید کرد که برای محافظت از مصر در جریان مذاکرات برای پایان دادن به جنگ 1973 مداخله نظامی خواهد کرد، رئیس جمهور ریچارد ام. نیکسون، به توصیه کیسینجر، به نیروهای ایالات متحده دستور داد تا Defcon 3 را که وضعیت آماده باش برای درگیری احتمالی هسته ای بود، انجام دهند.

زمانی که قدرت ایالات متحده قوی بوده و به وضوح بیان شده است، جنگ ها در خاورمیانه با توافق نامه های صلحی که معمولاً طول می کشد، دنبال می شود. ایالات متحده باید در حال حاضر با قدرت درگیر شود و دوستان و دشمنان باید گوش فرا دهند.

تحلیل فرنگی شامل تحلیل‌هایی است که توسط رسانه‌های به نام خارجی منتشر شده است. در این سرویس صرفا این تحلیل‌ها به زبان فارسی بازگردانده می‌شوند و باید این مهم را در نظر داشت که هر رسانه‌ای با توجه به ملیت و وابستگی‌های سیاسی، مواضع خاص خودش را دارد، در این تحلیل هم ایگناتیوس، مقاله نویس واشنگتن‌پست به وضوح راه‌حل تحلیلگران آمریکایی را شرح داده و بهترین راه حفظ جایگاه آمریکا در خاورمیانه را طرح دودلت دانسته‌است. مطالعه آنچه تحلیلگران ارشد آمریکایی در رسانه‌های اصلی‌شان طرح می‌کنند می‌تواند، به پیش‌بینی رفتار آمریکا و کنش‌های اسرائیل در ادامه این جنگ بسیار کمک کننده باشد.

 

نویسنده: دیوید ایگناتیوس

منبع: واشنگتن‌پست

ترجمه: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید