جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات در چه وضعیتی قرار دارد؟

تاج‌زاده در طی گذراندن دوران محکومیت خود در زندان در حال طراحی سازمان‌دهی جدید در میان اصلاح‌طلبان به‌ویژه برنامه ریزی برای طیف جوان‌تر این جریان است.

درحالی‌که قریب به ۵ ماه به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در اسفندماه فرصت باقی‌مانده بی‌تردید تدقیق سپهر سیاسی کشور و شناخت عمیق بازیگران این عرصه از اهمیت مضاعفی برخوردار می‌باشد.

در این میان یکی از جریان‌ها و بازیگران سیاسی مهم اصلاح‌طلبان می‌باشند که ذیل «جبهه اصلاحات ایران» به تصمیم سازی و کنشگری برای انتخابات آتی می‌پردازند.

گرچه تاکنون مطالب مختلفی از سوی چهره‌های جریان اصلاحات و «جبهه اصلاحات ایران» در خصوص نحوه حضور آنان در انتخابات طرح و بیان‌شده است اما در این میان سؤالات مهمی نیز در فضای سیاسی و نخبگانی کشور مطرح است آز جمله آنکه؛ آیا اصولاً جریان اصلاحات را باید یک جریان یکپارچه و دارای انسجام تشکیلاتی و گفتمانی ارزیابی کرد؟

این جریان از چه نحله‌ها و چه آبشخورهای ریز گفتمانی‌ای متشکل شده و دیدگاه‌های هر یک از این نحله‌ها در خصوص انتخابات آتی چیست؟ کدام‌یک از نحله‌های جریان اصلاحات قدرت هژمون در جریان فوق یافته و تصمیم سازی و تصمیم‌گیری‌های انتخاباتی را جهت‌دهی می‌کند؟ و درنهایت این موضوع که جبهه اصلاحات ایران به‌عنوان سامانه انتخاباتی این جریان متأثر از کدام نحله جریان اصلاحات می‌باشد. بی‌شک پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند تدقیق در جریان سیاسی کشور بوده و با شناخت وضعیت کنونی آن می‌توان به پرسش‌های زیر پاسخ لازم را داد.

جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات در چه وضعیتی قرار دارد؟ / مأموریت ویژه مصطفی تاج‌زاده در سازمان‌دهی جدید اصلاح‌طلبان/ آشنایی با سرشاخه‌های رادیکالیسم در جناح چپ

سیر گفتمانی جریان اصلاحات

برای شناخت شرایط گفتمانی جریان اصلاحات یا همان جریان چپ تا مقطع کنونی لازم است نگاهی کوتاه به سیر گفتمانی این جریان داشته باشیم. بر اساس سیاست ورزی جریان چپ می‌توان دوره‌های گفتمانی زیر را در جریان اصلاحات نشانه‌گذاری کرد.

۱ – تا سال ۱۳۶۷ «گفتمان خط امام»

۲ – از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ «گفتمان اصلاحات»

۳ – از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ «گفتمان سبز»

۴ – از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ «گفتمان بهبود خواهی»

۵- از سال ۱۳۹۸ تاکنون، گفتمان اصلاحات ساختاری، گفتمان اصلاحات نهادی (سیاستی)، گفتمان گذاریون.

این تقسیم اما در شرایطی صورت می‌گیرد که از سوی دیگر پس از اغتشاشات پاییزی در سال ۱۴۰۱ و شکل‌گیری آشوب‌ها، هسته سخت جریان اصلاحات تلاش کرده است که خود را نماینده جریان زن، زندگی، آزادی تعریف کند که همین مساله موجب وجود شکاف‌هایی در جریان اصلاحات شده است به شکلی که طیف اصلاح طلبان ساختاری یکی از شروط خود برای مشارکت در انتخابات آتی را حضور نماینده این جنبش در انتخابات تعریف کرده و در همین چارچوب نیز تغییرات در سامانه جبهه اصلاحات و جایگزین کردن آذر منصوری به‌جای بهزاد نبوی عملیاتی شده است، مساله ای که با انتقادات درونی نیز مواجه شده است. با توجه به این توضیحات اما نیروهای پیشران در جبهه اصلاحات را می‌توان به این شرح برشمرد.

جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات در چه وضعیتی قرار دارد؟ / مأموریت ویژه مصطفی تاج‌زاده در سازمان‌دهی جدید اصلاح‌طلبان/ آشنایی با سرشاخه‌های رادیکالیسم در جناح چپ

اصلاح‌طلبان ساختاری یا هسته سخت رادیکال شامل چه کسانی است؟

همان‌طور که گفته‌شده پس از آشوب‌هایی پاییزی با کد عملیاتی زن، زندگی و آزادی، رادیکال جریان اصلاحات مواضع آوانگارد اتخاذ کرده و می‌کوشد تا سیاست تهاجمی را در برابر پی‌ریزی و از رقابت سیاسی به مبارزه سیاسی شیفت کند.

در میان اصلاح‌طلبان این روزها سکه اصلاح‌طلبان ساختاری بازار بهتری دارد، سیاست این طیف از اصلاح‌طلبان در امتداد اصلاحات دوم خردادی و متکی بر نیروی اجتماعی و افکار عمومی است، اصلاح‌طلبان رادیکال قید سیاست دوپا (پایی در قدرت و پایی در جامعه) را تا اطلاع ثانوی و تحقق انتخابات معنادار به همراه اختیار عمل لازم برای زمان حضور در نهادهای حاکمیتی زده و هر دو پای خود را سمت جامعه قرار داده‌اند ازاین‌رو صریح‌تر (رادیکال‌تر) پیش می‌روند.

از سویی این طیف از اصلاح‌طلبان به‌تناسب بین اختیارات و مسؤولیت‌ها تأکید داشته، بین ساختار حقیقی و حقوقی تفاوتی قائل نیستند، بنابراین به‌ضرورت اصلاحات جدی در ساختار قانون اساسی با الگویی چون قانون اساسی اولیه نوشته‌شده در ابتدای انقلاب که به تأیید رهبر انقلاب هم رسیده بود؛ باور دارند! اصلاح‌طلبان ساختاری، خود را نه در تعریفی سنتی به‌عنوان یک بال نظام که به‌عنوان یکی از قوای دموکراسی‌خواه و توسعه‌گرای جامعه می‌شناسند، اما از ظرفیت‌های سیاست ورزی و هر نوع ظرفیت قانونی هم به‌راحتی نمی‌گذرند.

اصلاح‌طلبان ساختاری همچنین بر ضرورت حفظ رویکردها و گفتمان و نقد سیاست‌های حکومتدارانه مانند موضوعات خرد و کلان اقتصادی، زیربنایی، سیاست خارجی و زیست‌محیطی اصرار دارند، خشونت پرهیزند، با تحریم و هر نوع دخالت خارجی مخالفت صریح دارند.

هسته سخت اصلاحات بر حفظ شاخصه‌های اصلی گفتمان اصلاحات همچون رواداری، تقویت جامعه مدنی، فرهنگ، صلح، خشونت پرهیزی و حقوق بشر اصرار دارند، به دنبال انتخابات آزاد هستند و خود را تکامل‌یافته و نسخه به‌روز شده اصلاحات کلاسیک می‌دانند. اصلاح‌طلبان ساختاری ظرفیت سیاست ورزی دولت اصلاحات و مجلس ششم و نیز حمایت جنبش سبزی‌ها را از سویی می‌توانند کسب کنند.

شعار اصلاح‌طلبان ساختاری «جامعه قدرتمند، دولت توانمند» است و احزابی چون اتحاد ملت، گروهک غیرقانونی نهضت آزادی، مجمع ایثارگران، سازمان عدالت و آزادی و چهره‌هایی چون سید مصطفی تاج‌زاده که خود جزو طراحان این راهبرد بوده، از نمونه‌های شاخص این جریان هستند.

یکی از نکات بسیار مهم درباره اصلاح‌طلبان رادیکال نسبت آن‌ها با رئیس دولت اصلاحات است، اگر بیانیه بهمن‌ماه سید محمد خاتمی با ۱۵ مطالبه مختلف را در نظر بگیریم، وی با برداشتن گامی بلند، هم گفتمان خود را به محور اصلاح ساختاری نزدیک کرده و هم تلاش می‌کند بسیاری از اصلاح‌طلبان میانه‌رو را به این سمت بکشاند، اما طبعاً برخی نیروهای قدیمی‌تر اصلاحات کماکان به همان شیوه‌های رایج اصلاحات پارلمانتاریستی دوم خردادی اصرار خواهند ورزید!

به این سیاست از جانب سایر اصلاح‌طلبان رادیکال از جانب اصلاح‌طلبان سنتی چون حزب کارگزاران و ندای ایرانیان و خط امامی‌های سابق انتقاداتی شامل موارد زیر وارد است که باعث انشقاق میان این دو طیف در جبهه اصلاحات شده است، ازجمله این انتقادات صریح می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-مانند سایر راهبردهای تغییر خواه با سؤال بی‌جواب و سخت «چگونه» مواجه است، کنشگری ضعیفی هم دارد.

۲- اصلاح‌طلبی ساختاری تحول‌ساز نیست بلکه بیشتر واکنش به تحولات دارد و پشت سر آنها حرکت می‌کند، انفعالی‌تر از گذشته خود شده است، بیشترین ضربه را به سبب تحمل ضربات و حملات از دو سوی حاکمیت و براندازها تحمل می‌کند

۳- در صورت پیدا نکردن راه‌های کنشگری جدی و جریان‌ساز، به یک جریان گفتمانی و حداکثر حقوق بشری و اخلاقی تقلیل می‌یابد. در حالی که ممیزه اصلی آن از سایر جریان‌های منتقد درگذشته، عمل‌گرایی و کنشگری این جریان بود.

جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات در چه وضعیتی قرار دارد؟ / مأموریت ویژه مصطفی تاج‌زاده در سازمان‌دهی جدید اصلاح‌طلبان/ آشنایی با سرشاخه‌های رادیکالیسم در جناح چپ

اصلاح‌طلبان نهادی یا سیاستی

طیف دوم در جبهه اصلاحات که از توان اجرایی نیز برخوردار است معروف به اصلاح‌طلبان نهادی است، این طیف به لحاظ روشی محافظه‌کارند اما مانند اکثر دیگر اصلاح‌طلبان دل از انتخابات و کسب مناصب بالای قدرت کنده‌اند اما به دنبال ائتلاف‌های مساله محور با حاکمیت و برخی جریان‌های اجتماعی هستند و البته در رفتار انتخاباتی هم نزدیک به مدل کارگزاران خواهند بود. به این معنا که درهرحال در انتخابات مشارکت کامل می‌کنند.

اما نه لزوماً برای ورود به ساخت قدرت بلکه به‌عنوان مناسکی برای حفظ رشته‌های اعتماد و پیوند با حاکمیت! اصلاح‌طلبان نهادی بر گفتمان داد تأکید داشته و عدالت به معنای موسع را در دستور کار خوددارند.

افرادی همچون محمدرضا جلائی پور، احمد میدری، بهاره آروین، عماد بهاور، علی پیرحسینلو، سعید شریعتی، محمد و حنیف رهبری و برخی از اصلاح‌طلبان دیگر به‌صورت نسبی همچون بهزاد نبوی جزو معتقدان به این سیاست می‌باشند.

به این سیاست از جانب سایر اصلاح‌طلبان انتقاداتی شامل موارد زیر وارد است:

منتقدان اصلاح‌طلبان نهادی اعتقاددارند که مشکل این جریان که با حضور متنوعی از نیروهای مختلف با نقطه عزیمت‌های متفاوت، خود را اصلاح‌طلب نهادگرا می‌نامند، نوعی تقلیل‌گرایی و کم‌توجهی به این است که بسیاری از مواردی که آن‌ها «مساله» می‌دانند اساساً «هدف» جریان حاکم است و درنتیجه ائتلاف با آن‌ها با این سطح از تفاوت نظر بی‌معنی است.

اصلاح‌طلبانی که منتقد اصلاح طلبان نهادی هستند همواره تصریح می‌کنند که این طیف به شکاف بین جریان حاکم با بدنه اجتماعی اصلاحات توجه کافی ندارد و توضیح روشنی نمی‌دهد که چگونه می‌توانند در این شرایط سخت نمایندگی سیاسی اقشار را کسب کنند. این ایده که تا حد زیادی انتزاعی به نظر می‌رسد، حس بی‌نیازی و خصائل ضد گفتگویی و اقتدارگرایانه و سرمستی فعلی جریان حاکم را جدی نمی‌گیرد.

از نگاه منتقدان این مدل و این سیاست اولاً کار یک جریان سیاسی نیست و بیشتر مناسب سمن‌ها و نهادهای صنفی و محافل غیرسیاسی است که به آن‌ها اعتماد بیشتری هم از جانب قدرت و هم ذینفعان اجتماعی می‌شود و ثانیاً گفتار و برنامه‌های پیشنهادی این جریان با روند ناکارآمدی و افزایش سطح مطالبات موجود همخوانی ندارد، یکی از ضعف‌های این جریان در اختیار نداشتن رسانه مؤثر و موضع‌گیری حزب اتحاد ملت در برابر آنان می‌باشد.

جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات در چه وضعیتی قرار دارد؟ / مأموریت ویژه مصطفی تاج‌زاده در سازمان‌دهی جدید اصلاح‌طلبان/ آشنایی با سرشاخه‌های رادیکالیسم در جناح چپ

با اصلاح‌طلبان گذار از ساختار آشنا شوید

یکی از طیف‌های بدخیم در جریان اصلاح‌طلبی معروف به اصلاح‌طلبان گذار از ساختار است، این سیاست با گذار از شعار اجرای بدون تنازل قانون اساسی به شعار تغییر قانون اساسی از طریق مجلس موسسان، با محوریت میرحسین موسوی پیگیری می‌شود.

این راهبرد در قرائت ملایم آن، دستی در دست سمت رادیکال‌تر راهبرد اصلاح ساختاری دارد و از سوی دیگر دستی در دست نیروهای کاملاً ناامید شده از ظرفیت‌های موجود که کار دیگری چون گذار از ساختار موجود به هر ترتیب ممکن را متصور نیستند.

آن‌هایی که در سمت راست این راهبرد ایستاده‌اند به نظر می‌رسد که مواردی چون الزام به تحقق مجلس موسسان را ضروری نمی‌دانند و چه بسا منتقد آن هستند، اما با محتوای اصلی آن دایر بر ضرورت تغییرات دموکراتیک ساختاری همدلی دارند.

دیگر مؤلفه‌های گفتمانی و اخلاقی راهبرد اصلاح ساختاری همچون دموکراسی خواهی، توسعه‌گرایی، خشونت پرهیزی و منع مداخله خارجی و رواداری و … در بین نیروهای شاخص این جریان همچنان برجسته است اما به نظر می‌رسد رویکرد قاطع‌تری را برای مواجهه با وضع موجود در سردارند.

معتقدان به این سیاست در پی به داخل کشاندن نگاه‌هایی هستند که طی سال‌ها و ماه‌های اخیر به براندازان خارج از کشور دوخته‌شده بود و با دست شستن از ظرفیت‌های سیاست ورزی در چارچوب ممکنات موجود، خود را بدیلی برای کلیت شرایط موجود شناسانده‌اند. افرادی همچون تاج‌زاده اخیراً و پس از اغتشاشات پاییزی در سال گذشته به این طیف پیوسته‌اند. تاج‌زاده در طی گذراندن دوران محکومیت خود در زندان در حال طراحی سازمان‌دهی جدید در میان اصلاح‌طلبان به‌ویژه طیف جوان‌تر این جریان بوده و با الگو گرفتن از کودتای سیاسی در شیلی طرح جدید خود را پیش می‌برد.

جبهه اصلاحات در آستانه انتخابات در چه وضعیتی قرار دارد؟ / مأموریت ویژه مصطفی تاج‌زاده در سازمان‌دهی جدید اصلاح‌طلبان/ آشنایی با سرشاخه‌های رادیکالیسم در جناح چپ

به این سیاست از جانب سایر اصلاح‌طلبان انتقاداتی شامل موارد زیر وارد است:

از نگاه برخی اصلاح‌طلبان، این راهبرد هم چنانچه در پایان بیانیه اخیر موسوی آمده است، در مقابل پرسش سترگ «چگونه» پاسخ روشنی ندارد.

از سویی راهبرد مزبور از سیاست‌ورزی در چارچوب فعلی به نوعی انصراف داده و در صورتی که چتر گفتمانی آن وسیع نماند و برخی نیروهای سختگیر و ارتدوکس آن، مانع تفسیرهای درونی و مواجهه گزینشی با متن بالادستی آن در بیانیه آخر موسوی شوند، ممکن است آن را به یک جریان کوچک فرو بکاهند.

اتفاقی که در آینده و تداومآن ممکن است توسط نیروهای لایه دو به بعد و رادیکال‌تر آن به‌خصوص در خارج از کشور، به سمت ائتلاف با براندازان سنتی کشانده شود که در آن صورت تغییر ماهوی بزرگ خواهد بود.

آنچه در بالا گفته شد وضعیت کنونی جبهه اصلاحات را شامل می‌شد و هر یک از این بخش‌ها نیز به‌نوبه خود به تشکل‌ها و احزابی تقسیم می‌شوند که دیدگاه‌های مختلفی در خصوص مشارکت در انتخابات دارند، در شماره آینده به بررسی دیدگاه‌های انتخاباتی این پیشران‌ها خواهیم پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید