نه بی‌تفاوتی، نه بیگانه ستیزی

دو شیفت شدن 80 درصد مدارس به‌خاطر حضور دانش‌آموزان افغانستانی، بالارفتن آمار جرم در استان تهران توسط مهاجران افغانستانی و محاصره جنوب تهران توسط افغانستانی‌ها تنها بخشی از شایعات و آمارهای ضد و نقیضی است که در روزهای گذشته توسط طیفی مشکوک در رسانه‌های اجتماعی مخابره شده‌اند. اغراق و سیاه‌نگاری وجه مشترک همه گزاره‌های بالاست و به‌صورت هدفمندی از ابزار دروغ‌رسانی یا (disinformation) استفاده شده است. عمده این ادعاها هم از صحت‌سنجی‌ها سربلند بیرون نمی‌آیند.

به‌هرحال آنچه بیش از همه به چشم می‌آید، شکل‌گرفتن جریانی است که مهاجران را به سوژه هراس‌افکنی تبدیل کرده و جریانی که رسالت خود را مهاجرستیزی تعریف کرده است. گاهی محتواهای مرتبط با شبکه‌های اجتماعی نیز نشان می‌دهد مهاجرستیزی و دیگری‌سازی، عمدتا براساس ادعاها و محتواهایی که بعضا حتی‌الامکان درست‌سنجی هم ندارند، رو به افزایش است. نباید این موضوع فراموش شود که مخاطبان چنین اخباری ذهن آماده‌ای برای پذیرش چنین گزاره‌هایی دارند و انفعال عملکردی مسوولان مربوطه در شفاف‌سازی چنین موضوعی، اجازه پیشبرد اهداف طیفی است که می‌خواهد شکاف ایرانی – افغانستانی را در جامعه ایران راه بیندازد.
گفتمان شکاف ایرانی – افغانستانی را در واقع می‌توان محصول دهه‌ها طرح‌ریزی عده‌ای دانست که ادعاهایی کلیشه‌ای از جمله اینکه: «مهاجران افغانستانی عامل جرم و جنایت‌اند»، «مهاجران افغانستانی مشاغل را از ایرانیان دزدیده‌اند»، «مهاجران افغانستانی حق و سهم ایرانیان را خورده‌اند» و چندین و چند گزاره کلیشه‌ای دیگر دارند.
این کلیشه‌ها همواره در اذهان بخشی از جامعه ایرانی حضور داشته است؛ اما به نظر می‌رسد اکنون بیش تر از همیشه رواج یافته و البته برخی رسانه‌ها هم در ترویج آن نقش قابل‌توجهی ایفا کرده‌اند؛ اما سوال مهم این است که چرا اکنون التهابات حول این موضوع تشدید شده است؟ همچنین باید یادآور شد که ایرانیان و مهاجران افغانستانی دهه‌هاست زیست مسالمت‌آمیزی در کنار یکدیگر داشته‌اند و همین مسأله بر ابهامات چرایی شکل‌گیری چنین جریانی می‌افزاید.

سیاست‌های آشفته در مقابل اتباع
تدابیر و سیاست‌های متناقضی در خصوص حضور افاغنه در ایران هموار در حال اجرا بوده است و دولت‌ها با رویکردهای متفاوتی به این مسأله پرداخته‌اند. از سیاست درهای باز تا سیاست بازگشت و ساماندهی. این تدابیر در دوره‌های مختلف به‌صورت سینوسی عودت داشته‌اند و در واقع باید گفت که این تدابیر صرفا واکنش‌هایی به حواشی حضور اتباع افغانستان در ایران بوده و هیچ‌گاه سیاست‌هایی ثابت و پایش و تصمیم پایداری در این‌باره صورت نگرفته است.
حضور بیگانگان در افغانستان، ظهور گروه‌ها و گروهک‌های جنگ‌طلب، جنگ داخلی و دخالت دولت‌های غربی، تنها بخشی از دلایلی هستند که شرایط ناپایداری را برای عموم مردم افغانستان به‌وجود آورده‌اند و از چهار دهه پیش مردم کشور همسایه ما ناگزیر به مهاجرت‌های کاری، تحصیلی و خانوادگی روی آورده‌اند.
در طول چهار دهه گذشته یکی از کشورهای پذیرای افغانستانی‌ها، ایران بوده است که به دلیل نزدیکی زیرساخت‌های فرهنگی و مذهبی، مردم این دو کشور توانسته‌اند به همزیستی مسالمت‌آمیزی دست یابند و امروز می‌توان مهاجران افغانی را بخشی فعال در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی ایران دانست. نقطه عطف همدلی مردم ایران و افغانستان را می‌توان حضور گردان‌های فاطمیون و زینبیون در سال‌های مبارزه با داعش و دفاع از حرم دانست که مبارزان افغانستانی با حضوری داوطلبانه یکدلی و وحدت استراتژیک خودشان با مردم ایران را ثابت کردند.

جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی حضور افغانستانی‌ها در ایران
درست است که چالش‌های تحصیلی و اسنادی برای مهاجران افغانستانی همواره مطرح بوده؛ اما نگاه ویژه ایران برای مطلوب‌سازی ارتباط سازنده با مهاجران بی‌تأثیر نبوده است و در این راستا می‌توان به فرمان مقام معظم رهبری در خصوص تحصیل دانش‌آموزان اتباع در مدارس ایرانی اشاره کرد؛ اما در این مقطع از تاریخ شاهد حواشی چالشی بیش تری در وضع قوانین مناسبتی با مهاجران هستیم. مواردی مثل اعطای تابعیت به فرزندانی با مادر ایرانی و پدر افغانستانی یا مواجهه دولت با نسل‌های دوم، سوم و حتی چهارم مهاجران. مجموع موارد فوق بیانگر این است که علی‌رغم تأکید مقامات عالی نظام برای پذیرش و وحدت دو ملت ایران و افغانستان، هنوز سیاست‌های دوستانه‌ای برای بررسی وضعیت آشفته اتباع در زمینه‌های ثبت احوال و بانکی صورت نگرفته است.
سدهای قانونی ناشی از بی‌میلی سیاست‌گذاران و همگام با آن تلاش جریان‌های مهاجرستیز، امکان ادغام کامل را حتی از این گروه از مهاجران نیز سلب کرده است و بر حاشیه‌ای باقی‌ماندن آن‌ها پافشاری کرده‌اند؛ اما شاید بازار کار و وضعیت اشتغال مهاجران، برجسته‌ترین موضوع مهاجران در ایران است. تقاضا برای نیروی کار افغانستانی، عامل و نیروی اصلی جاذبه برای پایدارماندن جریان ورود افغانستانی‌ها به ایران است. شرایط سیاسی و امنیتی کشور افغانستان عامل تسریع‌کننده بوده است؛ اما عامل اصلی مهاجرت‌ها به ایران در دو دهه اخیر و حتی پس از استقرار مجدد طالبان، همواره کشش بازار کار ایران در قبال کارگران افغانستان بوده است.
عده‌ای از منظر مخاطرات امنیتی به این موضوع نقد کرده‌اند و خواستار ورود وزارت کشور برای ساماندهی شده‌اند و برخی هم با عینک اقتصادی، این مسأله را فرصتی برای فراهم‌شدن نیروی کار موردنیاز دانسته‌اند. استدلال گروه دوم (موافقین) بر این پایه استوار است که چون در حال حاضر نیروی ‌کار کافی برای کارفرمایان و صنعتگران فراهم نیست، حضور مهاجرین فرصتی برای بهره‌گیری از آنان در مشاغل یدی فراهم می‌کند. این طیف معتقدند در حال حاضر نیروی کار ایرانی به‌اندازه کافی فراهم نیست و اگر مهاجرین وارد این مشاغل شوند، چرخ تولید خواهد چرخید.

دستاویز و بهانه‌جویی جریان افغان‌هراسی
جمعیت مخالف هم با دستاویزهایی به ارتباط مهاجرین با طالبان اشاره می‌کنند و آنها را عواملی از طالبان برای ایجاد ناامنی در ایران می‌دانند، این در حالی است که با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، روند مهاجرت مهاجران افغانستانی به ایران سرعتی چند برابر گرفت و درواقع اکثر این افراد را می‌توان مردمی دانست که از اوضاع نابسامان در حکومت طالبان به ایران پناه آورده‌اند و خود را در جریانی برخلاف جهت طالبان تعریف می‌کنند. لازم به ذکر است دلایل اقتصادی و معیشتی هم عمده خواسته‌ای است که افغانستانی‌ها در ایران جست‌وجو می‌کنند و این موضوعات هیچ ارتباط و سرنخی مبنی بر ارتباط این طیف از مهاجرین با طالبانیسم ندارد، بلکه بالعکس این افراد می‌توانند بستری دیپلماتیک مقابل طالبان باشند. در واقع موضوعات و معادلات سیاسی، اقتصادی و حتی ژئوپلیتیک با افغانستان و طالبان را می‌توان با وزنه ‌مهاجرین حل‌وفصل کرد. در روزهای اخیر علاوه بر دروغ‌انگاری‌ها، بازتاب این موضوع در آینه گفتمان مسوولین ایرانی هم موضوعی بوده که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است. عده‌ای که خواستار ورود وزارت کشور به موضوع بررسی حضور افاغنه در ایران شده بودند، از مسوولین مختلف وزارت کشور سوالاتی داشتند.

واکنش وزارت کشور
احمد وحیدی هم در این‌باره گفته است: «موضوع اتباع خارجی در دستور کار جدی دستگاه‌های ذی‌ربط از جمله وزارت کشور است. آنچه بعضا در رسانه‌ها در خصوص اتباع خارجی گفته می‌شود، تأیید نشده است و اطلاعات و آمار چنین اعدادی را نشان نمی‌دهد. ساماندهی اتباع خارجی در دستور کار قرار دارد؛ اتباعی که حضور غیرقانونی دارند باید برگردانده شوند.»
حالا باید دید با وجود هشتگ‌ها و فضای شکاف‌انگیز و شبهه‌افکنی در شرایط کنونی، واکنش سایر دستگاه‌ها و مجموعه‌های حاکمیتی نسبت به موضوع مهاجران افغانستانی چه خواهد بود. از صحبت‌های وزیر کشور می‌توان دریافت که آمارهای دقیق‌تری در این راستا وجود دارند و قرار نیست به سیاه‌نماهای مجازی میدان برای تفرقه‌افکنی داده شود و افغانستانی‌ها در ایران در مسالمت با مردم‌ هستند و برای آنهایی که جهت غیرقانونی ماندن شرایط خودشان کاری نکرده‌اند، شرط و شروطی وجود دارد که باید ببینیم تصمیم واحده نهایی دولت ایران در این خصوص چه خواهد بود.
در نهایت باید گفت هم از سویی باید مراقب تبعات احتمالی مهاجرت بی‌رویه بود و آن را با قانون و برنامه‌ریزی مدیریت کرد و هم اینکه اجازه نداد بیگانه‌ستیزی در کشور ریشه بدواند. مردم شریف افغانستان می‌توانند بخشی از ایران فرهنگی باشند و فرصتی مناسب در زمینه‌های مختلف که در عین حال باید با مدیریت از این فرصت‌ها استفاده کرد.

 

مازیار شیری

دیدگاهتان را بنویسید