تغییر اتحادها و پتانسیل مهاجرت دسته جمعی

تغییر اتحادها و پتانسیل مهاجرت دسته جمعی می تواند درگیری را به یک فاجعه انسانی تبدیل کند.

ممکن است یک فاجعه تازه در قره باغ کوهستانی، منطقه مرتفعی که اکثریت ارمنی‌ها را در داخل مرزهای آذربایجان تشکیل می‌دهند، در راه باشد.

در 19 سپتامبر، حمله برق آساي آذربايجان بر نيروهاي فرودست ارمني غلبه كرد و آذربايجان استاني را كه در 35 سال گذشته از کنترل خارج شده بود، تصرف كرد. مردم محلی حداقل 200 تلفات را گزارش کرده اند و گزارش های موثقی از کشته شدن غیرنظامیان وجود دارد.

یک روز بعد، ارمنی‌های قره‌باغ تحت فشار قرارداد آتش‌بس [قراردادی] امضا کردند و به موجب آن موافقت کردند که نیروی دفاعی محلی خود را منحل کنند. مذاکراتی بین ارامنه محلی قره باغی و فرستادگان باکو انجام شد، اما طرف آذربایجان نه خودمختاری و نه یک دولت محلی منتخب را پیشنهاد می کند. الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان در یک سخنرانی گفت که، ارامنه می توانند از حقوق آموزشی، فرهنگی و مذهبی برخوردار شوند. پیشنهادی ناچیز از سوی رهبر یک دولت تک حزبی مستبد به افرادی که عمدتاً به یک زبان صحبت نمی کنند. در اصل، قره باغی ها اکنون در حال مذاکره در مورد شرایط تسلیم شدن خود هستند و برای بسیاری، این به معنای خروج از سرزمین خود است.

زور، نه دیپلماسی، مسیر این درگیری را از زمانی که برای اولین بار در دوران میخائیل گورباچف، رئیس جمهور سابق شوروی شعله ور شد، تعیین کرده است. در سال 1988، ارمنیان قره باغی سعی کردند از آذربایجان شوروی جدا شده و به ارمنستان شوروی بپیوندند که به درگیری مسلحانه تبدیل شد. در دهه 1990، ارمنی‌ها در میدان جنگ پیروز شدند و بخش‌های زیادی از خاک آذربایجان را اشغال کردند و صدها هزار نفر از ساکنان را از خانه‌های خود بیرون کردند. در سال 2020، آذربایجانی ها وضعیت را برعکس کردند و مناطق از دست رفته خود را پس گرفتند و بخش هایی از قره باغ را نیز تصرف کردند.

با ناامیدی باکو، قره باغی‌ها در سال 2020 مانند یک حزب شکست خورده عمل نکردند. آنها از خارجی‌های دلسوز – از جمله یک نامزد ریاست‌جمهوری فرانسه – دعوت کردند تا از منطقه‌ای که هنوز با نام ارمنی قرون وسطایی از آن یاد می‌کنند، آرتساخ، بازدید کنند. آذربایجان مدعی شد که اسلحه و مین های زمینی در امتداد به اصطلاح کریدور لاچین، تنها جاده ای که قره باغ را به ارمنستان وصل می کند، حمل می شود.

دیپلماسی از سر گرفته شد و اتحادیه اروپا، ایالات متحده و روسیه همگی بین ارمنستان و آذربایجان مذاکره کردند . میانجی های رقیب در مورد مسائل دوجانبه پیشرفت کردند، اما مسئله قره باغ حل نشده باقی ماند. نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، همراه با سایر کشورهای جهان، با به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آذربایجان (از جمله قره باغ کوهستانی) موافقت کرد، اما مسئله حیاتی حقوق ساکنان و امنیت آنها حل نشده باقی ماند.

سرنوشت قره باغی ها احتمالاً در ماه آوریل، زمانی که آذربایجان یک ایست بازرسی در کریدور لاچین ایجاد کرد، رقم خورد. این محاصره عملاً در تابستان عمیق تر شد و وضعیت برای ده ها هزار نفر که در قره باغ باقی مانده بودند (برآوردها بین 50000 تا 120000 تخمین زده می شود) که شروع به تمام شدن غذا و دارو کردند، ناامید شد.

اینجا یک بازی ژئوپلیتیکی وجود دارد. یک نیروی کوچک حافظ صلح روسیه در سال 2020 در قره باغ تأسیس شد. مسکو که همیشه بین هر دو طرف متزلزل بوده و دستکاری کرده است، خود را به عنوان محافظ قره باغی ها معرفی کرده بود. رئیس جمهور ولادیمیر پوتین علناً به آنها گفت که نیروهای حافظ صلح او بازگشت امن آنها از ارمنستان و ادامه اقامت در وطن خود را تضمین خواهند کرد. اما سربازان روسی در اوایل سال جاری در حالی که ایست بازرسی در جاده لاچین ایجاد شد، ایستادند و اعتماد به نیروهای حافظ صلح را از بین بردند.

زمینه این است که پس از حمله روسیه به اوکراین، دولت ارمنستان شروع به چرخش به سمت غرب کرد و آذربایجان – که روسیه با آن مرز زمینی و یک مدل حکومتی مستبدانه دارد – شریک ارزشمندتری به نظر می رسید.

در تابستان، اتحادیه اروپا و ایالات متحده امیدوار بودند که توافقی برای بازگشایی جاده لاچین و همچنین جاده ای از طریق شهر آغدام آذربایجان برای تامین مجدد قره باغ حاصل شده باشد. شخصیت های ارشد، به ویژه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده و چارلز میشل، رئیس شورای اروپا، پیام هایی را به علی اف ارسال کردند که استفاده از زور غیرقابل قبول است.

در 18 سپتامبر، در نشانه ای امیدوارکننده، دو کاروان کوچک بشردوستانه پس از مکثی طولانی از دو جاده به قره باغ رسیدند.

تهاجم نظامی در 19 سپتامبر مقامات غربی را غافلگیر کرد، که با انتشار اخباری مبنی بر اینکه نیروهای حافظ صلح روسی به سادگی کنار رفتند و اجازه دادند حمله اتفاق بیفتد، قابل درک تر شد. این تصور که یک معامله جانبی بین مسکو و باکو صورت گرفته بود زمانی عمیق‌تر شد که مقامات روسی پاشینیان و گرایش‌های غرب‌گرایانه‌اش و نه آذربایجان را مقصر این جنگ دانستند.

در سازمان ملل، آنالنا بائربوک، وزیر امور خارجه آلمان ، آذربایجان را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «باکو دوباره اطمینان داد که از توسل به زور خودداری خواهد کرد، اما این وعده شکسته شد و باعث رنج فراوان مردمی شد که در شرایط وخیم قرار داشتند». در مقابل، نماینده روسیه در سازمان ملل تنها خاطرنشان کرد که “رویگیری مسلحانه در قره باغ کوهستانی به طرز چشمگیری تشدید شد.”

در نظم سیاه تر اروپایی دهه گذشته، جایی که ارزش های هنجاری و چارچوب چندجانبه بی ارزش شده است، آذربایجان کمتر به اظهارات محکومیت دولت های غربی اهمیت می دهد. نکته کلیدی تقریباً به طور قطع حمایت دو قدرت منطقه ای و همسایه است: حمایت کامل از ترکیه و ابهام عمدی از سوی روسیه، که به نظر می رسد بیشتر نگران حفظ پایگاه نظامی خود در آذربایجان و تحقیر دولت در ایروان است تا تضمین حقوق ارامنه محلی قره باغ

تنها سازمان بین المللی در قره باغ، کمیته بین المللی صلیب سرخ است. مقامات غربی خواستار حضور بشردوستانه و نظارتی بین‌المللی در زمین شده‌اند که مشابه مأموریت‌های اعزامی در جنگ‌های بالکان در دهه 1990 بود، اما آذربایجان و روسیه – که به دنبال توجیه نیروی حافظ صلح خود هستند – سعی خواهند کرد مانع از این امر شوند .

به غیر از یک ابتکار غیرمنتظره بین المللی، اکنون ممکن است سوال اصلی این باشد که آیا مهاجرت دسته جمعی قره باغی ها به ارمنستان به شکلی منظم اتفاق خواهد افتاد یا با خونریزی و بازداشت ساکنان؟ نشانه‌های ساده‌ای وجود دارد که آذربایجانی‌ها اجازه اولی را می‌دهند، اما وضعیت روی زمین آشفته و ناآرام است. همانطور که تنها زمانی می‌توان انتظار داشت که رزمندگان در یک درگیری سه دهه‌ای دوباره رو در رو با یکدیگر روبرو شوند. پیامدهای جنگ سوم قره باغ طولانی و سخت خواهد بود.

توماس دی وال

دیدگاهتان را بنویسید