نکته جالب این است که در حالی که واقعیت بی حجابی، بر اساس این آمار، 6.4 درصد است، جامعه احساس می کند که 30 درصد بانوان، بی حجاب هستند.
خیراً آماری درباره «واقعیت های حجاب» در جامعه امروز ایران از سوی انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شده که نتایج تجمیعی شش پیمایش و مطالعه کلان ملی است که از ابتدای سال 1401 (شش ماه قبل از حوادث پاییز سال گذشته) تا خرداد 1402 توسط مراکز پژوهشی، دانشگاهی، سیاستگذاری و رسانه ای برگزار شده است. در این گزارش، نکات قابل توجهی به چشم می خورد.
برای مثال، 84.2 درصد بانوان، حجاب را به عنوان یک حکم اسلامی قبول دارند. همچنین، سنجش نظر مردم درباره «لزوم داشتن حجاب در محیط های عمومی» حاکی از آنست که 84.3 درصد پاسخگویان (زن و مرد) با الزام اجتماعی حجاب موافق هستند. میزان موافقت «بانوان» با الزام رعایت حجاب، بیشتر و برابر با 86.5 درصد میباشد. البته تلقی همه این افراد با نوع و میزان الزام بخشی یکسان نیست و طیفی از الزام قانونی تا الزام فرهنگی و اخلاقی را در بر میگیرد.
ذهنیت هایی که با واقعیت ها همخوانی ندارد
اما نکته جالب این است که در حالی که واقعیت بی حجابی، بر اساس این آمار، 6.4 درصد است، جامعه احساس می کند که 30 درصد بانوان، بی حجاب هستند. همچنین در حالی که 84 درصد بانوان به حجاب به عنوان یک حکم دینی اعتقاد دارند، تلقی 67 درصد مردم این است که اکثر مردم به حجاب اعتقاد ندارند!
این نشان می دهد که در برداشت بخش قابل توجهی از مردم از «واقعیت» با خود «واقعیت» فاصله وجود دارد. به عبارت دیگر، «ذهنیت» مردم در این زمینه، متفاوت با «عینیت» است.
اینکه چرا مردم چنین برداشت نادرستی داشته اند، علل مختلفی دارد. جنگ شناختی و فضاسازی رسانه ای را می توان جزو این علل دانست؛ اما یکی از علل مهم آن، تظاهر به انجام برخی از ناهنجاری ها در کف جامعه است.
آمار فوق را کنار بگذاریم و فرض کنیم که از هر 100 نفر یا 1000 نفر، فقط 1 نفر کشف حجاب کند. در اینجا هر چند درصد خیلی کم است، اما اثرات اخلاقی و روانی آن بر جامعه و مردم را نمی توان نادیده گرفت. از جمله اثرات این است که مردم گمان می کنند که هویت جامعه تغییر پیدا کرده است.
توضیح اینکه، وقتی مردم به صورت پشت سر هم، آن درصد خیلی کم را در سطح جامعه مشاهده کنند، موجب می شود که در ذهن آنها این گزاره به صورت ناخودآگاه شکل گیرد که عملاً جامعه ما دچار یک تغییر نگرش و تغییر هویت گسترده شده است. در حقیقت، این کار شبیه تبلیغات و پیام های بازرگانی است که در ناخودآگاه مردم تأثیر می گذارد.
از طرفی، در فقه، گفته می شود که تظاهر به فعلی که حرام شرعی است، خودش حرام است. یعنی مثلاً اگر کسی شراب می خورد و یا حجاب شرعی را رعایت نمی کند، زیر پا گذاشتن حکم شرعی، به تنهایی یک گناه است؛ علاوه بر آن، تظاهر و نمایش این گناه در سطح جامعه و در ملأعام هم خودش گناهی مستقل است. وقتی چند نفر به صورت پشت سر هم، گناهی را به صورت علنی به نمایش در می آورند، هم ترویج و تعلیم گناه صورت می گیرد، هم دهن کجی به شرع، عادی سازی می شود و هم اینکه ذهنیت مردم و روح و روان آنها متأثر از آن فعل می شود.
در آمار مورد اشاره مشاهده می کنیم که آن اقلیت هنجارشکن، در حقیقت، علاوه بر ترویج و تعلیم، با رفتار غلط خود به نوعی یک عملیات روانی نیز انجام داده اند و آن، این است که در ذهن بخشی از مردم اینگونه القا کرده اند که اکثریت جامعه، مخالف حجاب است! حال اینکه حقیقت چیز دیگری است. همین القا کردن یک گزاره غلط، در نوع رفتار و نگاه سایر مردم و مسئولین قطعاً می تواند تأثیرگذار باشد. اتفاقاً دشمن و غربگرایان داخلی نیز در زمینه حجاب تلاش می کنند تا آن درصد بسیار کم را تأثیر گذار و به عنوان ملت ایران جا بزنند. یعنی به جای تکیه بر واقعیت ها در حال بزرگنمایی ناواقعیت ها هستند.
نقش رهبر انقلاب در خنثی کردن یک فتنه شناختی
در همین راستا، پس از فتنه سال گذشته، با برداشت های غلطی که از کف میدان صورت گرفت، برخی از خواص و مسئولین دچار خطای محاسباتی شدند و کم کم در حال کوتاه آمدن از حجاب بودند. این نگاه موجب شد که نسبت به عدم رعایت حجاب شرعی در جامعه، مماشات و تسامح صورت گیرد.
در این میان، رهبر انقلاب بدون توجه به فضاسازی های صورت گرفته، چند بار به طور مستقیم وارد شدند و هم به دشمن فهماندند که قرار نیست جمهوری اسلامی در زمینه حجاب کوتاه بیاید و هم اینکه جلوی اختلال محاسباتی برخی از خواص و مسئولین که متأثر از فضای به وجود آمده بود، ایستادند.
اینهمه مطالب نوشتی و تحلیل کردین شما اگه از اینکه مردم واقعا نظرشون این هست چرا از برگزاری رفراندوم برای قانون حجاب ترس دارین