تلفیق جنسیت و دروغ در ذیل پروژه فریب رسانه ای «یاسمین مقبلی»

پیش از ورود به بحث درباره هیاهوی رسانه ای غرب زده ها در ارتباط با«یاسمین مقبلی» و باز کردن دلایل این هیاهو لازم است نکاتی را را به صورت خلاصه مطرح کرد تا زمینه ذهنی مخاطبان تنویر ساخت؛ چونکه آنچه در قالب پروژه مذکور دنبال می شود غالب سازی وضعیت بی خویشتن شدگی مخاطب و خالی کردن ذهن پرسشگر آنها بواسطه تکرار سوژه مورد نظر و القا تمام عیار آن می باشد. در واقع آنچه در ذیل سازوکار رسانه ای در زمینه های مورد نظر انجام می گیرد عمدتاً با مقاصد و نیات سیاسی می باشد.
بخش عمده طرح رسانه ای نام «یاسمین مقبلی» با تاکتیک پنهان سازی سابقه و گذشته شغلی وی از یکسو و مطرح سازی نام او به عنوان یک فرد علمی خلاف واقع از سوی دیگر حاوی نکاتی مهم می باشد. به علاوه اینکه صرف داشتن نام و نام خانوادگی این فرد بدون هیچ گونه علقه فرهنگی و .. به ایران و حتی حضور ولو چندثانیه در کشوری که نام خانوادگی خود را بواسطه آن به یدک می کشد موضوعاتی هستند که باید درباره آنها صحبت کرد تا فریب جریان سازی رسانه ای را نخورد.
واقعیت امر این است که موضوع وایرال و ترند شدن نام مقبلی در این ایام بخاطر جنسیت وی ( زن بودن ) بوده و هست، که فی نفسه همین مسئله می تواند در خدمت آشوبگران مصطلحی به نام زن زندگی آزادی باشد. در واقع وجه توجیهی این اتفاق از خود مقبلی مهم تر و بااهمیت تر می باشد. بطوریکه تنها ملاک مورد نظر در این باره، استناد به جنسیت وی و تسّری آن به شعار مذکور می باشد تا از این طریق هم پشتوانه کاربردی برای کارکرد نظری و میدانی اهدافشان پیدا کنند و هم با مصادیق سازی، روند تحریک و تشویش ذهن دختران و بانوان ایرانی را کلید بزنند و بستر را برای اغتشاش فراهم سازند. به شکلی که اگر قرار است الگوسازی صورت گیرد باید به نبرد با نظام حاکم بپیوندند؛ چونکه با وجود شرایط موجود همه چیز برای آنها دست نیافتنی خواهد بود. پس نام «یاسمین مقبلی» تنها ابزاری در خدمت اهداف مورد نظر و با هدف داغ کردن تنور اعتراضات و توجیه شعار ززا می باشد.
در ارتباط با مسائل مطرح شده در این یادداشت باید این نکته را خاطر نشان کرد که اگر هدف از طرح پرتکرار نام «یاسمین مقبلی» رویکرد علمی داشت و عاری از نگاه جنیستی با شاخص های سیاسی و فریب فرهنگی بود می باید تا پیش از این اسامی جمع کثیری از مردان شاغل در ناسا مطرح می شد و یا درباره آنها صحبتی صورت می گیرد. این در حالی است که تنها گهگاهی اسامی برخی از مردان ایرانی مانند(فیروز نادری، محمد جمشیدی، حمید برنجی ، قاسم اسرار، کاظم امیدوار، رضا غفاریان، پرویز معین، صمد حیاتی، عبدالحمید کریمی) در سایت های تخصصی فضایی مراکز علمی به چشم می خورد. بطوریکه براساس آمار و گزارشات حدود 70 الی 80 ایرانی در ناسا فعالیت دارند که 43 درصد از کادر پژوهشی ناسا را تشکیل می دهند. به علاوه اینکه نباید فراموش کرد که دکتر «مصطفی چمران» شهید جبهه هاي‌ خوزستان و بنیانگذار ستاد جنگ‌های نامنظم در ایام دفاع مقدس از نوابغ ایرانی شاغل در ناسا بود. حال سوال این است که جماعت طرفدار و سینه چاک ززا چرا نامی از ایشان نمی آورند و از ایشان چیزی نمی گویند که برای دفاع از اسلام و کشورش درجه رفیع شهادت نائل آمدند ؟
کوتاه سخن اینکه، آنچه از آن به عنوان اولین زن ایرانی گفته می شود که در تیم ناسا برای سفر به ماه قرار گرفته نه تنها گذشته غیرعلمی دارد(خلبان ارتش آمریکا با لقب آرواره که رکورد ۱۵۰ عملیات در افغانستان و کشتن هزاران افغان را در کارنامه دارد) بلکه تنها یک اسم در خدمت اهداف دیگری است. اهدافی که وجه کامل و جامع آن تشویق به تخریب و اغتشاش و ویرانی در ذیل شعاری به نام زن زندگی آزادی می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید