«ترامپ مدت هاست که خود را به سنگر و نماد اصلی حزب جمهوریخواه تبدیل کرده است. این مساله به قدری جدی است که برخی از جمهوری‌خواهان بر این باورند که حذف و تضعیف ترامپ در صحنه قدرت سیاسی آمریکا به معنای افول جدی حزب جمهوریخواه خواهد بود. این طیف از حامیان ترامپ حتی اگر شاهد باشند که وی در خیابان دست به قتل هم می زند، باز هم از او حمایت و دفاع می کنند.»
“دونالد ترامپ”، رئیس جمهور سابق آمریکا به دلیل اتهامات وارده به خود در قالب پرونده ابطال نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2020، در ایالت جورجیا و در ساعت 19:30 دقیقه به وقت محلی و یا 3 بامداد روز جمعه، بازداشت شد و از وی عکسبرداری و انگشت نگاری و دیگر مدارکی که برای متهمان عادی در آمریکا در نظر گرفته می شود، انجام شده است. دادستان منطقه ای بخش فالتون در ایالت جورجیا پیشتر یک اولتیماتومِ زمانی را به ترامپ و 18 نفر دیگر از متهمان همراه با وی جهت تسلیم کردن خود مطرح کرده بود.
ترامپ نیز تاکید کرده که حتما خود را معرفی خواهد کرد. این نخستین بار است که از یک رئیس جمهور در تاریخ آمریکا همچون متهمان عادی انگشت نگاری و چهره نگاری و تصویر برداری می شود. البته که پیشتر نیز دونالد ترامپ به تنها رئیس جمهوری در تاریخ آمریکا تبدیل شده بود که قرار کیفری علیه وی صادر شده بود. با این همه، نکته عجیب و قابل تامل در مورد بازداشت ترامپ این است که وی علی رغم مواجه شدن با سیلی از اتهامات و پرونده های قضایی و حتی بازداشت خود، نه تنها با کاهش اقبال عمومی به خودش به ویژه در میان رای دهندگان حزب جمهوریخواه رو به رو نیست بلکه حتی برخی معتقدند که اقدامات قضایی علیه وی می‌توانند شانس او را برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا افزایش هم بدهند.
حامیان این دیدگاه معتقدند که ترامپ در تغییر شرایط به نفع خود استاد است. با این همه، اینکه فردی نظیر ترامپ که تاکنون هیچ‌گاه نگفته اتهامات وارده علیه وی کذب است و صرفا آن ها را توام با اغراض سیاسی می‌خواند، همچنان در کورسِ قدرت در آمریکا است، جدای از اینکه از وضعیت اسفناک دموکراسی و معادلات حکمرانی و سیاسی در آمریکا حکایت دارد، نوعی زوال عینی و تدریجی این کشور را نیز تداعی می کند.
در پاسخ به سوال ابتدایی این گزارش یعنی اینکه چرا محبوبیت ترامپ در میان رای دهندگان حزب جمهوری خواه، با گسترش اتهامات قضایی علیه وی کاهش نمی یابد می توان به چند نکته محوری و اساسی اشاره کرد. بر اساس جدیدترین ارزیابی ها و نظرسنجی‌ها، ترامپ بیش از 30 درصد از نزدیکترین رقیب خود در قالب انتخابات درون حزبی جمهوری‌خواهان برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 پیش است و به نوعی می توان وی را نامزد قطعی حزب جمهوریخواه برای انتخابات مذکور دانست.
1: ترامپ به سنگر اصلی جمهوری خواهان تبدیل شده است
ترامپ مدت هاست که خود را به سنگر و نماد اصلی حزب جمهوری خواه تبدیل کرده است. این مساله به قدری جدی است که برخی از جمهوری خواهان بر این باورند که حذف و تضعیف ترامپ در صحنه قدرت سیاسی آمریکا به معنای افول جدی حزب جمهوری خواه خواهد بود. این طیف از حامیان ترامپ حتی اگر شاهد باشند که وی در خیابان دست به قتل هم می زند، باز هم از وی حمایت و دفاع می کنند.
از این نظر، موفقیت ترامپ در تبدیل کردن خود به سمبل و نماد عینی و ملموس حزب جمهوریخواه، نوعی محافظت پنهان را از او به نحوی گسترده ایجاد کرده و البته که هزینه های هرگونه اقدام تقابلی علیه وی را نیز به شدت افزایش داده است. از این رو، اگر صدها پرونده دیگر نیز علیه ترامپ ایجاد شود، تاثیری را در ابراز حمایت های گسترده حامیان حزب جمهوریخواه از ترامپ ایجاد نمی کند.
2: ترامپ دست به فرقه گرایی زده است
یکی از نکات مهمی که دونالد ترامپ در دوره حضور خود در قدرت به نحوی جدی در دستور کار قرار داده، ایجاد فرقه و فرقه گرایی در قالب حزب جمهوری خواه بوده است. اساسا در همین چهارچوب نیز بوده که می‌بینیم حمایت های جدی از ترامپ در درون حزب جمهوری خواه مطرح می شود و عبور از وی در حزب مذکور کار چندان راحتی نیست.
در این چهارچوب، حتی اگر حزب جمهوریخواه را هم کنار بگذاریم، ترامپ عملا یک حزب سوم را از دل حزب جمهوری خواه و ذیلِ برند خود ایجاد کرده است. درست به همین دلیل است که شاهدیم وی از عقبه و پشتوانه سیاسی و اقتصادی گسترده ای در عرصه معادلات سیاسی آمریکا برخوردار است و وابستگان به وی نیز بعضا در سازوکارهای حکمرانی در آمریکا نفوذ عمیقی دارند.
3: ترامپ و تمرکز بر نسل Z
در نهایت باید گفت که ترامپ و تیم متحد و مشاور وی در قدرت، برنامه ریزی قابل توجهی را روی نسل های جوان آمریکایی که قرابت زیادی را با ابزارهای دنیای دیجیتال و فضای مجازی دارند، انجام می دهند. به بیان ساده تر، ترامپ سعی دارد تا جای ممکن روحیه سرکش و بعضا غیرقابل کنترل نسل Z را با در پیش گرفتن سیاست ها و اقدامات هیجانی در کنترل خود بگیرد و از آن ها به عنوان پشتوانه و عقبه قدرت سیاسی خود استفاده کند.
مساله ای که مثلا در جریان شورش ششم ژانویه و یا تاکیدات ترامپ بر ضرورت در پیش گرفتن سیاست های نژادپرستانه، به وضوح قابل مشاهده بوده است. در این چهارچوب، اینطور به نظر می رسد که نسل های جوان و افراطی آمریکا(در قالب نسلZ)، ترامپ را به مثابه یگانه فردی می بینند که بهترین نحو می‌تواند اهداف و منافع مطلوب و مد نظر آن ها را در حوزه های مختلف حکمرانی آمریکا به پیش برد.
از این رو، هیچ عجیب نیست که می بینیم حتی اگر ترامپ در جهانی از اتهامات و جرایم غرق هم شود، هیچ فرقی به حال حامیان دوآتشه وی ندارد و آن ها او را چیزی به مراتب فراتر از یک انسان برای خود در نظر می‌گیرند.
