به عقیده کوزنتس یکی از خصوصیات رشد نوین اقتصادی، رشد سریع تولید ناخالص سرانه ملی و جمعیت است. شواهد تاریخی در یک قرن اخیر نشان میدهد، نرخ رشد تولید ملی سرانه در این دوره 5 برابر بیشتر از نرخ رشد جمعیت بوده و تولید کل حداقل 10 برابر شده است.
یکی از کارشناسان حوزه اقتصاد کلان درباره نقش بهرهوری در افزایش شکوفایی اقتصادی که در نهایت منجر به توسعهیافتگی کشورها میشود به بهینهسازی مدیریت در بخش تولید اشاره کرد. امین دلیری در توضیح جزییات این موضوع به واکاوی زمینه توسعه اقتصادی در حوزههای صنعت، کشاورزی و استارتآپها با تیتر «چگونه برخی کشورها در اقتصاد پیش افتادند؟» پرداخت. در ادامه مساله بهرهوری و رشد اقتصادی این مدرس دانشگاه به رشد نوین اقتصادی اشاره کرد و به موج گفت: رشد نوین اقتصادی بر اساس تجربیات جهانی در کشورهای توسعهیافته به عوامل اقتصادی و غیراقتصادی برمیگردد. به عنوان مثال سیمون کوزنتس اقتصاددان معروف که جایزه نوبل را به لحاظ بررسی علت رشد بالای نوین اقتصادی در کشورهای توسعهیافته دریافت کرده، معتقد است، رشد نوین اقتصادی در کشورهای توسعهیافته (کشورهای اروپای غربی، امریکای شمالی، کانادا، استرالیا و ژاپن است)به ترقیهای نوین فنی و تطبیق آن با شرایط نهادی و ایدئولوؤیک مورد تقاضا بستگی دارد. همچنین در تعریفی جامعتر عنوان شده، افزایش مداوم درآمد سرانه یا تولید سرانه نیروی کار که غالباً همراه با افزایش جمعیت و تغییرات زیربنایی همراه است منجر به رشد اقتصادی و توسعهیافتگی کشورها شده است.
این کارشناس حوزه اقتصاد کلان یادآور شد: به عقیده کوزنتس یکی از خصوصیات رشد نوین اقتصادی، رشد سریع تولید ناخالص سرانه ملی و جمعیت است. شواهد تاریخی در یک قرن اخیر نشان میدهد، نرخ رشد تولید ملی سرانه در این دوره ۵ برابر بیشتر از نرخ رشد جمعیت بوده و تولید کل حداقل ۱۰ برابر شده است. دومین عامل رشد اقتصادی هم افزایش بازدهی و بهرهوری در دوره مورد نظر بوده است.
وی اظهار کرد: به گفته این اقتصاددان خارجی، رشد نوین اقتصادی از طریق افزایش در تولید سرانه به دلیل بهبود کیفی مواد اولیه و عوامل تولید بوده که بازدهی بیشتر یا بهرهوری سرانه عوامل تولید را به دنبال دارد. بر اساس بررسیهای انجام شده از سوی کوزنتس نشان میدهد نرخ رشد بهرهوری در این دورهها به حدی زیاد بوده که رشد تولید سرانه در کشورهای توسعهیافته را پوشانده به طوری که حتی نیمی از رشد تولید سرانه ملی شامل رشد بهرهوری بوده است. بنابراین، رشد سریع کشورهای توسعهیافته بیشتر مرهون رشد و ارتقا بهرهوری نیروی کار، سرمایه و سایر عوامل اقتصادی که کوزنتس به نرخ زیاد تغییرات زیربنایی، شهرنشینی، گسترش فعالیتهای اقتصادی برونمرزی، جریان بینالمللی کار، کالا و سرمایه اشاره میکند، بوده است.
جای این شاخص در اقتصاد ایران
این مدرس اقتصاد در دانشگاه با بیان اینکه بهرهوری در برنامههای 5 ساله توسعه و در هنگام تدوین بودجههای سنواتی مورد توجه برنامهریزان بوده است، گفت: در برنامه سوم توسعه، توجه ویژهای به آن شد. سازمان بهرهوری ملی ایران در سالهای اجرای برنامه سوم توسعه اقتصادی بسیار فعال بود. سعی کرد با تشکیل جلسات با بالاترین سطح سازمانی و پیگیریهای مستمر از برنامههای ارتقا بهرهوری در سطوح سازمانی و ملی، فرهنگ بهرهوری را در سطح کشور رواج دهد.
وی اظهار کرد: این برنامه نیز با تغییر دولتها و عدم اجرای کامل برنامههای 5 ساله، بهرهوری سازمانی و نیروی کار نیز رها و تقریباً به فراموشی سپرده شد و به سرنوشت مادر بهرهوری یعنی راهبردی کردن برنامههای توسعه و سیاستگذاری دایمی برنامههای توسعهای به بلوغ نرسیده تعطیل شد؛ به نحوی که اثر این کمکاری در سهم بهرهوری در تولید در دهه گذشته منفی شد. به این ترتیب نه فقط رشدی در دهه گذشته از بهرهوری دیده نشد بلکه نسبت به 10 سال گذشته روند، نزولی بود و متوسط رشد منهای یک درصد شد.
دلیری در ادامه سخنان خود عنوان کرد: در برنامه هفتم توسعه نیز هدفگذاری شده حداقل یکسوم از رشد اقتصادی 8 درصدی از ارتقا و رشد بهرهوری باشد. حال اگر به عواملی که به آنها اشاره شد که در رشد بهرهوری واحدهای تولیدی و سازمانی نقش کلیدی دارد، توجه ویژه نشود و به طور مستمر و دایمی در برنامههای ملی بهرهوری دنبال نگردد، چه بسا به مثابه برنامههای توسعهای کشور مورد غفلت قرار گرفته و به طور ناقص اجرا شد، دچار پسرفت در رشد و توسعه اقتصادی میشویم. در این صورت باز در یک دور تسلسل باطل، دچار خسران و حرمان و تأسف در چرایی عدم تحقق برنامهها در آینده، قرار خواهیم گرفت.