هر بار که کشورمان در عرصههای اطلاعاتی امنیتی موفقیتی پیدا میکند، سریعا این پرسشها مطرح میشود: چطور کشوری که میتواند آمریکا را در آبهای بینالمللی دریای عمان مهار کند، توان مهار تورم در داخل بازارهایش را ندارد؟
هر بار که کشورمان در عرصههای اطلاعاتی امنیتی موفقیتی پیدا میکند، سریعا این پرسشها مطرح میشود: چطور کشوری که میتواند آمریکا را در آبهای بینالمللی دریای عمان مهار کند، توان مهار تورم در داخل بازارهایش را ندارد؟
چطور ممکن است کشوری، به فناوری ساخت موشک نقطهزن با برد بیش از هزار کیلومتر دست پیدا کند اما هنوز و پس از گذشت چندین دهه، نقاط فسادزای سیستم اداریاش را منهدم نکرده است؟ این چه وضعیتیست که دستگاه اطلاعاتی عملیاتی کشور میتواند عنصر نامطلوب را با یک طراحی، از قلب اروپا به نزدیکی مرزهایش بکشاند و بازداشتش کند، اما دستگاههای اجرایی کشور سالهاست از فقدان طرحی شفاف و نظاممند برای شناسایی مدیران شایسته و سپردن قدرت به آنها، رنج میبرند؟ حتما تفاوتهایی در این دو عرصه وجود دارد که این همه اختلاف کیفیت را به وجود آورده است. این تفاوتها چیست؟
سالهاست در بدنهی اجرایی کشور بابت جراحیهای ضروری، این بهانهها مطرح میشود: “الان که برای انجام این کارها زود است” و یا “الان که وقت این کارها نیست، دیگر خیلی دیر شده”. همیشه برای این تغییرات، یا زود است یا دیر. هیچوقت هم معلوم نشد چه زمانی وقت این اقدامات اساسیست؟ فکرش را بکنید برای تجهیز کشور به ابزارهای دفاعی یا اقدامات اطلاعاتی امنیتی، همین بهانهها تراشیده میشد. فکرش را بکنید امام دستور رفع حصر خرمشهر را داده و علی باقری بهانه میآورد: «امام هم برای خودش تهران نشسته، فرمایش میکند. الان که وقت شناسایی برای عملیات آزادسازی را نداریم. فعلا زمینمان در اختیارشان باشد تا ببینیم بعداً چه میشود.» خب، با این روش مدیریتی، الان احتمالاً پسرعموی صدام در ایران ما، مسئولی، مدیری یا وکیلی بود.
عزیزان من، تا وقتی برای هر پست و سِمَتی، آدم مناسبش را انتخاب نکنیم، آن کار درست انجام نمیشود. مگر چقدر این نکته ساده، پیچیده و سخت فهم است که عدهای، اصرار بر توجیه و ماست مالی آن دارند؟ آدم مناسب را مگر با خوش آمد و بد آمد این و آن انتخاب میکنند؟ مگر انتخاب آدم مناسب، دستورالعملی بر خلاف انتخاب هر چیز مناسب دیگر دارد؟ مگر انتخاب آدم مناسب، چیزی غیر از تطبیق افراد با معیارهاست؟ باشد، همه چیز فقط تطابق با معیارها نیست. اما همه چیز، کنار گذاشتن صددرصدی معیارها هم نیست. تصور کنید تصمیم گرفته شده یک تیم عملیاتی بلند شود برود وسط دریای عمان و کشتی نفتی دزدیده شده را نجات دهد. چند لحظه مانده به اجرای عملیات، به فرمانده عملیات زنگ میزنند: «این سه نفری که الان اسمشان پیامک میشود را جایگزین آن سه نفر در تیم تحلیل عملیات بکنید.» وقتی هم پرسیده میشود چرا اینها؟ و چه قابلیتهایی دارند؟ گفته شود: «نگران نباشید، خودیاند، توی تیم ما هستند. کنترلشان با ما.» معلوم است با این عملیات، ماهی قرمز گیر کرده توی تُنگ پای سفره هفت سین را هم نمیشود نجات داد چه برسد به …
بسیاری از مدیریتها در کشور ما، آلوده به امتیازات، امکانات و بهرهمندیهای شخصی و گروهی مختلف است. همه اینها باعث شده خیلی از پستها در کشور ما، بیشتر از آنکه امکانِ خدمت باشد، فرصت و غنیمت باشد. در حالیکه حتی در بسیاری از کشورهای بلاد کفر هم این همه امتیاز، اطراف مدیریتها دور نمیزند. دور از جانِ بعضی از دوستان، یکی از دلایل آماده بودن رزومه هر کسی که این روزها تلفنش زنگ میخورد، شاید همین باشد. خب معلوم است در این شرایط، الیگارشی مدیران ایجاد شده، چرخ نخبگان کند میشود و انتصابات، چیزی عین جنگ خواهد شد. شهدای مدافع حرم ما، اگر قرار بود بابت پول و اضافه کار و زمین و هزارتا منفعت دنیایی دیگر بپذیرند که تا بیخ مرگ بروند، الان حال ما که نه، حال دنیا چگونه بود؟
اینها تنها بخشی از دلایلیست که باعث شده دیروز به کار بچههای نیرو دریایی سپاه افتخار کنیم و همزمان، تعجب کنیم که چرا با وجود تعیین زمان برای ادامه برجام، همین دیروز قیمت دلار نزدیک به سیصد تومان زیاد شده. به نظر شما، چه دلایل دیگری برای ایجاد این وضعیت پارادوکسیکال وجود دارد؟
منبع: بولتن نیوز