دیپلماسی ایرانی: اتحادیه اروپایی در سال ۲۰۱۶ (۱۳۹۵) سند مهم و در خور اعتنایی با عنوان «استراتژی جهانی برای سیاست خارجی اتحادیه اروپایی» منتشر ساخت که در آن اتحادیه اروپایی را به عنوان کنشگری «دستورالعملساز» «شکلدهنده»، «ارتباط بخش» و «تسهیلکننده» در جهان شبکهای شده معرفی کرد. آنچه در این گزاره جلب توجه میکند «جهان شبکهای شده» است. تغییر بخشی دائمی و پایدار از زندگی بشری در تمام سطوح، منجمله سطح بینالمللی است. فهم تغییرات برای تحلیلگران و دستاندرکاران امور اجرایی بینالمللی و سیاست خارجی، ضرورتی پایدار است.
بیتردید، یکی از تغییرات اساسی در روابط بینالمللی در دوران پسا جنگ سرد ظهور جهان شبکهای شده در دو سه دهه گذشته است. شبکهها در تمام ابعاد روابط بینالمللی تأثیرگذار هستند. چگونه میتوان نسبت جهان شبکهای شده و روابط بینالمللی معاصر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟
در پاسخ ابتدا باید «ماهیت جهان شبکهای شده» را مورد مداقه قرار داد. سپس به «پیآمدهای جهان شبکهای شده» پرداخت و سرانجام «چالشهای فراهم آمده از جهان شبکهای شده» را مورد پرتو افکنی قرار داد. جهان شبکهای شده با کار، تحقیقاتی و ماندگار مانوئل گسیل در ۱۹۹۶ با عنوان جامعه شبکهای شده در سه جلد وارد ادبیات علوم انسانی و اجتماعی شد. براساس دیدگاه او شبکهها، در همه عرصهها سازندگان جهان امروزند. در شبکهها، مرزهای سنتی و جغرافیایی جای خود را به ارتباطات بهم تنیده بین اعضاء شبکهها میدهد. او گفت که شبکه ثروتمندان در دنیا به وجود آمده که در تقسیمبندی کلاسیک «شمال» و «جنوب» جهان نمیگنجد. بیشتر این تصور بودند که پولدارها در کشورهای پیشرفته هستند و نادارها در کشورهای جهان سوم. اما او نشان داد که ثروتمندان در شمال جهانی و جنوب جهانی، در شبکهای قرار دارند که در سرتاسر جهان قرار دارند. پولدارهای آمریکا و سوئیس با پولدارهای هند و امارات، مثل هم زندگی میکنند؛ با هم در ارتباطند، زبان و فهم مشترک دارند و در یک شبکه بهم پیوسته قرار دارند.
فقرا نیز شبکهاند فقرای نیویورک و فقرای بمبئی و ژوهانسبورگ، در شرایطی شبیه هم هستند. تحولات جهانی مخصوصاً توسعه تکنولوژی ارتباطات، صحت و درستی دیدگاه گسیل را نه فقط تأیید کرد، بلکه به مرور جهان شبکهای در همه عرصهها، نمود و نماد بیشتری یافت. از شبکههای ثروتمندان، سیاستمداران و مدیرانی که از طریق داووس بهم پیوند میخورند، تا شبکه تبهکاران، قاچاقچیان اعضای بدن انسان و از شبکه افرادی که به گروههای افراطی مثل داعش پیوستند و از شبکه مزدورانی که برای پول در جنگها در نقاط مختلف جهان حاضر شدند و تا شبکههای اندیشمندان، پژوهشگران، خیرخواهان و مخالفین جنگ و کشتار، جهان امروز، جهان شبکههاست با این ماهیت شبکهای، روابط بینالمللی دگرگون شده است.
کنشگران جدیدی به نام کنشگران شبکهای در عرصههای مختلف منطقهای و جهانی، به کنشگری مشغولند. این کنشگران، بر دو مفهوم بنیادین روابط بینالمللی، یعنی همکاری و منازعه، انواع و اقسام کنشها را بروز میدهند همکاری در شبکهها و تنش و منازعه در شبکهها، واقعیات غیرقابل انکار دنیای ما هستند. فراتر از این کنشگری و انواع کنشهای دوستانه و خصمانه، محیط نوینی به نام محیط شبکهای شده جهانی شکل گرفته است. برخی از کارشناسان این محیط را نظام بینالمللی جدید میخوانند. اما اینگونه نیست که نظام جدیدی صد درصد جایگزین نظام کهن شده باشد. نظام کهن و در عین موجود جهان، نظامی است که از دولتها تشکیل شده است.
دولتها کنشگران موثر روابط بینالمللی هستند، ولی آنها که زمانی تنها کنشگران روابط بینالمللی بودند، انحصار کنشگری را در اختیار ندارد.
خانم آنماری اسلاتر، استاد دانشگاه پرینستون، در اثری که در ۲۰۱۷ (۱۳۹۶) منتشر ساخت، استعارهای که در عنوان کتاب خود بکار برد، این چالش را به تصویر کشید. عنوان کتاب او «صفحه شطرنج و شبکه: استراتژیهای ارتباط در جهان شبکهای شده» است. او از دولتها، به عنوان خانههای صفحه شطرنج یاد میکند. ۱۹۳ دولت، در این صحنه و صفحه، به عنوان اعضای سازمان ملل متحد حضور دارند. اما دیگر آنها تنها کنشگران نیستند، انواع و اقسام شبکهها نیز در عرصه کنشگری بینالمللی حضور دارند. چگونگی تعادل و توازن بین این دو ساحت کنشگری، چالشی اساسی است.
برخی از دولتها در شبکههای جهانی در حال ظهور، نه فقط حضور ندارند، بلکه به حاشیه رانده شدهاند! شبکهها، مرزهای دولتها را درهم نوردیدهاند و چالشها آفریدهاند. هرچه هست روابط بینالمللی معاصر بدون در نظر گرفتن واقعیتهای مربوط به جهان شبکهای شده و چالشهای برآمده از آنها قابل شناخت و مدیریت نیست.