اندیشکده کوئینسی در گزارشی می نویسد: «تشدید تلفات جنگ(که بر اساس برخی ارزیابی ها شامل ۳۵۰ هزار اوکراینی و روسی می شود)، حاکم شدن رکود اقتصادی قابل توجه بر اروپا، بحران فزاینده غذایی در آفریقا، برجاماندن ده ها هزار مینِ زمینی منفجر نشده و البته تشدید تهدیدات و خطرات مرتبط با وقوع یک جنگ هسته ای، همه و همه یک نکته را به ما گوشزد می کنند: زمان گفتگو و مذاکره فرا رسیده است.»
به گزارش روزپلاس، “اندیشکده کوئینسی” در گزارشی با اشاره به روند جاری در قالب جنگ اوکراین، به طور خاص به این نکته می پردازد که واقعیت های این جنگ در وضعیت فعلی، روشن تر از هر زمان دیگری خودنمایی می کنند و حاکی از این مساله هستند که رویکردهای جهان غرب در رابطه با جنگ اوکراین به شدت غیرواقع بینانه و متکی بر اصول تبلیغاتی و رسانه ای هستند. مسائلی که همه و همه سبب شده اند تا اوکراینی ها به این درک راهبردی برسند که بهتر است هر چه سریع تر با روسیه وارد فرآیند مذاکره و گفتگو شوند.
اندیشکده کوئینسی در گزارش خود می نویسد:
«مِه و شبح جنگ در اوکراین در 18 ماه گذشته تا حد زیادی بر نوع پوشش رسانه ای و درک ما از رویداد مذکور سایه افکنده و البته که برخی حقایق را نیز پوشانده و مخفی کرده است. با این همه حتی رویکردها و مانورهای رسانه ای نیز دیگر قادر به مخفی کردن برخی حقایق در چهارچوب جنگ اوکراین نیستند. تنها ظرف هفته گذشته، گزارش هایی در رسانه های معتبری نظیر وال استریت ژورنال، سی ان ان، فایننشیال تایمز و نیویورک تایمز منتشر شدند که به این مساله اشاره داشتند که حملات بهاری اوکراین علیه اهداف روسیه با بن بست مواجه شده و البته که روند ارسال مهمات از سوی ناتو و دیگر متحدان غربی اوکراین به این کشور نیز با اختلال جدی رو به رو شده است.
این مساله سبب شده تا همانطور که “اِد بلاس”، ستون نویس نشریه فایننشیال تایمز گفته، “ولادیمیر زیلنسکی مجبور شود دیر یا زود به نحوی جدی به نشستن سر میز مذاکره با ولادیمیر پوتین جهت دستیابی به یک توافق فکر کند”. در این رابطه، شاید یکی از نگران کننده ترین موضع گیری ها و اعترافات مربوط به “ینس استولنبرگ” دبیر کل ناتو باشد که گفته: “جنگ در اوکراین مقادیر قابل توجهی مهمات مصرف می کند و این موضوع عملا زرادخانه های تسلیحاتی در غرب را خالی کرده است. روند مصرف مهمات جنگی از سوی اوکراینی ها در شرایط کنونی چند برابر بیشتر از سرعت تولید مهمات در کشورهای غربی است. این مساله عملا صنایع دفاعی را با چالشی جدی رو به رو کرده است”.
به یاد داشته باشیم که چند ماه قبل در جریان افشای برخی اسناد محرمانه وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون)، به این مساله تاکید شده بود که اوضاع در قالب جنگ اوکراین به هیچ عنوان خوب پیش نمی رود و اساسا واقعیات این جنگ فاصله زیادی با آن چیزی دارد که رسانه های غربی عنوان می کنند. با این حال، در آن زمان، رسانه ها بیش از همه معطوف به فهم این مساله بودند تا به مقام های دولتی کمک کنند که بتوانند فرد افشاگر اسناد مذکور را شناسایی کنند.
در آن دوره، توجه چندانی به ماهیت و محتوای افشاگری هایی که رخ داده بود، معطوف نمی شد. شاید عینیترین پیام افشاگری مذکور این بود که دولت بایدن دو نسخه از جنگ اوکراین را در دستورکار داشته است. نسخه ای که در قالب فعالیت های تبلیغاتی و رسانه ای به خورد افکار عمومی داده می شد و نسخه دیگری که واقعی بود و واشینگتن مایل به افشای محتوای آن به نحوی گسترده نبوده است.
در شرایط کنونی، اوکراین از زیرساخت ها و زمینه های لازم جهت محقق کردن اهدافش در میدان های جنگ علیه روسیه برخوردار نیست. در این چهارچوب یک سوال اساسی مطرح می شود: آیا هنوز زمان آن نرسیده که اوکراین راه دیپلماسی با جهان غرب را در پیش گیرد؟ اگر اکنون زمان دیپلماسی نیست، چه زمان باید به آن رجوع کرد؟
شماری از کارشناسان و تحلیلگران بر این باورند که در وضعیت کنونی شرایط لازم جهت خاتمه دادن به جنگ از طریق مذاکره فراهم است. اگرچه که رسیدن به این نقطه نیز چندان آسان نیست. مهمترین وظیفه و دستورکار مذاکره کنندگان، تشویق اوکراین و روسیه به ترک اهداف حداکثریشان و در پیش گرفتن رویکردی سازنده و تعاملی در حوزه مسائل ارضی، تضمین های امنیتی و مساله غرامت و بازسازی است.
چگونه باید به این نقطه رسید؟
اروپایی ها به نحو فزاینده ای از این مساله آگاه هستند که کاملا به نفعشان است تا به اوکراین و روسیه کمک کنند که این دو از باتلاق خطرناکی که در آن گرفتار شدهاند، خارج شوند. گذشته از همه این ها، شرایط در میدانهای جنگ اوکراین در وضعیتی به ضرر این کشور پیش می رود که قدرت های غربی و به طور خاص اروپاییها با مجموعه ای از بحران های داخلی خودشان دست به گریبان هستند.
به عنوان مثال، فرانسه در شرایط کنونی با ناآرامی و اختلالات مدنی زیادی دست به گریبان است. در عین حال، ائتلاف حاکم دولت آلمان نیز با کاهش سطح حمایت ها از خود همزمان با اوج گیری حزب راست افراطی AfD رو به رو است. موضوعی که در قالب نظرسنجی های مختلف به وضوح قابل مشاهده است. محبوبیتی که تا حد زیادی در نتیجه انتقادات حزب مذکور از سیاست های حامیِ جنگ دولت اولاف شولتس حاصل شده است. حمایتهایی که تا حد زیادی اقتصاد به ظاهر شکست ناپذیر آلمان را با اختلالات جدی رو به رو کرده اند.
البته که باید توجه داشته باشیم وضعیت نامساعد اقتصادی در کلیت قاره اروپا نیز قابل مشاهده است. داده های اقتصادی منطقه یورو که در تاریخ 24 جولای سال جاری میلادی منتشر شده اند، نشان می دهند که اقتصاد کلان اروپایی با وضعیت وخیمی به ویژه در حوزه تولید رو به رو شده است. با در نظر گرفتن تمامی این مسائل، باید این سوال را از دولت بایدن پرسید که بهتر نیست “اروپاییسازیِ” منازعه و جنگ اوکراین را در دستورکار قرار دهد؟ تعامل دیپلماتیک میان روسیه و اوکراین می تواند توسط فرانسه و آلمان تسهیل شود. کشورهایی که هر دو تا قبل از آغاز جنگ اوکراین، پیوندهای قوی و مستحکمی را با روسیه داشتند و در فاصله میان سال های 2015 تا 2022، فرآیند “صلح مینسک” را رهبری کردند(روندی که پس از جنگ اول روسیه و اوکراین در سال 2014 میلادی آغاز شد).
البته که در پیش گرفتن این روند سبب خواهد شد تا آن دسته از سیاستمداران و استراتژیست های آمریکایی که به دنبال منزوی سازی و تحریک روسیه در 25 سال اخیر بودند نیز مورد بی توجهی قرار گیرند و از کنش های غیرسانده و خطرناک آن ها جلوگیری شود.
باید بپذیریم که جایگزین های سازنده ای برای سیاست های منفی دولت بایدن و ناتو در روانه کردن تسلیحات به سمت اوکراین وجود دارد. موضوعی که البته اروپایی ها باید به آن توجه ویژه تری داشته باشند زیرا تهدیدها عملا بیخ گوش آن ها قرار دارند.
تشدید تلفات جنگ(که بر اساس برخی ارزیابی ها شامل 350 هزار اوکراینی و روسی می شود)، حاکم شدن رکود اقتصادی قابل توجه بر اروپا، بحران فزاینده غذایی در آفریقا، برجا ماندن ده ها هزار مین زمینی منفجر نشده و البته تشدید تهدیدات و خطرات مرتبط با وقوع یک جنگ هسته ای، همه و همه یک نکته را به ما گوشزد میکنند: “زمان گفتگو و مذاکره فرا رسیده است”.»