اروپا قربانی پروژه نتانیاهو

یک روز پس از هتک‌حرمت قرآن کریم در سوئد، در دانمارک نیز یک گروه افراطی و ضداسلام در مقابل سفارت عراق در کپنهاک یک نسخه از قرآن کریم و پرچم عراق را به آتش کشیدند. گروه افراطی Danske Patrioter که تحت حفاظت پلیس دانمارک قرار داشت اعلام کرده است این هتاکی را در اعتراض به حمله به سفارت سوئد در بغداد انجام داده است. در ویدئوهایی که توسط این گروه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است بنرهایی در دست اعضای این گروه وجود دارد که شعارهایی علیه اسلام روی آنها نوشته شده است. این سومین هتاکی به قرآن کریم در کمتر از یک ماه گذشته در 2 کشور اروپایی است. پیش از این در سوئد یک شهروند عراقی- سوئدی، نخستین بار در روز عید قربان و دومین بار در پنجشنبه گذشته، به قرآن کریم جسارت کرد. اگرچه غرب چندان مایل به تقابل با جهان اسلام نیست اما تکرار هتاکی نبست به قرآن کریم، توطئه‌ای است که عدم جلوگیری از آن می‌تواند غرب را به نقطه‌ای غیرقابل بازگشت برساند. سوال اساسی در این بین این است که تقابل بین جهان اسلام و غرب خواسته چه کسانی است؟ چند هفته قبل وزارت اطلاعات ایران در بیانیه‌ای سلوان مومیکا، فرد هتاک به ساحت قرآن کریم را عنصر رژیم‌صهیونیستی خواند که در سال 2019 به استخدام سرویس جاسوسی این رژیم درآمده است. کابینه راست افراطی نتانیاهو باعث شده تا نه‌تنها در اروپا که در آمریکا نیز حمایت از رژیم همچون گذشته پراهمیت نباشد. از سوی دیگر تل‌آویو در کرانه باختری با بحران مبارزان سرسخت فلسطینی مواجه است و برای شهرک‌سازی در کرانه باختری و مقابله با مقاومت نیاز به حمایت اروپا و آمریکا دارد. در وضعیتی که در اروپا قدرت غالب در اختیار احزاب سوسیال دموکرات و چپ‌گراست جلب چنین حمایتی تقریبا محال است. بر همین اساس نیز رژیم‌صهیونیستی در تلاش برای اتحاد با راست‌های افراطی و جلب توجه آنان در آینده است. آنچه در اروپا باعث قدرت گرفتن راست‌ها شده است مخالفت سرسختانه آنها با مهاجران و به‌ویژه مهاجران مسلمان است. هتاکی به قرآن کریم از سوی فردی که در استخدام سرویس جاسوسی رژیم‌صهیونیستی است همان چیزی است که این گروه‌ها می‌خواهند. به اعتقاد راست‌های افراطی اسرائیل یک سنگر بسیار نظامی‌شده در برابر اسلام است. گیرت ویلدرز از حزب راست افراطی هلندی برای آزادی (PVV) زمانی اسرائیل را «قناری در معدن زغال‌سنگ» و «خط اول دفاع غرب در برابر اسلام» خواند. در پی بحران پناهندگان اروپا احزاب دست راستی عمدا از عدم اطمینان سیاسی و اضطراب اقتصادی در داخل استفاده کرده‌اند تا لفاظی‌های اسلام‌هراسانه خود را افزایش دهند. درست مانند اسرائیل آنها ادعا می‌کنند اروپا نیز در آستانه جذب شدن توسط یک نیروی مسلمان متجاوز بوده است و درست مانند اسرائیل یک دولت دست راستی برای محافظت از یهودیان مورد نیاز است.

صهیونیسم چگونه با راست افراطی غرب پیوند خورد؟ 
راست افراطی در اروپا سابقه طولانی در مبارزه علیه یهودیان دارد. با این حال، درحالی‌که راست افراطی به دنبال تجدید تصویر خود و کسب دستاوردهای انتخاباتی است حمایت قاطع از صهیونیسم به ستون اصلی پروژه آنها تبدیل شده است. در ادامه به بررسی چرایی این اتحاد پرداخته شده است:
1- سران آژانس یهود و نخستین رهبران رژیم افرادی بودند که در قالب احزاب سوسیال دموکرات و چپ‌گرا در اروپا فعالیت کرده بودند. امروز اما احزاب راست‌گرا بر رژیم مستولی شده‌اند و به دلیل امتداد دوره حکومت‌شان طی دو دهه اخیر با دولت یکسان شده‌اند. راست‌گرایان رژیم با همتایان راست‌گرای خود در غرب بهتر ارتباط برقرار می‌کنند.
2- اروپا امروزه بیشتر بر مسائل داخلی خود متمرکز است و تلاش دارد در قالب دولت‌ها و نهادهای یکپارچه مدیریت بهتری را برقرار سازد. این مسئولیت را به‌طور ویژه‌ای احزاب لیبرال دموکرات و سوسیال دموکرات اروپا برعهده دارند اما احزاب راست‌گرا نیز در تفکرات شبه‌انزواگرایانه مشابه این دو گروهند. آنچه راست‌های افراطی را متمایز می‌سازد وجود ظرفیت نگاه به خارج از اروپا برای مسدود ساختن مسیر مهاجرت به‌ویژه از سمت سرزمین‌های مسلمان‌نشین به قاره سبز است. صهیونیست‌ها امید دارند با این ظرفیت توان اروپا را برای تداوم موجودیت خود به غرب آسیا و فلسطین اشغالی بکشانند. برای درک اختلافات میان رژیم با لیبرال و سوسیال دموکرات‌های غرب می‌توان به اختلافات میان یهودیان حاضر در این احزاب که قاطبه یهودیان حاضر در غرب هستند، با تل‌آویو اشاره کرد.
3- رژیم قصد دارد توجه راست‌گرایان افراطی که مدافع ملی‌گرایی هستند را با این استدلال که: «رژیم دولتی مبتنی‌بر نژاد و ملی‌گرایی است که در معرض هجوم خارجی‌ها قرار داد درست همانند کشورهای غربی که در معرض خطر مشابهی قرار دارند» به خود جلب کند.
4- یکی از دلایل روابط رژیم با راست‌های افراطی نیازمندی هردو گروه افراطی به کسب ارتباطات خارجی است. مجارستان تحت ریاست ویکتور اوربان نخست‌وزیر راست افراطی خود درحالی‌که همزمان در اتحادیه اروپا و ناتو عضویت دارد همکاری‌های گسترده‌ای با روسیه، ترکیه و رژیم‌صهیونیستی دارد؛ سه کشوری که از نگاه بدنه اصلی غرب سرکش هستند؛ حتی با وجود حضور ترکیه و رژیم در ساختارهای غربی. به عبارتی دیگر ارتباطات این گروه از کشورها را می‌توان «ارتباط میان دولت‌های گریز از مرکز» برای «جلوگیری از انزوا» و تشکیل «بلوکی برای مقاومت در برابر فشارهای تغییر» تعبیر کرد.
5- راست‌های افراطی اروپا در مجارستان و لهستان به دنبال میل به دیکتاتوری به‌ویژه با محدود ساختن قوه قضائیه هستند؛ نهادی که دژ لیبرال‌ها و سوسیال دموکرات‌ها تلقی می‌شود. رژیم با حمایت از احزاب راست افراطی در غرب به دنبال جلب حمایت جهت ایجاد تغییرات نهادی مشابه در سرزمین‌های اشغالی است.
6- شرق اروپا به لحاظ تاریخی غیردموکراتیک‌تر از منطقه غربی این قاره است. قدرت‌گیری دموکراسی در فرانسه و انگلستان در مقابل پایداری دیکتاتوری‌ها در شرق اروپا به‌ویژه در اتریش و سپس زندگی آنها تحت زعامت روس‌ها، نشان‌دهنده این موضوع است. برای رژیم که تمایل دارد جهت اقداماتش در داخل سرزمین‌های اشغالی کمتر مورد انتقاد قرار گیرد، رابطه با این کشورها که سنتی غیردموکراتیک دارند راحت‌تر است.
7 -رژیم تلاش دارد از مسیر ارتباط با کشورهای شرق اروپا به ارتباط با یک محور در اتحادیه اروپا دست یابد؛ درمقابل محور کشورهای غرب اروپا به ریاست فرانسه و آلمان. تنها ارتباط با یک محور و نه دسته‌ای از کشورهای پراکنده است که می‌تواند فشارهای کشورهای توانمندی مانند فرانسه و آلمان را خنثی سازد.
8- پس از فشار و کشتار یهودیان در اروپا، آن دسته از افرادی که دارای قدرت مالی و جسارت لازم بودند به آمریکا مهاجرت کردند. واماندگان اما راهی جز مهاجرت به فلسطین اشغالی نداشتند. با بهبود وضعیت یهودیان در اروپا، بخشی از یهودیانی که همچنان در قاره سبز باقی مانده بودند، این حضور را دائمی ساختند؛ اینگونه مهاجرت یهودیان به سرزمین‌های اشغالی نه‌تنها کاهش یافت بلکه پس از مدتی یهودیانی که در رژیم به توانمندی دست یافتند با مهاجرت معکوس به غرب بازگشتند. مقامات رژیم امید دارند از رشد ناگزیر راست‌های افراطی بهره گرفته و تعداد بیشتری از یهودیان را به سرزمین‌های اشغالی بکشانند زیرا کمبود جمعیتی به بروز خطر موجودیتی برای آنها انجامیده است. از 7 میلیون جمعیت یهودی رژیم، از دهه‌ها قبل یک میلیون نفر خارج از سرزمین‌های اشغالی زندگی می‌کردند. در پی تقویت محور مقاومت و بروز مخاطرات امنیتی طی سال‌های اخیر یک تا دو میلیون نفر دیگر از سرزمین‌های اشغالی خارج شده‌اند. با لحاظ این خروج‌ها جمعیت فعلی یهودیان در سرزمین‌های اشغالی عددی بین 4 تا 5 میلیون نفر تخمین زده می‌شود. در مقابل این تعداد یهودی، 2 میلیون فلسطینی در سرزمین‌های 1948 زندگی می‌کنند و دارای شهروندی رژیم هستند.3 میلیون نفر دیگر در کرانه باختری و 2 میلیون نفر نیز در غزه حضور دارند. این اعداد نشان می‌دهد در سراسر سرزمین فلسطین در برابر حداکثر 5 میلیون یهودی حداقل 7 میلیون فلسطینی حضور دارند. با این وضعیت 60 درصد ساکنان تمام جغرافیای 27 هزار کیلومتری مربعی فلسطین، فلسطینی و تنها 40 درصد یهودی هستند.

  پیامدها و آینده راست‌های افراطی با تل‌آویو 
از زمانی که جنبش ملی‌گرایی یهودی در قرن نوزدهم در اروپا متولد شد اقلیتی از یهودی‌ستیزان اروپایی از شهرک‌سازی یهودیان در فلسطین دفاع کردند. در واقع، یکی از دلایلی که آرتور بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا در بیانیه 1917 بالفور برای حمایت دولت بریتانیا از جنبش صهیونیسم فشار آورد پاکسازی خاک بریتانیا از وجود یهودیان بود. اکنون با توجه به روحیه افراطی راست‌گرایان افراطی اروپا و صهیونیست‌ها و همچنین ناتوانی تل‌آویو، پیوند این دو گروه در میان‌مدت دچار چالش خواهد شد. در ادامه به نکاتی در این خصوص اشاره شده است.
1- با توجه به اختلافات موجود میان دولت‌های لیبرال و سوسیال دموکرات اروپا با صهیونیست‌ها، ارتباط و حمایت‌های آشکارشده تل‌آویو از راست‌های افراطی می‌تواند با تشدید تنش میان طرفین، فایده‌های اندکی را که تل‌آویو از ارتباطات با افراطی‌ها به دست می‌آورد را ذایل ساخته و وضعیت آن را دشوارتر سازد.
2- همکاری احزاب راست افراطی با رژیم به دلیل بنا شدن بر عمل‌گرایی صرف برخلاف همکاری لیبرال و سوسیال دموکرات‌ها با تل‌آویو فاقد علقه‌های عاطفی خواهد بود. دموکرات‌ها به زعم خود رژیم را به‌عنوان تنها دولت دموکرات و غربی در غرب آسیا می‌ستایند و همزمان از سرگذشت اسفناک یهودیان در اروپای گذشته شرمسار هستند.
3- احزاب راست افراطی در سرزمین هایشان ضدیهودی هستند و این خود باعث تضاد میان یهودیان غربی و تل‌آویو می‌شود. به عبارتی دیگر با تضعیف یهودیان غربی توسط راست‌های افراطی رژیم تضعیف شده و همزمان آنها به دلیل حمایت رژیم از راست‌های افراطی با تل‌آویو دچار واگرایی خواهند شد.
4- راست‌های افراطی تا پیش از تقویت ارتباط‌شان با تل‌آویو رژیم را براساس تئوری‌های توطئه بازوی قدرت بدخواهان یهودی دانسته و آن را به‌عنوان عامل آمریکا تحقیر می‌کردند. با این حال آنها از رژیم حمایت می‌کنند تا صهیونیست‌ها خط مقدم اروپا در برابر اسلام باشند. با این شرایط رژیم به دلیل ناتوانی در توقعی که راست‌های افراطی از آن دارند، درنهایت مورد بی‌مهری آنان نیز قرار خواهد گرفت؛ هرچند فعلا تلاش دارد خود را در راستای این ماموریت قدرتمند نشان دهد.

دیدگاهتان را بنویسید