اگر ویروس مرگباری مثل کووید-۱۹ توانست از راههایی ورای تصور ما، از فردی به فرد دیگر منتقل شود و جهانی را درگیر خود کند، آیا تصورپذیر است که چیزی زندگیبخش نیز بتواند در جامعۀ ما ویروسی شود؟ روحا بنجامین، جامعهشناس آمریکایی، در کتاب جدید خود عدالت ویروسی میگوید در جهانی که در آن بیعدالتی ویروسی است، میتوان به تلاشهای کوچک و روزمرهای امید بست که ممکن است عدالت ویروسی را برای دنیای نابرابر ما به ارمغان آورند.
بغضی که گلوی اریکا را میفشرد، در چند هفتۀ آینده، به سیل اعتراضیِ عظیمی علیه خشونت پلیس تبدیل شد. اریکا در صف اول آن اعتراضات، بلندگویی به دست داشت و آخرین کلمات پدرش را فریاد میزد: «نمیتوانم نفس بکشم». برنامۀ جاهطلبانهای در سر داشت. میخواست سازمانی برای حمایت از قربانیان خشونت پلیس تأسیس کند و اعتراضات را تا اصلاح ساختاری پلیس ادامه دهد. آدمهای چندانی امید نداشتند که در این مبارزه موفق شود. روزنامهنگاری که چند ماه پس از شروع اعتراضات با او مصاحبه کرد، در توصیف اریکا نوشت: «صدایش خسته است، شانههایش فروافتاده. در ۲۴سالگی چهرهاش جوان است، اما چشمهای او گویی به زنی بسیار مسنتر تعلق دارد». سه سال بعد، اریکا سکتۀ قلبی کرد. سه ماه بعد از سکتۀ اول، سکتۀ دوم؛ کما؛ و مرگ. اریکای ۲۷ساله در همان بیمارستانی که به دنیا آمده بود، از دنیا رفت.